مقاله حاضر با به كارگيري نظريه «بينامتني» كريستوا (1969) و مدل لپيهالم (1997( براي دستهبندي انواع تلميح و راهكارهاي ترجمه آنها، بررسي موردي 4 شعر پرتلميح تي اس اليوت «ترانه عاشقانه جي آلفرد پروفراك»، «سرزمين بيحاصل»، «مردان پوچ» و «چهارشنبه خاكستر» به همراه 16 ترجمه فارسي از آنها از دهه 1340 مطمح نظر دارد. هدف اين بررسي، راهكارهاي مترجمان ايراني براي انتقال تلميحات بينامتني در اشعار اليوت به زبان مقصد است. نتايج نشان ميدهد كه راهكار «حفظ اسم» در ترجمه تلميحات اسامي خاص و دو راهكار «تغيير حداقل» و «توضيح صريح تلميح» مورد ترجمه به ترتيب پربسامدترين راهكارها در ترجمه تلميحات عبارات كليدي بودهاند. نتايج بررسي بسامد راهكارها نشان ميدهد كه در طول زمان، راهكار «تغيير حداقل» روندي كاهشي داشته و در برابر، راهكار «توضيح صريح» روندي افزايشي داشته است. بر اين اساس، نگرش مترجمان ايراني به ترجمه تلميحات در گذر زمان تغيير اساسي يافته است و به روندي شتابناك به سوي راهكارهاي خواننده مدار و متمايل به زبان مقصد تبديل شده است.
عبدالقادر بیدل شاعر ترکنژاد پارسیزبان دیار هند با داشتن گونههای مختلف شعر ـ چه از رهگذر شکل و چه از لحاظ محتوا ـ در سرزمین هند، افغانستان، ایران و تاجیکستان، به نحو حیرتانگیزی از شهرت خاص بهرهمند است. بیدل بیشک بین شاعران حوزههای زبان دری با بینش کاملاً تازه و گویش بیمانند، جلوهگری دارد. در اشعار وی نغمههای آکنده از معانی تازه و اندیشههای دقیق انعکاس یافته است. در فصل اول این کتاب درباره زندگینامه، شاعری، سبک شعر و آثار بیدل دهلوی این شاعر و بزرگمرد ادب و عرفان پرداخته شده و در فصل دوم شرح مختصر و معلومات در مورد صنعت تلمیح و بعد به حساب حروف الفبا موضوع تحقیق پیش گرفته شده است.
این کتاب دربرگیرنده مهمترین مباحث نقد ادبی در قلمرو شاعری و نویسندگی و اصول و موازین حاکم بر سبکشناسی است و از کتاب «برگزیده آثار» اثر تی.اس. الیوت ترجمه شده و همراه با مقالههای روشنگرانهای که «درباره هنر ترجمه» و «کلیاتی درباره نقد» ضمیمه شده و همچنین در ابتدای کتاب به اجمال احوال و افکار الیوت نقد و بررسی شده است.
اسکار وایلد (1900- 1854)، نویسنده نامدار انگلیسی ـ ایرلندی، یکی از چهرههای شاخص ادبی دهه پایانی سده نوزدهم انگلستان است که سخن از این دوره اثرگذار در ادبیات این کشور، بدون ذکر نام وی ناممکن است. با این وجود، او در زمان مرگ، نویسندهای گمنام بود که در صورت عدم تلاش مجدانه رابرت راس (1918- 1859) دوست و اولین ویراستار مجموعه آثار وی در قرن بیستم، اکنون به یقین چهرهای فراموش شده به حساب میآمد. راس با استفاده از ابزار موثر «مجموعه آثار» در صنعت چاپ و نشر و کاربری فنونی که تمامی در علم «پژوهش متن» (textual criticism) یا ویراستاری قابل مطالعهاند نام وایلد را «احیا» کرده و به تثبیت متن آثار او پرداخت و با وجود انتقادات بسیاری که بر شیوه کار او و ارزش پژوهشی آن وارد است، موفق شد زمینه کلاسیکشدن نام وی را فراهم آورد. این مقاله به بررسی بعضی از اقدامات راس در این زمینه و تاثیر آن بر دریافت عمومی از آثار وایلد در بخش عمده قرن بیستم میپردازد.