در بررسی سبک، همواره دو مقوله متوازی به صورت تقابلی مطرح میشوند که عبارتاند از سبک زبانی و سبک ادبی. در سبک زبانی به تحلیل نشانههای موجود در زبانی خاص میپردازیم تا قوانین عام آن زبان را کشف کنیم؛ قوانینی که هنجارهای ثابت و معیاری مشخص را در اختیار اهل زبان قرار میدهند و به توصیف نظاممند آواها، اجزای کلام، ساختهای نحوی و واژگان میپردازند. اما در سبک ادبی، تکیه اصلی بر مشخصههای هدفمند اثری خاص است که آن را در بهرهگیری از امکانات زبانی متمایز میکند و هدفِ بررسی این سبک، کشف عدول از قوانین عام زبانی در آثار نویسندگان و گویندگان برجسته است. مقاله حاضر بر سه فرضیه استوار است: 1. ارائه تعریفی جامع و مانع از سبک ادبی عملاً غیرممکن است؛ 2. سبک ادبی قابلیت توصیف دارد و میتوان مبتنی بر مشخصهها و نشانههای موجود، جوانب این توصیف را کاوید؛ 3. عناصر موجود در سبک ادبی، در سبک زبانی هم دیده میشوند و تفاوت این دو، در تصادفی یا هدفمند بودن بهرهگیری از این عناصر است.
آموزشهای زرتشت پیامبر ایران درباره روش اندیشیدن و کامیاب شدن در زندگی ، تألیف تهمورث ستنا با ترجمه موید رستم شهزادی، مشتمل بر ترجمه و تفسیر مهمترین بخش اوستا، یعنی گاهان، سرودهای زرتشت است. هدف نویسنده، شناساندن روح و مفاهیم اخلاقی گاهان بهویژه برای جوانان است و همینطور که خود او بیان کرده، تا حد امکان از به کار بردن اصطلاحهای تخصصی احتراز جسته است. کتاب فاقد فصلبندی است. نویسنده ابتدا کلیاتی درباره اوستا و مهمترین بخش آن گاهان بیان کرده و در ادامه، ترجمه سه دعای زرتشتی، یعنی اشم وهو، یثا اهو و ینگه هاتام را آورده و مفاهیم اخلاقی آنها را توضیح داده است. از آنجایی که گاهان مشتمل بر پنج بخش، یعنی اهونودگاه (هات 28-34)، اشتودگاه (هات43-46)، سپنتمدگاه (هات 47-50)، وَهو خشتر (هات 51) و هیشتوایشت (هات 53) است، نویسنده با آوردن هر بخش، بندهای مربوط به هر کدام را نوشته است. روش او اینگونه است که ابتدا پیام و مفهوم هر بند را بهطور مختصر بیان کرده و در ادامه، ترجمه بند مربوط به آن را میآورد
فصل اول کتاب که دهها صفحه را فراگرفته است، وظیفه بحث در "سبک" و "سبک شناسی" را تقبل کرده است. در معرفی این مباحث به نظر رسید که بهتر است بسیاری از کلمات مثل "ادبیات" و "معنی" مجددا مورد رسیدگی تازه قرار گیرد و یکبار دیگر این کلمات از نظر "زبانشناسی" بررسی شود. بعدا سعی شد تا مراکزی که عهده دار مطالعه امکانات جدا کردن "صورت" از "معنی" است معرفی شود؛ تا روشن گردد که دشواریهای این امر چیست و چرا در قرن اخیر مساعی فراوان برای جدائی "صورت" از "معنی" بکار رفته است. در بخش دو باید به خاطر سپرد که "معنی" و مطالعه آن از دشواریهای کنونی دنیای ماست. از زمانی که قدرت فلسفه و استقلال سرزمینهای آن به انقراض گرائیده و به مرزهای آن تجاوزاتی شده، فلسفه از یک واحد مستقل به اجزاء پاره پاره درآمده و هر جزء آن به علمی وابسته و مرتبط شده است. ناچار "معنی" و "دلالت" هم توان حفظ تمامیت نیافته و علوم دیگر سرپرستی و اداره آن را عهده دار شده است. از این جاست که هر چه درون "دلالت" و " معنی" را بیشتر بشکافند، مشکلات آن ظاهرتر و فزون تر می شود تابجائی که اکنون این دشواری به صورت یکی از پیچیده ترین معماهای عصر ما درآمده و علم امروز در مقابل آن درمانده گشته است. در فصل سوم کتاب به صنعت شاعری دیگر او که تکرار یک صامت در آغاز دو یا چند کلمه یک بیت است توجه گردیده است. در این فصل کوشش شده تا ارتباط میان صامتهای تکرار شده در اول کلمات یک بیت با "معانی" مورد نظر شاعر نشان داده شود. در این فصل اشاره شده که امرسون بارها و با نظم خاص صامت آغازی کلمات یک بیت را با مقاصد مختلف مربوط کرده است ولی کمتر کسی متوجه این ارتباط شده است. در فصل چهارم مطالعه کلمات مرکب شعر او مورد توجه است. برای اینکه باز "سبک" امرسون در ساخت و بافت کلمات روشن شود. هزاران کلمه مرکب شعر او بررسی گردیده و نحوه و "سبک" پیوستن کلمات مرکب او مثل شیوه اتصال دو اسم، اسم و صفت ، اسم و قید، صفت و اسم، فعل و اسم نظائر این ترکیب ها طبقه بندی شده است. بعدا "سبک" او در اتصال کلمات با شیوه شاعران دیگر در ترکیب و ساخت کلمات مرکب مقایسه گردیده است. کوشش شده تا توجه خواننده باصالت "سبک" او در اصل کلمات معطوف شود. زیاده بر یکصد و ده مورد دیده شد که آنها را باید اثرات خلاقیت او در سکه زنی کلمات مرکب در واژگان انگلیسی دانست. در فصل پایانی به کاربرد کلمات و خصوصیات دستوری امرسون از باب اسم و صفت و قید و طرز پیوستگی و ارتباط آنها به یکدیگر توجه شده تا از این راه بتوان وجه دیگر از "سبک" او را دسته بندی کرد.
کنایه در زبان مردم آفریده میشود و در نتیجه، مردمیترین پایه بلاغت است. زمینههای پیدایش کنایه بسیارند. در این مقاله کنایههای برآمده از شغلها بررسی شده است. پس از نگاهی گذرا به تاریخچه کنایه، به هدفها و انواع کنایه، و سپس به زمینه پیدایش کنایه در شغلها پرداختهایم. به شهر آشوب و نقش این نوع ادبی در پیوند دادن زبان ادبی و عامیانه نیز اشاره کردهایم. سپس کنایههایی را که از شغلها وارد زبان مردم شده، به شیوه الفبایی زیر هسته خود آوردهایم. روبهروی هر کنایه شغل مربوط به آن آمده است. مبنای مقاله بر کنایههای مردمی و عامیانه است، اما برخی کنایههای ادبی را نیز آوردهایم. دادههای این پژوهش فرهنگهای کنایه فارسی و نیز پژوهش میدانی است.
از شیطان آموخت و سوزاند نوشته فرخنده آقایی از رمانهای برجسته معاصر فارسی است که موفق به دریافت جایزه منتقدان مطبوعات شده است. این اثر، روایتی از زندگی آدمهای شهری است. زندگی و وضعیت زن داستان در دنیای شهر، دغدغه اصلی نویسنده را شکل میدهد. استفاده از تکنیک قدیمی، اما جذاب یادداشتهای روزانه، و توجه خاصّ به عنصر زمان در روایت، از ویژگیهای درخور توجه این کتاب است. نویسنده با این تمهید هنری، رمان را به سمت یک بافت درخشان فرمی پیش میبرد و زمانی نزدیک به دو سال از زندگی شخصیت اصلی را روایت میکند و بهخوبی، بیمکانی و بیخانمانی قهرمان داستانش را با این قالب روایی به تصویر میکشد. برجستهسازی زمان، بهویژه انتخاب کانون روایت مناسب، در باورپذیری زندگی سخت شخصیت اصلی داستان و روحیّات او در ذهن مخاطب نقش تعیینکننده دارد. این مقاله به بررسی و تحلیلِ چگونگی روایت و روابط زمانمند آن در این اثر از نظرگاه ژرار ژنت میپردازد و اهمیت بهکارگیری عنصر زمان و وابستهها و همبستههای آن را به عنوان یکی از بنیانهای روایتهای مدرنیستی بازمینماید.