اميران سخن، از روزگار پارينه شعر پارسي تاکنون، نشاندن رديف را در قيمتي در لفظ دري خويش، خوش دانسته و آن را مايه کمال شعر و رويکرد استادانه خود را بدان مايه تفاخر دانستهاند. تحقيقات در پيشينه رديف، نشان ميدهد که اين عنصر مهم بلاغي، ويژه ايرانيان و از آفرينشهاي ايشان است و از آغاز تا قرن ششم هجري قمري روند و سيري فزاينده داشته است. رديفهاي ديوان ناصرخسرو ساده و بيتکلف است و از نظر ساختار زباني، انواع کلمات: فعل، اسم، ضمير، حرف و شبه جمله را دربردارد. ديوان او به خلاف روشنايينامه و سعادتنامه، از رديفهاي جملهاي، وصفي و قيدي عاري است؛ اين تباين ساختاري نيز، ترديد انتساب اين دو اثر را به ناصرخسرو تقويت ميکند. او در آثار خود، گاه رديفها را به يک معني به کار نميبرد و در مواردي قافيه را پيش از رديفهاي هممعني رعايت نميکند. پژوهشهاي به عمل آمده، ثابت ميکند که ناصرخسرو، اول سرايندهاي است که نام خاص شخص را در قصايد خود رديف قرار داده است. رديفهاي او از نظر ابعاد بلاغي و موسيقايي نيز جايگاهي خاص دارد که در متن مقاله بدانها اشاره ميشود.
در تاریخ ادبیات فارسی و میان شاعران و نویسندگان جهان، ناصرخسرو جایگاه ویژهای دارد؛ او یک سیاحتگر یا شاعری عادی نبود. پایگاه عقیدتی استواری داشت. نوشتههایش چه نظم و چه نثر وقف اندیشه دینی و دعوم مردم به پذیرش آن بود. سفرنامه او ظاهرا برای عامه مردم نوشته شده و درباره مسائل مذهبی ساکت است؛ ولی از دو عبارت آن کتاب روشن است که هیچگونه شک و شبههای در صحت نسب فاطمیون نداشته و درباره حسن اداره امور و ثروت و قناعت و امنیت و آسایش رعایای ایشان با شور و حرارت سخن گفته است. نویسنده در کتاب حاضر ضمن اشارهای به زندگی و آثار ناصرخسرو، سفرنامه او را تحلیل کرده و در پایان متن مصحح آن نیز آورده شده است.
کتاب "وجه دین" بظن قوی از تألیفات حکیم ناصرخسرواست و در کتب مختلفه تألیف آنرا بمشارالیه نسبت دادهاندولی آنچه که در کتب متأخرین در باب تألیفات حکیم مزبور ذکر شده محل اعتماد و اعتبار نیست و بعضی کتبی که بهناصرخسرو مربوط نیست بوی منسوب گشتهاند ولی دلیل قاطعی که ما درباره "وجه دین" و نسبت تألیف آن بهناصرخسرو در دست داریم اینست که در بعضی کتب قدیمه هم بدین کتاب و مؤلف آن اشارتی شده است مثلا کتاب "بیان الادیان" که تقریبا در حوالی قرن دهم نوشته شده "وجه دین " و نسبت تألیف آن به ناصرخسرو در دست داریماینست که در بعضی کتب قدیمه هم بدین کتاب و مؤلف آن اشارتی شده است مثلا کتاب " بیان الادیان " که تقریبا درحوالی قرن دهم نوشته شده "وجه دین" را بناصرخسرو نسبت داده است بقسمی که با ظنی قریب به یقین میتوان گفت " وجه دین " از تألیفات حجت است. موضوع کتاب هم خود دلیل بزرگی است که مؤلف انرا در اطراف مذهب اسماعیلیه نوشته واگر کسی عقایدناصرخسرورا در فلسفه و حکمت الهی از روی کتاب زادالمسافرین او دقت کند ملاحظه خواهد کرد که از وجه دین همان عقائد را میتوان استنباط نمود. نیز شیوه نوشتن وترتیب و ترکیب عبارات فارسی ان با سایر مؤلفات حکیم شباهتکامل دارد بقسمیکه هر ذوق سلیم وحدت اسلوب فارس "وجه دین" را با کتب دیگر ناصرخسرو فورا درک میکند. کتاب وجه دین به تصحیح و تحشیه و مقدمه غلامرضا عوانی و با مقدمه انگلیسی سیدحسین نصر توسط انتشارات انجمن فلسفه ایران به چاپ رسیده است
مثنوی «گلشن راز» از آثار برجسته عارف متشرح شیخ محمود شبستری است که به دلیل اشتمال آن بر شرح موجز اصطلاحات نجومی، کلامی، فلسفی بهویژه عرفانی از دیرزمان تاکنون مورد توجه صاحبدلان، معرفتپویان و پژوهشگران قرار گرفته است و کمتر اثر و فرهنگ عرفانی را میتوان یافت که بر خوان دانش و معرفت او ننشسته یا از آن چاشنی نگرفته باشد. در این تحقیق کل اصطلاحات به ترتیب الفبایی با ابیات مربوط و شرح آنها، مطابق موضوع کتاب بر اساس «مفاتیح الاعجاز» آمده است.
رديف که خاص شعر پارسي و واضع آن، شاعران پارسيگوي بودهاند از ديرباز مورد توجه قرار گرفته است و سخنوران رويکرد بدان را مهم تلقي کرده، کاربرد آن را مايه تفاخر و توانمندي خويش ميشمردهاند. ردپاي رديف را پيشتر از قرن دوم هجري قمري، حتي در ايران باستان ميتوان ديد. اين عنصر بلاغي خاصيت کمالي شعر را دارد و استقبال از آن از نظر ساختار زباني، تاکيد معنايي بويژه بعد موسيقايي حايز اهميت است. رديف در غزل در طول حيات خود و بروز و حضور آن در آثار هنري منظوم نادره پردازان، سير صعودي داشته و پس از ترجيع بند و ترکيب بند که اين دو هم، گونه تحول يافته تغزلها و منشعب از غزل هستند و با آن پيوند هنري دارند بيشترين درصد آماري را به خود اختصاص داده است. سنايي بيشتر اشعار خود را مردف سروده، او در بين همه شاعران سبک خراساني، غير از اديب صابر ترمذي، بالاترين آمار رديف را در غزل دارد. رديف او بعضا چند رکن عروضي را تشکيل داده، موسيقي غزل را دو چندان ميکند. رديفهاي او انواع کلمات: اسم، فعل، حرف، ضمير، صفت و قيد را در بردارد. افزون بر آن، رديف هاي شبه جملهاي و جملهاي در غزليات او فراوان ديده مي شود. سنايي بيش از شاعران ديگر به تنوع و تفنن و هنجارشکني در رديف روي آورده است. وي گاهي رديفها را هم معني به کار نميبرد و زماني در غزل مردف، قافيه را رعايت نميکند. برخي از رديفهاي اين چنيني مولوي متاثر از اوست. او در بعضي موارد در غزل به خلاف سنت متعارف و معتاد، رديف و قافيه را همچون قطعه غيرمصرع فقط در مصاريع زوج به کار ميبرد و خود را به التزام رديف، در مصراع اول مطلع مقيد نميکند. يا به تفني ديگر دست مييازد. بدين معني که رديف را به جاي تکرار در «عروض» (پايان مصراع اول) مطلع، در «صدر» (آغاز مصراع اول) آن ميآورد.