این نوشتار کوشیده است ویژگیهای «دگرمفهومی» از دیدگاه «باختین» را در داستان کوتاهِ «کبابِ غاز» سیدمحمدعلی جمالزاده بررسی کند. بررسی ویژگیهایی همچون سبکخندهدار، زبان، واقعیت معاصر، قلمرو شخصیت، گفتمان، انکسار و انحراف نویسنده در داستان، دیدگاه تازهای به مخاطب میدهد تا لایههای دیده نشده یا سطحی نگریستهشده برای او آشکار شود. همچنین بتواند زبان و گفتار نویسنده و شخصیتهای داستانی را بشناسد؛ حتی با مکالمهگرایی و نسبیگراییِ باورها در داستان آشنایی پیدا کند. از آنجاکه جمالزاده را آغازگرِ واقعگرایی در داستاننویسی میدانند، این مقاله به بررسی دگرمفهومی در یکی از داستانهای او میپردازد. داستانی که طنزگونه است؛ و خنده ـ که در دگرمفهومی اهمیت فراوانی دارد ـ در آن جریان دارد.
تعداد آثاری که به بررسی تاریخ ادبیات معاصر پرداختهاند (تاریخ تحلیلی شعر نو، چشمانداز شعر معاصر ایران، از صبا تا نیما و ...) اگر فراوان نباشند، اندک نیز نیستند اما در این میان با چراغ و آینه شفیعی کدکنی چه به دلیل نام و اعتبارِ نویسنده آن و چه به دلیل تز و فرضیه تازه آن کتابی است از لونی دیگر؛ فرضیهای که تمام تحولات شعر مدرن فارسی را تابعی از متغیّر ترجمه شعر و ادبیات اروپایی میداند. با چراغ و آینه با معرفی جنبههای ادبی شخصیتهایی چون وثوق الدوله و معرفی بسیاری از سرچشمههای الهام شاعران معاصر و .... کتابی سودمند و قابل اعتناست. با این حال انتقاداتی نیز بر آن وارد است. از جمله: اختصار و جاافتادگی مطالب، لغزش در تعریف مفاهیم نظری |فلسفی، فقر تاریخیّت و تأکید بسیار بر نقش ترجمه در پیدایش ادبیات و شعر معاصر. اما انتقاد اصلی به فرضیه و تز کتاب بازمیگردد، زیرا پیش و بیش از ترجمه، بیاعتباری گفتمان سنتی بود که زمینه را برای شکلگیری شعر معاصر آماده ساخت و در این میان ترجمه تنها نقشی تثبیت گر (و نه بدعتگذار) داشت.
عموماً اینگونه تصوّر میشود که صادق هدایت روشنفکری بوده که در دوره خود با سیستم استبدادی حکومت پهلوی در تعارض بوده است. مطابق بیشتر زندگینامههایی که درباره او نوشته شده است، این گونه به نظر میرسد که او، علی رغم این که به یک خانواده اشرافی تعلّق داشت، به دلیل تعّلق خاطرش به آزادی انسان با سیستم پهلوی دشمن بوده است. مقاله حاضر تلاش کرده تا خلاف این نظر عموماً پذیرفته شده را اثبات کند. این مقاله با تحلیل بوف کور از منظر تئوری قدرت میشل فوکو، به ویژه نظریه "سراسربینی" یا panopticism، به این نتیجه میرسد که هدایت، از این نظر که از گفتمان غالب دوره خود تاثیر پذیرفته است و مهمترین گفتمان دوره ناسیونالیسم بوده است، ناخودآگاه به سیستم پهلوی خدمت کرده است. برای این منظور ابتدا به تعریف و ریشهیابی نظریه قدرت در آثار مختلف فوکو پرداخته و سپس نظریات پیروان فوکو که این نظریه را در رمانهای مختلف اروپایی بررسی کردهاند بیان میکند و در بخش دوم مولفههای این نظریه را در بوف کور هدایت بررسی کرده و در پایان به نتیجه مذکور میرسد.
علوم و فنون کهن در ادبیات فارسی همواره جایگاه ویژهای داشتهاند. کمتر دیوان شعر قدیمی یافت میشود که با تورق آن اصطلاحات مربوط به علوم گوناگون وجود نداشته باشد. در این میان دانش پزشکی سهم قابل توجهی را به خود اختصاص داده و انواع بیماریها، داروهای گیاهی و حیوانی و معدنی، شخصیتهای پزشکی، وسایل مورداستفاده پزشکان و شیوههای مختلف درمان، مضمونساز اشعار بسیاری از شاعران پیشین بوده است. در این کتاب واژگان پزشکی در شعر کهن فارسی تا پایان سده هشتم جمعآوری شده است.
صادق چوبک به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان داستان کوتاه معاصر ایران، در کنار جلال آل احمد و صادق هدایت تلاش فراوانی در رواج سادهنویسی و شکستن سنت ادبیات مودبانه و دست و پاگیر دوره قبل انجام داده است. او نویسندهای رئالیست است و داستانهایش در بردارنده واقعیاتی است که خواننده را با اوضاع و احوال رایج در قرن چهاردهم آشنا میکند. سبک نویسندگی چوبک نیز در عین استقلال و منحصر به فرد بودن، یادآور شیوه نویسندگی نویسندگان قرن بیستم آمریکاست. در این مقاله سعی میشود تا تأثیری که چوبک از ارنست میلر همینگوی، خالق داستان زیبای پیرمرد و دریا و برنده جایزه ادبی نوبل گرفته است نمایانده و بررسی شود.