داستان نبرد رستم با ديو سپيد، منزل هفتم از منازل هفتگانه رفتن رستم به مازندران است. اين مقاله شامل دو بخش است. در بخش اول مقاله يا مقدمه، اطلاعاتي در مورد مساله تحقيق و سوالهاي پژوهش بيان ميشود. بخش دوم مقاله شامل شش فصل است. در فصل اول طرح داستان نبرد رستم با ديو سپيد بررسي ميشود و رويدادهايي که در طراحي ساختار داستان موثر است، ارائه ميشود. شخصيتپردازي در داستان در فصل دوم ارزيابي ميشود. در اين فصل، شخصيتهاي اصلي و فرعي را به طور کامل معرفي ميکنيم و ويژگيهاي شخصيتي آنها را که در داستان بيان شده است، ارائه ميدهيم. در فصل سوم، روش فردوسي در توصيف رويدادهاي داستان بيان ميشود. در اين فصل، فردوسي با کاربرد و ترکيب شيوههاي توصيف؛ توصيف به وسيله کنشها، توصيف يا توضيح مستقيم و توصيف به ياري گفت و گو؛ توانسته است فضاي داستان را براي مخاطب به صورت زنده و مستقيم طراحي کند. زاويه، ديد داستان در فصل چهارم ارزيابي ميشود. ديدگاه اين فصل آن است که فردوسي با وجود رهبري و هدايت بيروني شخصيتها، در بخشي از صحنهها، زاويه ديد را از داناي کل به زاويه ديد اول شخص و دوم شخص تغيير ميدهد. فردوسي با کاربرد اين شيوه توانسته است، رويدادهاي داستان را در فضايي زنده به مخاطب ارائه بدهد. در فصل پنجم نيز روش تصويرپردازي فردوسي در اين داستان با کاربرد صنايع ادبي و صورخيال ارزيابي ميشود و ديدگاهها و نتايج حاصل شده از اين پژوهش نيز در پايان و در فصل ششم ارائه ميشود.
کتاب نرگس و زرین دهن اثر هرمان هسه نخستین بار در سال هزار و سیصد پنجاه توسط مترجم توانا سروش حبیبی به فارسی برگردانده شد با نام نرگس و زرین دهن که البته همانطور که بهتر می دانید نام اصلی کتاب نارتسیس و گلدموند است که در سال هزار و نهصد و سی توسط هسه نوشته و نشر یافت. البته می توان گفت یکی از سه اثر برتر کتاب های هرمان هسه است که بدلیل بازگو کردن روابط جنجالیترین کتابش نیز شناخته شد و در فهرست پر مخاطبترین و مشهورترین کتابهای نویسنده محسوب میشود داستان یک گردش دایره وار است و مکان روایت از یک سیکل در ماریابرون شروع و پس از گذر از چند مکان چون روستا، دشت و قصر و صحرا و شهرها و در اخر بازگشت به همان مبدا. و نکته جالبی که نه در این اثر بلکه در کلیه آثار هرمان هسه تکرار میشود ساختار خاص و تکنیکی نویسنده براساس 2 قطبی بودن ساختار است و رو ح و جسم آدمی در سیر داستان در این اختلاف قطب سرگردان می نماید و آدمی را متفکرانه به شرح ماجرا گوش بزنگ می نماید و حقیقتا با دیدی فیلسوفانه به روایت و شرح و توصیف می پردازد.
زمانی که شاه طهماسب پایتخت خود را به قزوین انتقال داد در قزوین طرح باغ سعادت آباد انداخته و عمارات زیادی ساخته شد و به جعفرآباد موسوم گردید. در و دیوار و ایوانهای این ابنیه باشکوه و زیبای بدست استادان و نقاشان بی نظیر آن زمان در نهایت سلیقه و ذوق تزئین و منقش گردید. بیشتر این نقوش دیواری در منظومه "دوحه الازهار" که مثنوی دوم از خمسه سوم شاعر بنام "جنات عدن" است مشروحا توصیف گردیده است. بقایای این نقوش در عمارت چهل ستون قزوین نشان میدهد که اکثر آنها طی قرون ماضی آگاهانه و ناآگاهانه از بین رفته و یا روی پاره ای از آنها دوباره تحت مضامین مختلف نقاشی شده است. در هر صورت مثنوی "دوحه الازهار" تنها منبع معتبری است که میتوان بر پایه ای وصف گر منظوم این نقاشیها و با استناد به بقایای موجود و مقایسه علمی آنها نقوش دیواری مندرج در مثنوی را تا حدی نزدیک باصل خود از نو احیا کرد. از اینرو رساله منظوم "دوحه الازهار" نه فقط برای ادبیات خاورشناس بلکه برای هنرشناسان و متخصصین هنرهای زیبا نیز قابل توجه و جالب میباشد. مثنوی "دوحه الازهار" شامل 1170 بیت بوده و در بحر هزج سروده شده است. این منظومه نیز نظیر سایر رسالات منظوم قرون وسطی با توحید نعت و مدح شاه طهماسب بطور ایجاز که بمثابه مقدمه مثنوی است آغاز میشود و سپس باغ سعادت آباد نقشه معماری پارک سلطنتی جعفر آباد، خیابانها و ایوانهای جانب شمالی و جنوبی ابنیه و قصور واقع در سمت مشرق پارک قصر شیروانی و ... توصیف میشود...
سیمرغ شاهنامه در چنین هیاتی است و وظایفی همانند دارد. او زال را میپرورد، از دد و دام نگاه میدارد و سپس به زندگانی عادی باز میگرداند، در عین حال همیشه یاور او خاندان اوست. پری از خود بدو میبخشد تا در هنگام نیاز آن را بر آتش نهد و از پشتیبانی سیمرغ برخوردار گردد.
کيمياي سعادت مهمترين اثر فارسي ابوحامد محمد غزالي است که در ايران دو بار تصحيح و منتشر شده است: بار نخست در سال 1319 به اهتمام احمد آرام و بار دوم در سال 1361 به کوشش حسين خديوجم که پيشتر هم در سال 1354 نيمه نخست کتاب را به چاپ رسانده بود. اين مقاله بر آن است تا با بررسي اين دو چاپ، به ويژه تصحيح خديوجم و مقايسه آنها با نسخ کهن کتاب، کاستيها و اشکالات اين دو تصحيح را نشان دهد و ضرورت تصحيح دوباره کيميا را گوشزد کند. در اين راستا افزون بر نسخ اصلي مورد استفاده خديوجم، از نسخه موزه ملک (مورخ 605 ق)، دو دستنويس موزه بريتانيا (مورخ 644 ق. و 672 ق.) و نسخه نويافته اوپسالا (مورخ 614 ق.) بهره برده و نشان دادهايم که معرفي نکردن کامل نسخهها، انتخاب نابه جاي نسخه / نسخ اساس، نامعلوم بودن شيوه تصحيح و انتقادي نبودن آن، افتادگيها، افزودههاي بيپشتوانه و برخي اشتباهات فاحش در تصحيح واژههاي غريب و نادر، مهمترين اشکالات اين دو چاپ ـ به ويژه چاپ خديوجم ـ بوده است. اين اشکالات به حدي است که گاه معني و مفهوم عبارات دگرگون شده و به کلي با آنچه مولف در صدد بيان آن بوده، اختلاف پيدا کرده است.