خلاصهالمقامات تألیفی است درباره احوال شیخ احمد جام (ژنده پیل) مشتمل بر سه مقاله حاوی سی و چهار باب و یک فصل. علاءالملک جامی ـ از نوادگان شیخ احمد جام ـ این تألیف را با الهام از اشاره جد خود در سال 840 هجری قمری و در روزگار شاهرخ بهادر تیموری(14 ربیع الثانی 776 ـ ذی الحجه 850 ه ق)، تألیف نموده و به وی تقدیم کرده است. علاءالملک در تألیف این کتاب علاوه بر مقامات محمّد غزنوی ـ که آن هم شرحی از مقامات احمد جام است ـ از چهار مقامات به نامهای: مقامات امام رضی الدّین الیاس تایبادی، مقامات شیخ احمد ترخستانی، مقامات درویش علی بوزجانی و مقامات تاج الدّین محمود بوزجانی استفاده نموده؛ همچنین از تاریخ خواجه محمّد هیصم، جامع الاصول، بعضی از صحاح ستّه و مسانید اربعه و ظاهراً دیوان چند تن از شعرا از جمله عطار نیشابوری و همچنین برخی تألیفات شیخ جام (انس التّایبین، سراج السّایرین، روضه المذنبین، کنوز الحکمه، مفتاح النّجات و بحارالحقیقه و همچنین مجموعه اشعار شیخ جام) بهره برده است. به علاوه این کتاب دارای فواید عرفانی، جغرافیایی، تاریخی و ویژگیهای خاص سبکی و زبانی است که در مقاله بدانها اشاره شده است. از خلاصه المقامات چند نسخه خطی موجود است، از جمله آنها میتوان به نسخه خطی کتابخانه گنج بخش لاهور، نسخه خطی دانشکده الهیات مشهد و نسخه مجلس شورای اسلامی اشاره کرد که مقاله در جای خود به معرفی آنها پرداخته است.
شیخ الاسلام ابونصر احمد بن ابی الحسن بن احمد بن محمد النامقی الجامی ملقب و مشهور به ژندهپیل احمد جام صوفی بزرگی است که نوشتههایش به زبان فارسی است و افزون بر ارزشی که از نظر شناختن عقاید متصوفه دارد، از جهت زبان و لغت نیز درخور توجه بوده و یادگاری گرانبها از نخستین روزگاران ادبیات فارسی است. مؤلف مقامات شیخ احمد جام، خواجه سدیدالدین محمد بن موسی بن یعقوب غزنوی از امامان غزنه بوده و مکتبی و شاگردانی داشته است. تولد او باید در اوایل سده ششم هجری بوده باشد. تألیف این کتاب را غزنوی در همان زندگانی شیخ احمد و آغاز آشنایی خود با او شروع کرده است. در این کتاب افزون بر متن تصحیحشده مقامات شیخ احمد جام، چند رساله نیز ضمیمه شده است.
در کتاب چیننامه که به تازگی تصحیح و حاشیهنویسی شده است، واژههای فارسی فراوانی یافت میشود که در هند تحول معنایی یافته است؛ واژگانی که بدون دانستن معنای آنها در زبان هندی، درک دقیق متن، دشوار و در مواردی ناممکن خواهد بود. با توجه به این که تا کنون فرهنگ جامعی برای آن دسته از لغات فارسی که در هند تحول معنایی یافتهاند نوشته نشده است، برای تصحیح و تحشیه این اثر ناگزیر باید از فرهنگهایی بهره برد که لغاتی از این دست را به صورت پراکنده دربرگرفتهاند. در این مقاله این واژگان استخراج، دستهبندی و معنا شدهاند. توجه به این دست واژگان علاوه بر اینکه به مطالعه دقیق تر متن کمک خواهد کرد، در بررسی ترجمه و تحشیه آن و همچنین بر تصحیح و گزینش نسخه اساس نیز تأثیر بسزایی خواهد گذاشت.