آیرونی(Irony) یکی از صناعات پیچیده است که به دلیل ماهیت پارادوکسیکال و لحن دوگانهاش مباحث فراوانی را به همراه داشته است. این اصطلاح که دارای سیر تحول تاریخی و تطور معنایی خاصی است، با ورود به ادبیات فارسی بر پیچیدگیهایش افزوده شد. زیرا از یک سو، فقدان اصطلاح معادلی که در زبان فارسی بتواند وسعت معنایی آن را پوشش دهد و از سوی دیگر، وجود دیدگاههای گوناگون در تعریف و تبیین آن از مشکلات عمده مترجمان و منتقدان است. از این رو برای آیرونی در زبان فارسی معادلهایی همچون طنز، تهکم، کنایه، طعنه و ... قرار دادهاند که متأسفانه هیچیک در بردارنده دامنه معنایی و مفهوم جامع آن نیست. با نگاهی دقیق به مجموعه تعاریفی که برای آیرونی ارائه شده است میتوان دریافت که آیرونی حاصل تضاد میان «بود» و «نمود» است یعنی تفاوت آنچه که هست و آنچه که نشان داده یا وانمود میشود. به همین دلیل برخی از صاحبنظران آیرونی را کلامی میدانند که معنی مخالفش از آن اراده شده باشد. در ایران یکی از شاعران بزرگی که روح آیرونی به خوبی در اشعارش نمایان است، پروین اعتصامی است. پروین در اشعارش که سرشار از نگاه حکمتآمیز به هستی و زندگی است، سلسلهای از تقابلها را مطرح میسازد که قوامدهنده نگاه آیرونیستی او به جهان است. زیرا، آیرونی شناسایی این حقیقت است که جهان ذاتاً متناقضنماست و صرفاً رویکردی دوگانه میتواند متناقضنما بودن آن را بنمایاند. براین پایه، میتوان گفت که یکی از دلایل ماندگاری اشعار پروین، حضور آیرونی در ژرفای اندیشه اوست. در شعر پروین تقابل و رویارویی موجوداتی از عوالم مختلف انسانی، جانوری، نباتی، جمادی و ... تبلور مییابد؛ تناقضهای بنیادینی که در واقع تقابلهای تغییرناپذیر جهان را خلقت مینمایانند، تقابلهای پرچالشی چون مرگ و حیات، جبر و اختیار، عقل و احساس، عینیت و ذهنیت و ... دغدغه اندیشه پروین میشود و در آن آیرونیست (شاعر) خود را در کنار بقیه بشر قرار میدهد و همانند آنان خود را یک قربانی آیرونی میبیند.
شاید بعضی ها تصور نمایند که آثار بجای مانده فرهنگی از ادوار مختلف و زمانهای متفاوت فقط مربوط به مردان بوده و زنان هیچگونه نقشی در آفرینش ادب و فرهنگ نداشته اند در صورتیکه زنان زیادی در این جهان پهناور آفرینندگان آثار بزرگی شده اند. وقتی در آثار و احوال بانوان شاعره این کشور شعر و ادب پرور مطالعه می نمائیم و بزرگانی چون رابعه، مهستی و پروین اعتصامی را مانند ستارگان درخشانی در آسمان ادبیات کشور مشاهده می کنیم بر خود می بالیم که در کنار مردان نام آور میدان شعر و ادب بودند زنانیکه کم از مردان نبوده و مایه مباهات و افتخار این سرزمین بوده اند. صاحب لباب الالباب وقتی از رابعه قزداری سخن به میان میآورد گوید: رابعه اگر چه زن بود اما به فضل بر مردان جهان بخندیدی، فارس هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر پارسی بغایت ماهر...
شاید بعضی ها تصور نمایند که آثار بجای مانده فرهنگی از ادوار مختلف و زمانهای متفاوت فقط مربوط به مردان بوده و زنان هیچگونه نقشی در آفرینش ادب و فرهنگ نداشته اند در صورتیکه زنان زیادی در این جهان پهناور آفرینندگان آثار بزرگی شده اند. وقتی در آثار و احوال بانوان شاعره این کشور شعر و ادب پرور مطالعه می نمائیم و بزرگانی چون رابعه، مهستی و پروین اعتصامی را مانند ستارگان درخشانی در آسمان ادبیات کشور مشاهده می کنیم بر خود می بالیم که در کنار مردان نام آور میدان شعر و ادب بودند زنانیکه کم از مردان نبوده و مایه مباهات و افتخار این سرزمین بوده اند. صاحب لباب الالباب وقتی از رابعه قزداری سخن به میان میآورد گوید: رابعه اگر چه زن بود اما به فضل بر مردان جهان بخندیدی، فارس هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر پارسی بغایت ماهر...
آثار ادبي از اساسيترين ابزارهايي است که ميتواند به مطالعات جامعهشناسانه کمک کند. گاه شرايط اجتماعي و فرهنگي جامعه به گونهاي است که نوع خاصي از ادبيات مورد توجه مخاطبان و مردم قرار ميگيرد. از اينرو، شناخت و بررسي ادبيات مورد توجه مردم به شناخت خواستههاي آنها، و در نتيجه ساختار کلي جامعه و گه گاه نقاط ضعف و نقصهاي فرهنگي آن کمک ميکند. اخيرا با پديده رمانهاي عامهپسند مواجهيم. رشد و رواج اين رمانها که در برخي مواقع نگراني منتقدان را نيز فراهم کرده، موجب اين سوال اساسي است که رمانهاي عامهپسند چه ويژگيهايي دارند که بر پرخواننده شدن آنها تاثير ميگذارد؟ در اين مقاله به مطالعه، تحليل و بررسي محتوايي، ساختاري و نشانهشناسي نمونههايي از رمانهاي عامهپسند که در دو دهه اخير جزو پرفروشترين رمانهاي ايراني بودهاند، پرداختهايم. در بخش نشانهشناسي، دويست رمان و در بخش عناصر داستاني و ساختاري، بيست رمان به اجمال مورد بررسي قرار گرفتهاند.
شفافسازي وجوه گوناگون فكري، اخلاقي و ... يك شخصيت تاريخي، چالشهايي را به دنبال خواهد داشت. اين مشكلات تا حدي ناشي از گزينه زمان و بايستههاي آن از قبيل: تحريف، ابهام، گوناگوني و تناقض اخبار است. خيام، از جمله شخصيتهايي است كه شناخت او با اتكا به منابع تاريخي، كليتها و مسائل مبهمي را فراروي پژوهشگران گذاشته است. با ترجمه فيتز جرالد از رباعيات خيام در قرن نوزدهم و شهرت روزافزون رباعيات او، پژوهشگران فراواني در ايران و كشورهاي دنيا، نگاه خود را به اين شخصيت معطوف كردند و روند خيامشناسي وجههاي ديگرگونه به خود گرفت؛ عاملي كه فرايند اين حركت را به روشني تحت پوشش قرار داده «اصل تناقض» است بدين معني كه عدم انسجام و روشمندي پژوهشها و در مقابل هم قرار گرفتن پارهاي از آنها از يك طرف و تناقضهاي موجود ميان رباعيات و ديگر آثار خيام از طرفي ديگر، به نوعي گسيختگي مضموني و خلط روشها انجاميده است تا حدي كه فقدان يك هدف و برنامه مشخص در پژوهشها، سير تحقيقات را در بسياري از موارد به تكرار رسانده است. اين تحقيق بر آن است كه با كنار هم نهادن رويكردهاي گوناگون، و بررسي مواضع خلاف و اشتراك رهيافتها با همديگر، به روششناسي و بررسي هركدام از پژوهشها در حوزه خيامشناسي پرداخته، ضمن برشمردن كاستيهاي موجود، تا حد امكان پيشنهادهايي را در جهت بهبود بخشيدن به سير رويكردها داشته باشد. در پارهاي موارد نيز بنا به ضرورت پژوهش، بسترساز رويكردهاي جديد در زمينه خيامشناسي باشد.