نويسندگان مدرن به دنبال يافتن راهي نو براي فراتر رفتن از محدودههاي مخاطرهآميز تصنع و تكرار،پشت پا به ساختارهاي خشك و تغيير ناپذير گذشته زدند و با ملاحظه پيوندهاي فلسفي مدرنيته و شكل ادبي آثار مدرن، آثار خود را تا جايي پيش بردند كه گاه غير قابل فهم به نظر ميآيند. وجود ساختارهاي ذهني و تداخل آن با ساختارهاي زباني، توجه به ناخودآگاه،توجه به انديشههاي فلسفي جديد راجع به ماهيت زمان، نزديك ساختن نثر به شعر، عدم قطعيت معنا و پايان گشوده، ورود ديدگاههاي سمبوليستي وسوررئاليستي به داستان، گرايش به اساطير كهن و... از جمله دلايلي هستند كه دشوار فهمي را براي اينگونه آثار در پيدارند. با تمام اين ها وجود اين دشواريها، هرگز دليل بر غيرقابل فهم بودن اين آثار نيست. بلكه با شناخت فنون به كارگرفته شده توسط نوسندگان مدرن و با درك روش خواندن اين آثار ميتوان ساختار منسجم موجود در آنهارا كشف كرد و به درك درستي از آنها نايل شد. پژوهش حاضر از سه محور زباني، معنايي و ساختاري به بررسي دشواريهاي رمان مدرن و آنچه كه منجر به اين دشواريها ميشود ميپردازد.
زبان مجموعه ای قراردادی از سمبل های صوتی است و چیزی نیست که به طریقی ناگهانی به وجود آمده باشد. تکامل زبان با تکامل خود انسان همگام بوده و تحقیق در پیدایش آن با تحقیق در زندگی انسان توام است. بسیاری براین باورند که همه زبانها از یک زبان اصلی منشعب گردیده و به تدریج شباهت خود را به زبان مادری از دست داده است. همه کسانی که با زبان یا آموزش آن سروکار دارند به احتمال زیاد این داستان کتاب مقدس را شنیده اند که: وقتی تمامی ساکنین کره زمین از یک زبان واحد چند کلمه ای استفاده می کردند انسانها در یک دشت بزرگ گرد هم آمدند و گفتند: بیایید برای خود شهر و برجی به بلندای آسمان بسازیم، و بدین ترتیب برای خود نامی باقی گذاریم. آنگاه خداوند به شهر و برج آنها درآمد و گفت"اگر انسان با داشتن یک زبان واحد بتوان برای اولین بار این چنین کار خطیری را انجام دهد بی شک بعدها نیز می تواند هر تصمیم دیگری را نیز عملی نماید. از این رو زبانشان را در هم و برهم می کنم تا قادر به درک گفتار یکدیگر نباشند".و آنگاه خداوند آنها را به سراسر کره خاکی پراکند تا بدین ترتیب آنها از ساختن شهر خویش صرفنظرکنند. این برج را برج بابل نامیدند. زیرا خداوند زبان آنها را درهم و برهم کرده بود...
رمان مدرن، رمان روانکاوانه است و ناگزیر رنگ باید در آن حضوری چشمگیر داشته باشد؛ کما اینکه «سمفونی مردگان» به عنوان نمونهای از این نوع ادبی، یک تابلوی رنگین است و کلیه شخصیتها رنگآمیزی شدهاند. این کتاب نقد و بررسی رمان «سمفونی مردگان» است که از آثار عباس معروفی میباشد.
با توجه به اينکه ميان نخستين دست نوشتههاي شاهنامه، با وفات سراينده بزرگ آن فردوسي، دويست سال فاصله افتاده است و در دست نوشتهها تعداد ابيات بين چهل و هشتهزار تا بيش از شصتهزار است؛ پژوهندگان اين کتاب سترگ، ميان آنچه به راستي سروده فردوسي است، با آنچه ابيات و داستانهاي الحاقي خوانده ميشود، اتفاق نظر ندارند. بسا ابياتي که به ملاحظات گوناگون در متن گنجانيده شده است. يکي از اين ملاحظات، مسائل سياسي دوران فردوسي است؛ از اين رو بسياري بر آنند که ستايشهاي محمود در شاهنامه بنيادي ندارد. از گونه اين ستايشها، خوابي است که در ابتداي داستان گشتاسب از زبان فردوسي بيان ميشود و دقيقي در خوابي که بيشتر متضمن ستايش محمود غزنوي است، از او ميخواهد تا سرودههايش را در شاهنامه بگنجاند. گرچه اين خواب در همه نسخههاي چاپي شاهنامه ديده ميشود، اما نکاتي در آن، درستي انتساب آن را به فردوسي مورد ترديد قرار ميدهد. اين جستار در تحليلي درون متني، موضوع را برميرسد.
این پژوهش به منظور شناخت جنبهای از اسطوره کوه یعنی قداست و ارتباط معنوی این جلوه پرشکوه طبیعت با عالم ماورایی است. نوعی ارتباط اسرارآمیز، که مطابق اساطیر و اصول اعتقادی ادیان و سرزمینهای مختلف و با دیدی جزئیتر مطابق ادب و آیین مزدیسنا، کوهها را مکانی مقدس با ویژگیهای اسرارآمیز مختص به خود قرار میدهد؛ ویژگیهایی که شکلدهنده ارتباط معنوی آدمیان با پروردگار قلمداد میشود. همچنین این ارتباط در اساطیر ایران باستان به صورت جایگاه خدایان و ایزدان و قربانگاه مخصوص عابدان برای این ایزدان و الهگان بر بلندای کوهها آشکار و در واقع کوهها مکانی برای عروج و سیر اندیشه از درهای آسمان به جهان علومی تلقی میگردد. فردوسی، بزرگترین شاعر حماسهسرا و اسطورهپرداز ایران زمین این مطلب را چنان در خود متجلی مینماید که ما در سراسر این اثر بزرگ، جایگاه عبادت عابدان و ارتباط معنوی آنان را با پروردگار در اوج کوهها، که نزدیکترین مکان به آسمان است، مییابیم. در این پژوهش سعی شده علاوه بر کتابهای دینی اوستایی و پهلوی، که بیانگر این ارتباط اسرارامیز است، تمامی مواردی که حکیم توس در شاهنامه خود کوه را مکان برافروش آتش مقدس یا ارتباط معنوی عابدان و زاهدان با پروردگار خود دانسته است، بیان گردد.