در این مقاله، واکههای زبان فارسی معیار را برحسب متغیرهای سازههای اول و دوم ( (F1و F2(، بسامد پایه (F0)، شدت (انرژی) و دیرش در هجاهای CVگفتار اظهاری (همخوانها و واکههای زبان فارسی)، به لحاظ صوت شناختی بررسی کردهایم. برای تحقیق، پنج گویشور فارسیزبان را از دادگان آوایی فارس دات تلفنی برگزیدهایم که هریک، واکههای فارسی را در بافت همخوانی (23 همخوان)، با سرعت ثابت تولید کردهاند؛ بدین صورت، درمجموع، 690 داده (23*6*5 =690) را به دست آوردهایم. با توجه به اینکه ارتفاع واکهها با F1، از نوع عکس و رابطه F2با محل تولید واکه (پسین یا پیشین)، ازنوع مستقیم است، فضای واکههای فارسی را برحسب میانگین متغیرهای F1و F2- F1نشان دادهایم و میانگین مقادیر بهدستآمده از بسامد پایه و شدت در واکهها را بهصورت مستقل از همخوانها نیز تعیین کردهایم . F0در واکهها، با ارتفاع، نسبت مستقیم دارد و انرژی با آن، نسبت عکس دارد. در این بررسی، میانگین دیرش واکهها را نیز محاسبه کردهایم. نزدیکبودن مقدار میانگین برخی واکهها به یکدیگر براساس دستکم یکی از متغیرهای F1وF2 میتواند دلیلی قانعکننده برای کاهش و نیز گرایش واکههایی ناپایدار مانند /a/به واکههای پایدار مانند [ɑ]باشد. در این پژوهش، متغیرهای بسامد پایه و انرژی در واکهها را در بافت همخوانی، شامل همخوانهای گرفته واکدار و بیواک، و همخوانهای گرفته واکدار و رسا نیز محاسبه کرده و دریافتهایم که بافت همخوانی مجاور پیشین، در F0و انرژی واکهها اثری ندارد.
کتاب حاضر به مناسبت ششمین سال تاسیس صدای آمریکا به زبان فارسی این مجموعه خواندنی را که متضمن گفتارهایی از برنامه های متنوع صدای آمریکاست به عنوان ارمغان نوروزی به شنوندگان صدای آمریکا تقدیم کرده است
یکی از وجوه اهمیت زبان و ادب فارسی در شبه قاره پیوستگی عمیق زبان های ملی و محلی این منطقه با زبان فارسی است. تاثیرات عمیقی که زبان فارسی هم در زمینه واژه ها و اصطلاحات و هم در زمینه قواعد و دستور زبان بر زبان های رایج این منطقه داشته است، مورد تاکید و اذعان اهل فضل و ادب پاکستانی و سایر محققان بوده که در کتاب ها، سخنرانی ها و .... بدان پرداخته اند. این پیوستگی بویژه در ادبیات منظوم بیش از ادبیات منثور به چشم می خورد و به عنوان نمونه بافت و ترکیب شعر اردو و اصطلاحات و قواعد آن به روشنی میزان این تاثیرپذیری را نشان می دهد. بنابراین منابع و مآخذی که بتواند این رابطه و پیوند عمیق را نه فقط برای فارسی گویان و فارسی سرایان این خطه، بلکه برای اردو سرایان نیز روشن تر و معنی دارتر سازد، ضروری می نماید. چه بسا شاعر و نویسنده ای که اصطلاحی را شنیده است ولی معنی دقیق و کاربرد صحیح آن را در شعر و نثر نمی داند و به متون اصلی و مفصل هم یا دسترسی ندارد و یا از چنان تبحر و تسلطی در زبان فارسی برخوردار نیست که به راحتی بتواند از آنها معنی و کاربرد اصطلاح مورد نظر را دریابد...
ویژگیهای آوایی و الگوی تکیۀ زیروبمی در گروه واژهبست و کلمه واجی نشان میدهد که گروه واژهبست با کلمه واجی متفاوت است. الگوی تکیه زیروبمیH* برروی هجای آخر کلمه واجی و در گروه واژهبست، برروی هجای قبل از واژهبست قرار میگیرد؛ بنابراین، ازنظر نوایی واژهبست مستقل از کلمه واجی است؛ همچنین هیچ نشانهای از نواخت کناری خیزانH- بعد از گروههای تکیهای غیرپایانی یا غیرهسته دیده نمیشود؛ بلکه نواخت کناری ازنوعL- است و افزایش میزانF0 برروی واژهبست، پدیده دیرکردقله هجا نام دارد.
پژوهش حاضر با هدف آشکار ساختن تفاوتهای نظام آهنگ زبان فارسی و نظام آهنگ زبان ژاپنی، برای استفاده در گسترههای زبانشناسی مقابلهای و آموزش زبان انجام پذیرفت. نخست یک توصیف مرجع از نظام آهنگ هریک از دو زبان در چارچوب نظریه تحقیق برگزیده شد و نظام آهنگ دو زبان در قالب این دو توصیف مطالعه و مقابله شد و تفاوتی ساختاری بین دو زبان در قالب یک فرضیه برای تحقیق مطرح شد که عبارت بود از وجود تکیة زیر و بمی هستهای Nuclear Pitch Accent (NPA) در فارسی و عدم وجود آن در ژاپنی. سپس دادههایی که نماینده کلیه ساختهای نواختی وکلیه الگوهای آهنگی دو زبان بودند، جمعآوری شد و از پنج دانشجوی زبان ژاپنی در ایران و پنج دانشجوی زبان فارسی در ژاپن خواسته شد تا تمامی دادهها را در محیط آزمایشگاهی بخوانند. پس از بررسی و تجزیه و تحلیل منحنیهای زیر و بمی پارهگفتارهای ضبط شده، مشخص شد که در هر گروه آهنگی فارسی یکی از گروههای تکیهای دارنده تکیه زیر و بمی هستهای است و برجستهتر از سایر گروهها ادراک میشود. درحالیکه در زبان ژاپنی تکیه واژگانی کلیه کلمات در کلام تظاهر مییابند و هیچ واحدی برجستهتر از سایر واحدها تولید و ادراک نمیشود.