از شیطان آموخت و سوزاند نوشته فرخنده آقایی از رمانهای برجسته معاصر فارسی است که موفق به دریافت جایزه منتقدان مطبوعات شده است. این اثر، روایتی از زندگی آدمهای شهری است. زندگی و وضعیت زن داستان در دنیای شهر، دغدغه اصلی نویسنده را شکل میدهد. استفاده از تکنیک قدیمی، اما جذاب یادداشتهای روزانه، و توجه خاصّ به عنصر زمان در روایت، از ویژگیهای درخور توجه این کتاب است. نویسنده با این تمهید هنری، رمان را به سمت یک بافت درخشان فرمی پیش میبرد و زمانی نزدیک به دو سال از زندگی شخصیت اصلی را روایت میکند و بهخوبی، بیمکانی و بیخانمانی قهرمان داستانش را با این قالب روایی به تصویر میکشد. برجستهسازی زمان، بهویژه انتخاب کانون روایت مناسب، در باورپذیری زندگی سخت شخصیت اصلی داستان و روحیّات او در ذهن مخاطب نقش تعیینکننده دارد. این مقاله به بررسی و تحلیلِ چگونگی روایت و روابط زمانمند آن در این اثر از نظرگاه ژرار ژنت میپردازد و اهمیت بهکارگیری عنصر زمان و وابستهها و همبستههای آن را به عنوان یکی از بنیانهای روایتهای مدرنیستی بازمینماید.
بزرگ علوی از دوستان نزدیک هدایت و یکی از اعضای گروه معروف به « ربعه » بود . او در یک خانواده تجارت پیشه به دنیا آمد . بعد برای ادامه ی تحصیل به آلمان رفت و دوره دبیرستان و بخشی از تحصیلات دانشگاهی خود را در آنجا به پایان برد. علوی پس از مراجعت به ایران با صادق هدایت ، نویسنده برجسته مکتب جدید داستان نویسی ایران در سال 1309 آشنا شد . این دو به اتفاق نویسنده دیگری به نام ش.پرتو ، « انیران » را در سال 1310 نوشتند که شامل سه داستان بود . هدایت « سایه مغول » و علوی « دیو » را که درباره هجوم اعراب به ایـران بود نوشت . بزرگ علوی در همان ایام ، داستان بادسام را نوشت و با کمک صادق هدایت آن را توسط محمد رمضانی مدیر کتابخانه شرق ، در تهران به چاپ رساند. بزرگ علوی نخستین چهره ی انتخابی دکتر ارانی برای انتشار مجله دنیا بود . در این مقطع حدود سه سال از دیدار و آشنایی جدیدشان در ایران می گذشت . پس از پیوستن ایرج اسکندری به آنان ، نخستین شماره مجله ی دنیا را در یکم بهمن 1312 در تهران منتشر کردند. علوی یکی از سه عنصر تحریریه این مجله بود . هدف اساسی و عمده مجله دنیا که به صورت قانونی و علنی منتشر می گردید ، روشنگری و آشنا کردن دانشجویان و جوانان ایرانی با آخرین دستاوردهای دانش ، صنعت ، فن و هنر جهان آن روز بود . این مجله نه تنها فاقد هرگونه سمت گیری حزبی بلکه هیچگونه موضع گیری صریح سیاسی علیه حکومت وقت ایران نداشت. بعد از انتشار چندین شماره مجله دنیا در اردیبهشت 1316 اداره شهربانی و امنیتی وقت ایران ، این جریان را به عنوان یک جریان کمونیستی وابسته به کمینترن تلقی کرد و با پرونده سازی که توسط رئیس شهربانی وقت سازماندهی شده بود ، ( بعد از سقوط حکومت رضاشاه این موضوع روشن گردید ) همه فعالان این گروه که بعدها به نادرست « گروه 53 نفر » یاد شدند ، تخت عنوان فعالیت کمونیستی و براندازی حکومت وقت متهم و به حبس های طولانی مدت از 3 تا 10 سال محکوم شدند . در این جریان بزرگ علوی به 7 سال زندان محکوم شد ، ولی در مهرماه سال 1320 با برکناری رضاشاه بعد از چهار سال و نیم از زندان آزاد گردید . بعد از سقوط دولت مصدق در سال 1331 علوی به اروپا رفت و مجدداً در آلمان به حالت تبعید فعالیت های علمی و ادبی خود را ادامه داد . از این سال تا انقلاب اسلامی آثار او در ایران اجازه ی انتشار نداشت . در سال 1357 پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک چند در ایران زیست و بار دیگر به آلمان بازگشت تا اینکه در سن 92 سالگی در تاریخ 17 فوریه 1997 برابر با 28 بهمن ماه 1375 بعد از دو هفته بیماری در شهر برلین آلمان درگذشت و بنابر وصیت در قبرستان مسلمانان در کنار پدرش در شهر برلین دفن گردید .
فرخنده آقایی به عنوان نویسندهای اجتماعی و مردمی مورد تأیید بسیاری از اهل قلم و اهالی ادبیات است. داستاننویسی که سوژههای داستانهایش را از دل اجتماع گزینش میکند و در قلمرو ادبیات داستانی حضور ناب آنها را ثبت میکند. داستاننویسی که معاصر بودن، ویژگی بارز خود را در زندگی و داستانهایش دنبال میکند. این کتاب بر آن است تا بتواند گوشهای از تلاشهای او به دیده حضور برساند و نگاه در ستایش انسان و انسانی او را حرمت نهد.
کنایه در زبان مردم آفریده میشود و در نتیجه، مردمیترین پایه بلاغت است. زمینههای پیدایش کنایه بسیارند. در این مقاله کنایههای برآمده از شغلها بررسی شده است. پس از نگاهی گذرا به تاریخچه کنایه، به هدفها و انواع کنایه، و سپس به زمینه پیدایش کنایه در شغلها پرداختهایم. به شهر آشوب و نقش این نوع ادبی در پیوند دادن زبان ادبی و عامیانه نیز اشاره کردهایم. سپس کنایههایی را که از شغلها وارد زبان مردم شده، به شیوه الفبایی زیر هسته خود آوردهایم. روبهروی هر کنایه شغل مربوط به آن آمده است. مبنای مقاله بر کنایههای مردمی و عامیانه است، اما برخی کنایههای ادبی را نیز آوردهایم. دادههای این پژوهش فرهنگهای کنایه فارسی و نیز پژوهش میدانی است.
در بررسی سبک، همواره دو مقوله متوازی به صورت تقابلی مطرح میشوند که عبارتاند از سبک زبانی و سبک ادبی. در سبک زبانی به تحلیل نشانههای موجود در زبانی خاص میپردازیم تا قوانین عام آن زبان را کشف کنیم؛ قوانینی که هنجارهای ثابت و معیاری مشخص را در اختیار اهل زبان قرار میدهند و به توصیف نظاممند آواها، اجزای کلام، ساختهای نحوی و واژگان میپردازند. اما در سبک ادبی، تکیه اصلی بر مشخصههای هدفمند اثری خاص است که آن را در بهرهگیری از امکانات زبانی متمایز میکند و هدفِ بررسی این سبک، کشف عدول از قوانین عام زبانی در آثار نویسندگان و گویندگان برجسته است. مقاله حاضر بر سه فرضیه استوار است: 1. ارائه تعریفی جامع و مانع از سبک ادبی عملاً غیرممکن است؛ 2. سبک ادبی قابلیت توصیف دارد و میتوان مبتنی بر مشخصهها و نشانههای موجود، جوانب این توصیف را کاوید؛ 3. عناصر موجود در سبک ادبی، در سبک زبانی هم دیده میشوند و تفاوت این دو، در تصادفی یا هدفمند بودن بهرهگیری از این عناصر است.