سرقت ادبي موضوعي است كه از گذشته تا امروز دامنگير شاعران و نويسندگان بوده و در بين كساني كه توانايي آفرينش اثري درخور و شايسته نداشتهاند، رواج داشته است؛ حتي شاعران بزرگ و نام آور نيز گاه مرتكب سرقت ادبي شدهاند. در اين جستار ضمن نشاندادن شواهد و نمونهها، سرقتهاي ادبي عبدالواسع جبلي، شاعر نامي قرن ششم از ديوان سنايي غزنوي، شاعر بزرگ هم دوره او، واکاوي شده است. در اين بررسي به اين نتيجه رسيدهايم که تمام انواع سرقات و به خصوص «انتحال» و «اغاره» را در ديوان عبدالواسع جبلي ميتوان ديد. وي قطعاتي از شعر سنايي را در بيشتر قالبهاي ادبي و بخصوص قالب قصيده و غزل، سرقت كرده است.
بدیعالزمان عبدالواسع بن عبدالجامع غرجستانی جبلی (متوفای سال 555 هـ.) از جمله پیشروان تغییر سبک سخن در قرن ششم هجری است که بر اثر قدرت طبع و احاطه به فنون ادب و اطلاع وافر از زبان و شعر عربی، توانست کلامی آراسته و مصنوع و منتخب و مطبوع داشته و در قصیده و غزل و انواع دیگر شعر صاحب سبکی دلپذیر باشد. این کتاب دربرگیرنده دیوان اشعار اوست که در جلد اول قصائد او آورده شده و جلد دوم شامل دیگر قالبهای شعری سروده شده او اعم از مرثیه، ملمع، غزل، قطعه، ترانه و ... است. در پایان نیز تعلیقات، لغتنامه و فهارس دیوان آورده شده است.
بدیعالزمان عبدالواسع بن عبدالجامع غرجستانی جبلی (متوفای سال 555 هـ.) از جمله پیشروان تغییر سبک سخن در قرن ششم هجری است که بر اثر قدرت طبع و احاطه به فنون ادب و اطلاع وافر از زبان و شعر عربی، توانست کلامی آراسته و مصنوع و منتخب و مطبوع داشته و در قصیده و غزل و انواع دیگر شعر صاحب سبکی دلپذیر باشد. این کتاب دربرگیرنده دیوان اشعار اوست که در جلد اول قصائد او آورده شده و جلد دوم شامل دیگر قالبهای شعری سروده شده او اعم از مرثیه، ملمع، غزل، قطعه، ترانه و ... است. در پایان نیز تعلیقات، لغتنامه و فهارس دیوان آورده شده است.
هدف مولانا از بهکاربردن حوادث داستانی تنها شناخت و طرح آن حادثه نیست، بلکه آن را در حکم مقدمهای میداند برای نشان دادن القابی برتر و مفهومی فراتر. او قصههای پیامبران، رمزها و اسطورهها و اشارات داستانی را شاعرانه متجلی میسازد تا به کمک آن اندیشههای عارفانه خویش را به آسانی القا کند. این است که ابتدا روایتی را بیان میکند، سپس آن را گسترش میدهد، به قصه تبدیل میکند و با دخل و تصرف و صحنهسازیهای لازم، اندیشه لطیف و شاعرانه خویش را بر آن بار میکند. در این کتاب در آغاز هر فصل ابتدا منابع و مآخذی درباره زندگی شخصیتهای قرآنی آورده شده در مثنوی آورده شده تا خواننده هنگام مطالعه مباحث مربوط به آن در صورت لزوم به آن مراجعه کند و سپس به شرح چگونگی تجلی شاعرانه قصهها و رمزها و اشارات داستانی در شعر مولانا پرداخته شده و تا حد امکان مواردی که شاعر از آنها سود جسته، بیان گردیده است.
در اين جستار بر اساس نقد اسطورهشناختي به بررسي نمادينگي عناصر متضاد چهارگانه در اساطير، به ويژه اسطورههاي خاک و باد و مشاهده تبلور آن در شاهنامه فردوسي پرداختهايم. تجسم ضديت جوهري و وحدت نهايي ميان عناصر متضاد، از فرافکني محتويات ناخودآگاه در موضوعات بيروني، در جهت غلبه بر طبيعت منتج شده است که در اين ميان، هر آخشيج صاحب نقشهايي شده است که در اساطير جهان، از جمله شاهنامه عموميت دارد. در اساطير، خاک ماده اوليه تشکيلدهنده حيات مادي و زندگي جسماني انسان، و همچنين بستري براي مرگ و اضمحلال و پايان حيات گيتيانه او به شمار آمده است و باد نمادي از خشم طبيعت و بروز اختلال در تعادل ميان طبايع است که بارزترين نمودهاي آن را در اسطوره توفان (در تلفيق با آخشيج آب) و ديو باد ميتوان جستجو کرد.