به دلیل آمیختهشدن مشاغل و کارهای اجتماعی سیاسی پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) به حرام و شبهه، صوفیه از مشارکتهای سیاسی اجتماعی، دوری نموده و ارتباط با پادشاهان را نکوهش کردهاند. سوال این پژوهش این است که با وجود نکوهش ارتباط با پادشاهان، رابطه سنایی با این قشر چگونه بوده است. با توجه به اهدای «حدیقه الحقیقه» به بهرامشاه و مدح او و اعوان و انصارش روشن است که سنایی با پادشاهان غزنوی معاصر خود، ارتباط خوبی داشته است. این امر پرسش دیگری را پیش میآورد: حکیمی که دنیاگریزی و اخلاص را آموزش میدهد و الگوی بسیاری از عارفان پس از خود بوده و همواره مردم را به توکل به خداوند متعال توصیهکردن، چگونه شاهان را مدح گفته است؟ پاسخ ساده برخی این است که این نوع شعرها به دوره جوانی سنایی مربوط است؛ اما با تامل در این بخش از شعرهای حکیم، در مییابیم که وی با نزدیک شدن به بهرامشاه و فرزندش مسعود، سیاست اصلاح و تربیت آنان را در پیش گرفته است. وی با نصحیتهای مستقیم و با تمثیلهای آموزنده، ظلم و بیداد را نکوهیده، و شاه را به عدل و عفو و احسان و بردباری در برابر رعیت، تواضع، دوراندیشی و رای خردمندانه و شجاعت و سلحشوری در حفظ دین و مملکت و به طور کلی مکارم اخلاق تشویق کرده است؛ یعنی از موقعیت خود برای اصلاح مملکت بهره برده است؛ گرچه فقر مالی و اوضاع نابسامان سیاسی و اتهاماتی به وی در درخواستها و مدحهای وی بیتاثیر نبوده است.
محمدتقی مدرس رضوی (1365 – 1274 شمسی )، محقق، دانشمند، مصحح و استاد دانشگاه بود. وی از سال 1310 به تدریس در مدارس دارالفنون، علمیه، معرفت و شرافت پرداخت و بعدها به سمت استادى دانشكده علوم معقول و منقول منسوب گردید. از وی آثار متعددی بر جای مانده است که برخی از آنها عبارت از: احوال و آثار خواجه نصیرالدین طوسی، تاریخ رجال خراسان، تاریخ مشهد رضوی، تعلیقات حدیقة الحقیقة سنایى و ... می باشند. کتاب پیش رو نسخه تصحیح شده کارنامه بلخ توسط مدرس رضوی می باشد که پس از مقابله با هفت نسخه دیگر تهیه شده است. این اثر سنایی در حدود پانصد بیت می باشد و هنگام توقف شاعر در بلخ سروده شده است. چون این اثر به طریق مزاح سروده شده است، آن را مطایبه نامه نیز می گویند. قابل ذکر است که مثنوی پیش رو تا بیت 488 را در برمی گیرد و در متن آن کاستی وجود دارد. پس از متن کارنامه واژگان و اصطلاحات مربوطه آورده شده اند.
در میراث عرفان اسلامی از انسان با عنوانهایی چون اشرف مخلوقات، خلیفه الهی، عالم کبیر و ... یاد شده است و به سبب اهمیت موضوع، ماهیت انسان به دقت مورد بررسی عارفان و محققان حوزه عرفان قرار گرفته است. میدانیم که حکیم سنایی اولین کسی است که مسائل عرفانی را بهطور رسمی وارد شعر فارسی کرده است. باتوجه به این دو مقدمه، مقاله حاضر بر آن است تا رویکرد این شاعر بزرگ را به موضوع انسان و ویژگیهای او مورد بررسی قرار دهد.
حيوانات، علاوه برمتون صوفيانه، در داستانهاي رمزي و تمثيلي و بطور كُلّي دربيان عرفان نظري و عرفان عملي اين قوم نيز حضور دارند. عارفان بر اثر عزلت و سفرهاي باديه، با حيوانات مأنوس شدهاند. آنان با نگاهي لطفآميز، خود را برتر از حيوانات ندانستهاند؛ بلكه در نگاه عارفان، آنچه موجب برتري انسان بر حيوانات ميتواند باشد؛ ترك عصيان است. رفتار عارفان با حيوانات ،شفقتآميز است. سخنگويي، تفاهم و ارتباطهاي شگفتانگيز با حيوانات در متون صوفيانه، نوعي ارتباط غير متعارف را نشان ميدهد. از آنجا كه هر كس خدا را خدمت كند و فرمان برد؛ دنيا هم به او خدمت ميكند؛ حيوانات هم به بندگان مخلص و به كساني كه حقِّ توكل را گزاردهاند؛ خدمت كردهاند. شايان ذكر است كه محدوده اين تحقيق، متون صوفيانه فارسي، از ابتدا تا قرن هشتم است كه سعي شده مطالب با رعايت سير تاريخي ارائه شود.
گلشن راز و شرح آن، مفاتیح الاعجاز، شرح تعالی و سلوک انسان و جهان هستی در حرکتی دوار و مستمر است. دایرههای متعدد، نظامهستی را به معبدی مقدس که محل تجلی امر مینوی است، تبدیل میکنند. از حرکتهای تودرتوی نظامهستی، تصویری ماندالایی شکل میگیرد. هر حرکت با تکرار چرخش پرگار، از نقطهای مرکزی و ثابت برخوردار است. مرکز تمام دوایر تودرتو انسان کامل است؛ جایی که مرکز هستی، انسان، فراتاریخ، روان بشری، دایره ولایت و... بر هم منطبق میشود. انسان کامل در دو شکل هندسی دایره و مربع، ماندالا و تربیع، هر دو ظرفی هرمسی برای استحاله معنویاند و هر دو فانی را به ابدیت میرسانند. نگرش یونگی به نظام این دایرهها، منجر به کشف ساحت روانشناختی آنها میشود. فرآیند فردیت بر سیر مکاشفه انسان منطبق میشود و انسان روانشناختهای که به مرکز درون رسیده است، سیر خود را بر نظام هستی فرافکنی میکند؛ لذا هستی نیز باید از تعین به سوی وجود که مرکز است، حرکت کند و با تجلیهای جلالی و جمالی حق، لطف و قهر الهی را تجربه کند.