نماد و نمادگرایی از روزگاری دور، در حیطه مباحث مورد عنایت تمامی شاعران بوده است. هر یک از این ادیبان در آثار خود، گاهی بنابه میل و سائقه درونی خویش و گاهی بنابر اجبار شرایط روزگار، از زبانی نمادین در اشعار و آثار خود بهره برده‌اند. در این میان، مولانا جلال‌الدّین نیز نوشته‌های نغز و پرمغزش را از آرایشی نمادین بی‌بهره نگذاشته است. یکی از جایگاه‌هایی که او به خوبی به آن پرداخته است، قرار دادن سه یار معروفش در نمادهایی منحصر به فرد است. گاهی آنها را به خورشید که از گذشته‌های دور در میان ملت‌ها مظهر گرمی، حرارت و نوعی تقدس بوده، مانند کرده است و در این میان، به دلیل شباهت اسمی، بیشترین سهم از آنِ شمس‌الدّین است؛ گاهی آنها را به آب به مثابه سرچشمه حیات، آیینه در جایگاه شفافیّت و پاکی و باز شکاری به منزله نماد قدرت و ارزشمندی، بدل گردانده و در مقابل از دشمنانشان با عناوین خفاش و شمشیر چوبین و زنگار و... که در مصاف با این پاکان، همواره مغلوب‌اند، یاد کرده است. از منظر نظر مولانا، اینان طریق کمال را می‌پویند و به جهت ارشاد سالکان و مریدان، ره به سوی کمال انسانی و انسان کامل گشتن دارند. از آنجا که دیوان شمس و مثنوی مولانا لحظه‌ای از حضور این سه دوستدار او خالی نیست، این پژوهش بر آن است که به بررسی و مقایسه جایگاه‌های نمادین این سه یار مولانا، در دیوان و مثنوی بپردازد تا افزون بر شناخت مباحثی که نماد، این بانیان تحوّل روحی مولانا را در کنار یکدیگر می‌نماید، با رویکردی دوگانه، از مخالفین و دشمنان آنها به گونه‌ای نمادین سخن به میان آورد.

منابع مشابه بیشتر ...

6621445e5f91c.jpg

زوایا و مدارات

محمد حقوقی

فصل اول این کتاب، شامل دو غزل و یک مثنویست و چند شعری که تقریبا بهترین کارهای او در دوره های پس از دوره نخستین است که میشود به آن ها دوره های سرگردانی گفت. و آغازی برای ادوار بعد. و به همین لحاظ هریک از آنها حاصل یک دوره خاص شعری. هشتمین شعر این فصل از لحاظی برگزیده ایست از دوره سرگرمی با شعر آزاد و نهمین شعر، در بحبوحه بیگانگی و یگانگی با مردان و زنان خانه ای که از در و دیوار آن بوی نماز برمیخاست و گویی برگرد مرگ می گردید و لاله عباسی هایی که پیر میشدند و جوان می شدند و روزمرگ آنان را می شمردند. و شعرهای دیگر این فصل هر یک نمونه ای از دوره هایی کوتاه چند ماهه و سریع که شاید در هریک از آن دوره ها بیش از سه چهار شعر نوشته نشده است. فصل دوم شامل شعرهایی که بیشتر قطعه های کوتاهی است از دوره ای که می توان به ان نام "دوره تماشا" داد. نگاههایی گذرا و تصویرهایی شتاب آمیز: دریای توفانی، چراغهای رنگی، زنی با وحشت باد، وزنی که می رقصد. و در کنار باغ غروب نشستن و کلاغان بازگردانده را نگریستن. دوره ای با حدود بیست شعر که از میان آنها، سرانجام به همین هفت شعر اکتفا شد. فصل سوم شامل شعرهایی که در دوره ای بسیار آموزنده و سرشار به مرحله نوشتن رسید. دوره ای که نحوه نطفه بستن و شکل گرفتن شعر و رسیدن به امکانات دیگر "اگر چه ناقص" او را بیش از پیش به کار خویش دلبسته داشت. در همین دوره بود که کلمات اندک اندک با او مهربان شدند و در عین مهربانی، خشن تر و زبرتر. و همین مهربانی بود که آنها را در شعر راه داد. و نیز در همین دوره بود که با بازگشتی به تاریخ دور و نزدیک و مردانی و حوادثی که در فضای مبهم شعر او چهره نمودند. به مرحله لمس آن کلمات رسید و بخصوص از نظر مکالمات شعری و خط داستانی شعر تجربیاتی فراوان کسب کرد. فصل چهارم شامل دوره ای که دید او را نسبت به شعر به گونه ای محسوس تر از دوره قبل تغییر داد. و در برخی ازشعرها کم و بیش شبحی از فرمی را که بسیار دنبال آن گشته بود دید. اما در دنیاهایی مختلف و با حالاتی متفاوت: اندیشیدن به مفهوم زمان، و ساعتی که به اقتضا در پهنه کویر می ایستد سفری به روستا و آسیابی که خاکستر می شود، حرکتی در غرفه ها و خورندگان و نوشندگانی که به جبر مرگ تن در می دهند و شبها و روزهای مستی و خستگی و تحیر بازیچگان و تمسخر بازیگران. و همه اینها در قالب هایی که از دوره فصل سوم پیش بینی شده بود و اینکه تا یافتن راهی پیشرفته تر تنها راه ادامه کار اوست...

65e47fcb0f4e9.jpg

سرود عشق

شمس آفاق نما

مولف در پیشگفتار کتاب میگوید: چون اولین اثری است از سروده های خویش که بنام سرود عشق انتشار داده ام آنرا با زبان کودکانه خود به یگانه مادر مهربان و سرچشمه الهامم تقدیم می دارم نظر به آنکه هیچ چیز و هیچ کس بی نقص نیست جز ذات اقدس الهی جل شانه الکمال از این رو خالی از نقصان نیست ...

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5833f916f138b.PNG

نگاهي به اثرپذيري اشعار شفيعي کدکني از آثار قدما

فاطمه مدرسی

استاد محمدرضا شفيعي کدکني، محقق، منتقد و پژوهشگر زبان و ادبيات فارسي، از شاعران موفق و صاحب سبک نسل دوم شعر نيمايي به حساب مي‌آيد. او تاکنون با انتشار 12 دفتر شعري که در قالب دو مجموعه آيينه‌اي براي صداها و هزاره دوم آهوي کوهي به چاپ رسانده، برگي از دفتر قطور شعر معاصر را به خود اختصاص داده است. اين پژوهش ميزان اثرپذيري اشعار شفيعي را از آثار قدما مورد بررسي قرار داده است. برخي از منتقدان معتقدند که شفيعي بيشتر شعرساز ماهري است تا يک شاعر، چراکه اشعار او از مضامين، ترکيبات، واژگان و صورخيال تکراري و قدمايي پر است. يافته‌هاي تحقيق بيانگر اين واقعيت است که هرچند رگه‌هاي ژرفي از سروده‌هاي بزرگاني چون حافظ، مولانا، سعدي، رودکي و ... و نيز نشانه‌هايي از شعر شاعران معاصر همانند اخوان ثالث، شاملو و ... در اشعار او ديده مي‌شود، اما خلاقيت شفيعي در اين بين نقشي مضاعف عمل کرده، چنان که او را از ورطه تقليد صرف رهانيده است و اين انتقاد جز در مواردي نادر بر قامت اشعار او راست نمي‌آيد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران
مقاله
58030f7cc7db8.PNG

متناقض‌نمايي در شعر فروغ فرخزاد

فاطمه مدرسی

متناقض‌نما يا پارادوكس در شعر، هم در حوزه زبان و هم در حوزه معنا باعث آشنايي‌زدايي و برجستگي كلام مي‌شود. اين شگرد ادبي از ديرباز مورد توجه شاعران بوده است؛ در شعر معاصر، به تبع پيشينه آن در ادبيات كلاسيك فارسي و نيز با آشنايي و توجه به ادبيات غرب، مورد استقبال شاعران معاصر قرار گرفت. فروغ فرخزاد در دو مجموعه واپسين شعر خود از متناقض‌نمايي براي برجسته‌سازي و ايجاد ابهام هنري كه جلب توجه مخاطب را در پي‌ دارد، استفاده ي زيادي مي‌كند فروغ اين شگرد شعري را براي اهدافي هم چون معناگريزي، ايجاد بار عاطفي، بيان طنز، ريشخند و ... به كار مي‌گيرد. اين شيوه تاثير زيادي بر خواننده دارد و زيبايي خاصي را مي‌آفريند. در اين مقاله متناقض‌نمايي در شعر فروغ در دو بافت مورد بررسي قرار گرفته است: 1) بافت زباني كه بيشتر باعث اختلال در زبان مي‌شود، 2) بافت موقعيت كه علاوه بر زبان، باعث آشنايي‌زدايي در معنا و پيش فرض‌هاي قراردادي ذهن جمعي مي‌شود. نمونه‌هايي از شعر فروغ كه با اين شيوه بياني به كار رفته، آورده شده است. اين جنبه از شعر فروغ علاوه بر معناگريزي و ايجاد ابهام نشانگر يكي از وجوه زيبايي شعر اوست.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله