اين پژوهش ديدگاههاي پژوهشگران در گسترههاي ادبيات، زبانشناسي، و آموزش زبان در باره هم کنشي ادبي با گفتمان انساني را با رويکردي توصيفي، تحليلي، و تطبيقي تجزيه و تحليل کرده است. براي رسيدن به اين هدف متغيرهاي تجربه گفتمان، آثار آموزشي و پژوهشي گفتمان جامع اجتماعي ادبيات، شناخت انسان، منظورشناسي در چارچوب ادبيات و بينامتني مطالعه شدهاند. به کمک کشف الگوهاي گفتماني و منظورشناختي مختلف، استنباط آموزشي و پژوهشي مطالعه حاضر اين است که از نظر محققان، گفتمان ادبي داراي نظام خلاق و گستردهاي از رابطهها، راهبردها و روششناسي خاصي است که منجر به شناخت جامعتر انسان ميشود. تحليل رويکردهاي محققان، رابطه علت و معلولي بين متغيرهاي ادبيات و نظام ارتباطي انسان را اثبات ميکند. بنابر اين، شناخت گفتمان ادبيات، به محقق در شناخت متغيرهاي موثر در ارتباط انساني کمک ميکند. شناخت اين پديدهها مباني تصميمگيري در فرايندهاي آموزشي و پژوهشي در گسترههاي ارتباطات بين فرهنگي مثل ادبيات، آموزش زبان، تربيت مترجم و ابعاد گوناگون مطالعات انتقادي در گسترههاي ادبيات، زبان و ترجمه را تحت تاثير قرار داده و نشان ميدهد که بدون توجه به مباني و مقولات گفتمان منظورشناسي ادبي، تصميمات مسيولان نظام آموزشي و پژوهشي کارايي لازم را نخواهد داشت. به دليل اين که منظورشناسي ادبي به عنوان گفتمان جامع اجتماعي باعث کشف، گسترش، و رشد و اعتلاي امکانات، روشها، و راهبردهاي پژوهشي، آموزشي و يادگيري گشتالتي در اين بخش از گسترههاي علوم انساني گرديده است و مانع فرايند ناميمون جدايي و عدم ارتباط علوم با يکديگر ميشود.
این کتاب دارای دو بخش اصلی است. در بخش اول افزون بر نگاهی به زندگی و آثار گلدمن، نظرگاه تنی چند از اندیشهگران بزرگ جهان (آدرنو، پیاژه، میشل لووی، مارکوزه و ...) آمده است. در بخش دوم تلاش شده که برگزیدهای از مهمترین آثار گلدمن ـ به ویژه در عرصه روششناسی، فلسفه و جامعهشناسی فرهنگ و ادبیات ـ عرضه شود. بخشهایی از آثار اصلی گلدمن ـ درآمدی بر فلسفه کانت، پژوهشهای دیالکتیکی، علوم انسانی و فلسفه، مارکسیسم و علوم انسانی و خدای پنهان ـ در این کتاب آمده است.
تعداد آثاری که به بررسی تاریخ ادبیات معاصر پرداختهاند (تاریخ تحلیلی شعر نو، چشمانداز شعر معاصر ایران، از صبا تا نیما و ...) اگر فراوان نباشند، اندک نیز نیستند اما در این میان با چراغ و آینه شفیعی کدکنی چه به دلیل نام و اعتبارِ نویسنده آن و چه به دلیل تز و فرضیه تازه آن کتابی است از لونی دیگر؛ فرضیهای که تمام تحولات شعر مدرن فارسی را تابعی از متغیّر ترجمه شعر و ادبیات اروپایی میداند. با چراغ و آینه با معرفی جنبههای ادبی شخصیتهایی چون وثوق الدوله و معرفی بسیاری از سرچشمههای الهام شاعران معاصر و .... کتابی سودمند و قابل اعتناست. با این حال انتقاداتی نیز بر آن وارد است. از جمله: اختصار و جاافتادگی مطالب، لغزش در تعریف مفاهیم نظری |فلسفی، فقر تاریخیّت و تأکید بسیار بر نقش ترجمه در پیدایش ادبیات و شعر معاصر. اما انتقاد اصلی به فرضیه و تز کتاب بازمیگردد، زیرا پیش و بیش از ترجمه، بیاعتباری گفتمان سنتی بود که زمینه را برای شکلگیری شعر معاصر آماده ساخت و در این میان ترجمه تنها نقشی تثبیت گر (و نه بدعتگذار) داشت.
هدف اساسي فناوري آموزشي تسهيل، توسعه و تقويت فرايند آموزش و يادگيري است. فناوري آموزش و يادگيري زبان يكي از دستاوردهاي فناوري اطلاعات و ارتباطات در گستره علوم انساني است كه چارچوب نظري و اصول خاص خود را دارد. اين فناوري، ماهيتي چند بعدي و ميان رشتهاي دارد كه در نتيجه تحقيقات در اصول و مباني نظري و عملي گسترههاي زبانشناسي كاربردي، زبانشناسي رايانهاي و دانش استفاده بهينه فناوري به وجود آمده است. اين مقاله با رويكردي تحليلي، توصيفي، و تطبيقي، تاثير فناوري اطلاعات و ارتباطات بر آموزش زبان را بررسي ميكند. در اين زمينه مراحل مختلف الگوهاي آموزش زبان، مديريت كلاس، مسووليت استاد، منابع آموزشي و يادگيري و تهيه و تاليف كتابهاي درسي مطالعه گرديده است. نتيجه تحقيق نشان ميدهد كه نقاط مشترك زيادي بين الگوهاي آموزش زبان و الگوهاي فناوري آموزش و يادگيري زبان وجود دارد. به يمن معرفي و ورود فناوري اطلاعات و ارتباطات در اين حوزه، مديريت كلاس به كل متحول شده و با رويكردي پژوهش محور و دانشجو محور انجام میپذيرد. مسووليت مدرس نيز انباشت و انتقال اطلاعات نيست، بلكه مسووليتهاي گوناگوني بر عهده ميگيرد و بايد فردي چند مهارتي باشد. الگوي بسته، محدود و متمركز منابع آموزشي و يادگيري سنتي هم به الگويي باز، غير متمركز، نامحدود، و بري از محدوديتهاي زمان و مكان تبديل ميشود و نتايج بسيار راهبردي براي نظام آموزش و يادگيري زبان را به ارمغان ميآورد. مطالب درسي برگرفته از فناوري، ماهيتي چند بعدي و حركتي داشته و طراحان آن رويكردي فرايند ـ محور دارند نه محتوا ـ محور.
بحث اصلي اين مقاله تحليل گفتمان محققان و پژوهشگران زمينه نقد ترجمه به منظور کشف مباني و منابع آموزشي و يادگيري، تعيين معيارها و ملاکهاي نقد ترجمه، و تشخيص نوع، کيفيت، و چگونگي همکنشي بين متغيرها در عرصه نقد ترجمه است. اين مقاله با نگرشي تحليلي، توصيفي، و تطبيقي ديدگاههاي زبانشناسان، ترجمهشناسان، و مترجمان را تجزيه و تحليل کرده است. نتيجه نشان ميدهد که %62.7 مباني فکري و منابع آموزش و يادگيري محققان در مطالعات انتقادي ترجمه را بررسي و توصيف خود فرايند ترجمه تشکيل ميدهد. اين نکته مبين رابطه مثبت بين رويکردهاي نقد ترجمه و مباني علم آزمون سازي است. 39.5% محققان ابعاد گوناگون تحليل را مورد توجه قرار دادهاند که در آن همکنشي بين متغيرها تجزيه و تحليل ميگردد. 69.7% محققان بر اين باورند که فرايند نقد ترجمه داراي معيارها و ملاکهايي است که ميان آنها و زبان، ادبيات، فرهنگ، و علوم گوناگون رابطه معناداري وجود دارد. به نظر همه محققان، نقد ترجمه ماهيتي پژوهشي دارد و ميتواند آثار مختلفي بر ابعاد گوناگون نظام تربيت مترجم داشته باشد. لازمه چنين رويکردي بازنگري و تحول در زمينههاي تهيه و تدوين مطالب درسي، آموزش، و روشهاي آزمون ترجمه ميباشد و روشهاي سنتي ديگر پاسخگوي نيازهاي رشته تربيت مترجم در عصر فناوري اطلاعات و ارتباطات نيست. با توجه به اين که در رشتههاي مرتبط از جمله آموزش زبان و زبانشناسي تحقيقات گسترده و نظاممندي صورت گرفته است، ميتوان اصول و مباني آنها را مطالعه کرد و اشتراکات را اقتباس نمود و با اتخاذ روشهاي خلاق، نظام آموزشي مدون تربيت مترجم را ارايه کرد. به خاطر اين که در آن حوزهها در طول سالها تحقيقات فراواني انجام گرفته است و ترجمهشناسان ميتوانند با تجزيه و تحليل آنها رسيدن به هدف در ابعاد گوناگون را تسهيل نمايند.