قهرمانان داستانهای لوکلزیو انسانهای سرگردان و تنهایی هستند که خود را در برابر خشونت و بیرحمی دنیای واقعی مییابند و هر یک به نوعی از خود و محیط نامطلوب پیرامونشان گریزانند. در این مقاله بر آنیم تا به بررسی جنبههای گوناگون و چندلایه مفهوم «گریز» از نظر لوکلزیو در کتاب بیابان بپردازیم. در اینباره پی میبریم که گریز شخصیتهای داستان نه به خاطر دستیابی به شرایط دلخواه مادی و معیشتی است و نه برای رسیدن به یک زندگی مطلوب، بلکه برای نیل به اصالت و گوهر وجودیشان میباشد؛ یعنی همان خویشتن خویش و به این بهانه میخواهند به منشأ و خاستگای که از آن گریختهاند، بازگردند. آنها طبیعت را پناهی برای گریز از دنیای متمدن امروزی میپندارند. جایی که سرشار است از سکوتی مغلوبکننده، زیبایی و رهایی و همواره به دنبال بهشت گمشدهای هستند که نمیتوانند آن را در این جهان زمینی، یعنی جامعهای صنعتی بیابند. از اینرو در دنیایی که برایشان ناشناخته است آن را جستجو میکنند. در واقع آنها به دنبال نشانی از هویت خود هستند و تنها راه چاره را گریز از این زندان و پناهبردن به طبیعت میدانند؛ چراکه انسان در آغوش طبیعت آرامش بیشتری مییابد. همگام با لالا، شخصیت اصلی کتاب بیابان به زادگاهش میرویم و همراه او به دنیایش قدم میگذاریم. او که آزرده، بیزار و سرخورده از جامعه متمدن امروزی است، تنها راه رهایی و آرامش را در بازگشت به بیابان مییابد. بررسی احساسات، خاطرات و دلتنگیهای قهرمان اصلی داستان و دیگر شخصیتها، ما را به مفهوم «گریز» از خود در نزد آنان نزدیک میکند.
کتاب فرهنگ، خرد و آزادی نوشته دکتر رضا داوری اردکانی به ارتباط متقابل آزادی و خرد و فرهنگ که سه جوهر مستقل از یکدیگر نیستند و بلکه سه وضع اساسی در سیر تحقق جهان بشریاند میپردازند. فرهنگ، خرد و آزادی سه مفهوم جدا از یکدیگر نیستند، اینها در وجود و زمان باهماند اما در مقام تعیین با اینکه از هم جدا میشوند به یکدیگر بستگی دارند و این بستگی چنان است که اگر یکی از آنها نباشد دو دیگر هم نیستند یا لااقل فهم معنی هیچ یک از آنها بدون در نظر آوردن دو معنای دیگر تمام نمیشود. اینها با هم چه نسبت دارند؟ چنانکه اشاره شد فرهنگ و خرد و آزادی امور ثابتی نیستند که از ابتدا وجود داشته و به همان صورت دوام پیدا کرده باشند. در این کتاب سعی شده است ارتباط متقابل این این سه مفهوم بررسی شود و در ادامه ضرورت وجود هر یک برای بقای دیگر مفاهیم مورد پژوهش قرار بگیرد. این کتاب برای پژوهشگران حوزه فلسفه و فلسفه اخلاق مناسب است زیرا کمک میکند به شکل چند جانبه مهمترین مفاهیم انسانی و فلسفی را بررسی کنند.
نوزده مقاله این دفتر در چهار مقاله کلی طبقه بندی شده اند: فرهنگ و آزادی، فلسفه و مسائل اجتماعی، مسائل مربوط به سوسیالیسم، و مساله روشنفکران. در بخش نخست درباره سیاست فرهنگی، نقش فرهنگ و رواداری در رشد دموکراسی، نقش مطبوعات، مفهوم نوآوری ادبی و اجتماعی و روند آزادیخواهی در کشورهای آفریقایی سخن گفته میشود. در بخش دوم بحثهایی درباره مرلوپونتی، مارکس و منتسکیو به میان می آید. بخش سوم به تحولات بلوک سوسیالیسم پرداخته روند تحولات را در کوبا و چین و شوروی دنبال می کند. بخش چهارم شامل دو مصاحبه است درباره روشنفکران و روابط آنان با مردم و قدرتها و ایدئولوژیها و مساله بحران هویت در آنان.
از آنجایی که اسطوره در ادبیات اروپا پیشینهای طولانی دارد و بخش مهمی از این ادبیات را تشکیل میدهد، میتوان با شناخت هرچه دقیقتر آن به اثرگذاریاش بر ضمیر انسانها پیبرد. اسطوره «وحشی شریف» نیز، که با کشف قاره آمریکا در قرن شانزدهم به وجود آمد، همواره برای به چالش کشیدن دنیای غرب و جامعه به ظاهر متمدن اروپایی حضوری پررنگ داشته است. از دیرباز بسیاری از اندیشمندان بزرگ فرانسه در اینباره قلم فرسایی کردند تا اینکه در عصر حاضر ژان ماری گوستاو لوکلزیو، نویسنده معاصر فرانسوی و برنده جایزه نوبل ادبی سال 2008، این اسطوره را به روشنی در آثار خویش نمایان ساخت. لوکلزیو که در سالهای 1970 تا 1974 از نزدیک با سرخپوستان و در میان قبایل آنها در پاناما زندگی کرده، با روحیات این افراد به خوبی آشناست، از این رو به انتقاد از زندگی کینهتوزانه انسانهای به اصطلاح متمدن میپردازد. مقاله پیش رو میکوشد ضمن تعریف و تحلیل پیدایش اسطوره «وحشی شریف» به بررسی نظریههای برخی متفکرین فرانسوی به ویژه لوکلزیو در اینباره بپردازد. این جستار، گذری است بر چگونگی زندگی «وحشی شریف» و نمایه مفهوم حقیقی خوشبختی در نزد او.