پژوهش حاضر با هدف آشکار ساختن تفاوتهای نظام آهنگ زبان فارسی و نظام آهنگ زبان ژاپنی، برای استفاده در گسترههای زبانشناسی مقابلهای و آموزش زبان انجام پذیرفت. نخست یک توصیف مرجع از نظام آهنگ هریک از دو زبان در چارچوب نظریه تحقیق برگزیده شد و نظام آهنگ دو زبان در قالب این دو توصیف مطالعه و مقابله شد و تفاوتی ساختاری بین دو زبان در قالب یک فرضیه برای تحقیق مطرح شد که عبارت بود از وجود تکیة زیر و بمی هستهای Nuclear Pitch Accent (NPA) در فارسی و عدم وجود آن در ژاپنی. سپس دادههایی که نماینده کلیه ساختهای نواختی وکلیه الگوهای آهنگی دو زبان بودند، جمعآوری شد و از پنج دانشجوی زبان ژاپنی در ایران و پنج دانشجوی زبان فارسی در ژاپن خواسته شد تا تمامی دادهها را در محیط آزمایشگاهی بخوانند. پس از بررسی و تجزیه و تحلیل منحنیهای زیر و بمی پارهگفتارهای ضبط شده، مشخص شد که در هر گروه آهنگی فارسی یکی از گروههای تکیهای دارنده تکیه زیر و بمی هستهای است و برجستهتر از سایر گروهها ادراک میشود. درحالیکه در زبان ژاپنی تکیه واژگانی کلیه کلمات در کلام تظاهر مییابند و هیچ واحدی برجستهتر از سایر واحدها تولید و ادراک نمیشود.
چیز عجیبی دلم میخواهد. دلم میخواهد همه زندگی را نفس به نفس حسن کنم. همه درختان و حشرههاشان را، و همه گربهها و میمونها را. و همه کوههای پر از ببر را دلم میخواهد. دلم میخواهد صدای راه رفتن مورچه را بشنوم و چشم نهنگ را در عمق اقیانوس بفهمم. دلم میخواهد در انتهای شاخه کنار کهنه با سار درد دل کنم. دلم میخواهد توی آفتاب تابستان روستا، همراه هر خروسی اذان بگویم، و با فیل پیش از پهن شدن آفتاب به گردش بروم. بچه موش پیر انبار خانهمان را از شیر بگیرم و فرار را یادش بدهم. دلم میخواهد در دشتی زندگی کنم که هر روز صد تا پیرمرد ببینم و عصایشان باشم، ده هزار تا دختر ببینم و لپهای سرخشان باشم و در همان لحظه صدهزار تا بچه قد و نیم قد دروم باشند. و من با صد هزار دست، دندان اولی را بکشم. دماغ دومی را پاک کنم و چهارمی را تو دهنی بزنم و با هفتمی از ستاره حرف بزنم و برای صدهزارمی لالایی بگویم. دلم میخواهد صبح زود بابابزرگ بودم، ظهر بابا بودم و شب بچه کوچولو بودم. دلم میخواهد همه خندههای دنیا را توی یک کیسه داشتم و خودم تقسیمش میکردم بین همه .... چیز عجیبی دلم میخواهد. دلم میخواهد توی این دنیا تا بدانم حرف حساب خودم چیست.
از آنجا كه زيباترين كلام وجود از در گاه خلود، به زبان تازي فرود آمده است، در بلنداي زمان پارسيان شيرين بيان، براي نشر معاني و كشف اسرا آن، در پهنه سرزمين پهناور ايران، براي فهم هموطناني كه به زبان عربي تسلط نداشتهاند، به روشهاي گوناگون و به مقتضاي زمانها و مكانها و بينشها و گويشها به ترجمه و تفسير آن پرداختهاند و معاني زيباي آنرا به ياري زبان و ادب دلانگيز منثور و منظوم پارسي بر لوح دل هموطنان نگاشتهاند، نگارنده اين مقال بر آن شد تا به اقتضاي حال نگاهي به سير ترجمهها و تفسيرهاي دلرباي فارسي قرآن مجيد اندازد. و از سلمان پارسي و ترجمه آهنگين قرآن مجيد و ترجمه تفسير طبري و تفسير خواجه عبداله انصاري و كشفالاسرار ميبدي و تفاسير منثور و منظوم ديگر چون دو اثر زيبا و حكيمانه و عارفانه صفي عليشاه و سيد محمد حسين انوار شيرازي ياد كند تا ان شاء اللّه تعالي در ضمن مجموعهاي، تحقيقات خود را به عاشقان زبان و ادب و حكمت و عرفان قرآن در سرزمين ايران و جهان تقديم دارد.
ویژگیهای آوایی و الگوی تکیۀ زیروبمی در گروه واژهبست و کلمه واجی نشان میدهد که گروه واژهبست با کلمه واجی متفاوت است. الگوی تکیه زیروبمیH* برروی هجای آخر کلمه واجی و در گروه واژهبست، برروی هجای قبل از واژهبست قرار میگیرد؛ بنابراین، ازنظر نوایی واژهبست مستقل از کلمه واجی است؛ همچنین هیچ نشانهای از نواخت کناری خیزانH- بعد از گروههای تکیهای غیرپایانی یا غیرهسته دیده نمیشود؛ بلکه نواخت کناری ازنوعL- است و افزایش میزانF0 برروی واژهبست، پدیده دیرکردقله هجا نام دارد.
در این مقاله، واکههای زبان فارسی معیار را برحسب متغیرهای سازههای اول و دوم ( (F1و F2(، بسامد پایه (F0)، شدت (انرژی) و دیرش در هجاهای CVگفتار اظهاری (همخوانها و واکههای زبان فارسی)، به لحاظ صوت شناختی بررسی کردهایم. برای تحقیق، پنج گویشور فارسیزبان را از دادگان آوایی فارس دات تلفنی برگزیدهایم که هریک، واکههای فارسی را در بافت همخوانی (23 همخوان)، با سرعت ثابت تولید کردهاند؛ بدین صورت، درمجموع، 690 داده (23*6*5 =690) را به دست آوردهایم. با توجه به اینکه ارتفاع واکهها با F1، از نوع عکس و رابطه F2با محل تولید واکه (پسین یا پیشین)، ازنوع مستقیم است، فضای واکههای فارسی را برحسب میانگین متغیرهای F1و F2- F1نشان دادهایم و میانگین مقادیر بهدستآمده از بسامد پایه و شدت در واکهها را بهصورت مستقل از همخوانها نیز تعیین کردهایم . F0در واکهها، با ارتفاع، نسبت مستقیم دارد و انرژی با آن، نسبت عکس دارد. در این بررسی، میانگین دیرش واکهها را نیز محاسبه کردهایم. نزدیکبودن مقدار میانگین برخی واکهها به یکدیگر براساس دستکم یکی از متغیرهای F1وF2 میتواند دلیلی قانعکننده برای کاهش و نیز گرایش واکههایی ناپایدار مانند /a/به واکههای پایدار مانند [ɑ]باشد. در این پژوهش، متغیرهای بسامد پایه و انرژی در واکهها را در بافت همخوانی، شامل همخوانهای گرفته واکدار و بیواک، و همخوانهای گرفته واکدار و رسا نیز محاسبه کرده و دریافتهایم که بافت همخوانی مجاور پیشین، در F0و انرژی واکهها اثری ندارد.