فرانسوا مورياک، نويسنده نامي فرانسوي و برنده جايزه نوبل ادبيات، برخلاف بسياري از معاصرانش، چندان در ايران شناخته شده نيست. در اين مقاله، تلاش شده است تا با تاکيد بر ديدگاه او نسبت به دو داستانپرداز مطرح هم عصرش، مارسل پروست و آندره ژيد، گامي در شناخت بهتر او برداشته شود. مورياک براين باور است که احساس ياس و همچنين فقدان خداباوري در آثار اين دو نويسنده که، به تعبيري، بازتاب بحران دين باوري در قرن بيستم است، باعث شده تا آنها در روند شخصيتپردازي و پيرنگسازي از چارچوبي استفاده کنند که مفهوم ايمان و اميد به آينده و نجات به هنگام بروز مصايب در کمترين حد ممکن باشد.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
فرهنگ و تمدن ایران چون خورشیدی تابان پرتو خرد اهورایی خود را در طول هزارههای متمادی، از زمانی که دنیا اولین گامهای خود را در راه زندگی اجتماعی برمیداشت و هنوز در تاریکی جهل و بیقانونی دستوپا میزد، سخاوتمندانه بر سراسر جهان گسترانیده است. این کتاب دربردارنده اهمیت و ارزش زبان و ادب فارسی است و شامل این مطالب میباشد: ادب و ادبیات، آشنایی با فرهنگ و تمدن ایران، فلسفه ایران باستان و زرتشت، زبان فارسی، فردوسی و شاهنامه، علم و تمدن در ایران باستان، و نقش ایرانیان در بنیانگذاری تمدن بزرگ اسلامی.
نحوه انتقال پیامهای اخلاقی در ادبیات ایران و فرانسه، از پارهای جهات با یکدیگر تشابه و از برخی جوانب نیز با هم تنافر دارند. تشابهات اصلی در فحوای پیامهاست و این که، در هر دو حوزه ادبی، استناد به گفتمان استدلالی argumentatif discourse) ) به منظور تثبیت هر چه بیشتر صحت پیام، اساس کار تلقی میشود. اما در کنار این نوع گفتمان، گفتمان دیگری نیز حضور دارد که با تکیه بر استبداد نویسنده عمل میکند؛ حضور این گفتمان (dictatorial discourse) باعث میشود تا خواننده خود را، از همان بدو امر، تابع نویسنده احساس کند. از سوی دیگر، از دیدگاه روایتشناختی و نظام گزاره گزاری (enunciation ) بین این دو فرهنگ ادبی تفاوتهایی از حیث گزارهها، نحو، عملکرد گزاره گزارها و همچنین نوع مخاطب وجود دارد. در این مقاله تلاش شده است تا با اتکا بر این نکات، به بررسی دو نمونه (سعدی و لافونتن) در ادبیات اخلاقگرای ایران و فرانسه بپردازیم و روند گزارهگزاری و عملکرد انواع گفتمان را در این دو تبیین کنیم و ببینیم آیا راوی/ نویسندگا ن در پی باوراندن پیام خودند یا در اندیشه مجاب کردن خواننده.
چگونگی عملکرد نسخهبردار و شرح وظایف او از جمله مسائلی است که تاکنون کمتر مورد توجه و پژوهشگران قرار گرفته است. در دنیای کتابپردازی، نسخهبرداری به دو گونه متمایز، حرفهای و غیرحرفهای رواج داشته است. اینکه شخص نسخهبردار که بوده، به چه ترتیب، در چه شرایطی و همچنین در چه مکانی به کار مشغول میشده است از زمره پرسشهایی است که در این مبحث بدان پرداخته شده است. در نسخههای موجود، گاه به شرایط کار نسخهبرداران نیز اشاره شده است. تردیدی نیست که کتابخانههای بزرگ و همچنین مؤسسات آموزشی، نسخهبردارانی را به صورت تمام وقت به کار میگماردند. از دیگر مکانهایی که نسخهبرداران در آن به کار اشتغال داشتند. میتوان مساجد و نهادهای وقفی را نام برد. سرعت کار نسخهبردارانی در میان نسخهبرداران متفاوت بوده است و گاه پیش میآمده است که کار نسخهبرداری، به جای آنکه انفرادی باشد. به صورت گروهی به انجام برسد. طبیعی است که این کار، خواه انفرادی، خواه دسته جمعی. نمیتوانسته خالی از اشکال باشد. نسخهبرداران در صنعت کتابپردازی از تذهیبگران و همچنین نقاشان نیز یاری میجستند. ثمره این همکاری دسته جمعی در نهایت به صحاب تحویل داده میشد که در حقیقت آخرین حلقه زنجیر صنعت کتابپردازی محسوب میشود.