ابو هلال عسکري در ميان علماي نقد و بلاغت قبل و هم عصر خود، اولين کسي است که مباحث نقد و بلاغت را در کتاب الصناعتين در هم آميخته، ويژگي بلاغت و پيام رساني هر سخن را مورد نقد قرار داده، معتقد است که متکلم براي الهامبخشي و تأثير بر روح و روان مخاطب، علاوه بر نياز به ابزار فني، نيازمند آن است که خداوند موهبتي طبيعي و فطري در او به وديعه نهاده باشد، و هر گونه سخنش به تکلف و تصنع متصف ميگردد. به همين جهت براي تلائم ميان لفظ و معناي ذاتي و تجربه شعوري و بار احساسي که بايستي مورد تعبير قرار گيرد، ميگويد: لفظ نبايد متکلفانه بر زبان جاري شود، بلکه بايستي از اعماق جان نشأت گرفته، بطور طبيعي بر زبان جاري شده، و متکلم در ارائه آن دچار مشقت و خستگي نگردد؛ در غير اين صورت نه خيري بر الفاظ مترتب است و نه لطفي بر معاني. لذا سعي ما در اين نوشته اين است که به بيان ويژگيهاي سخن مطبوع و متکلف از ديدگاه ابوهلال بپردازيم و بيان داريم كه الفاظ و معاني براي الهام بخشي از چه شرايطي بايستي برخوردار باشند.
فصل اول کتاب که دهها صفحه را فراگرفته است، وظیفه بحث در "سبک" و "سبک شناسی" را تقبل کرده است. در معرفی این مباحث به نظر رسید که بهتر است بسیاری از کلمات مثل "ادبیات" و "معنی" مجددا مورد رسیدگی تازه قرار گیرد و یکبار دیگر این کلمات از نظر "زبانشناسی" بررسی شود. بعدا سعی شد تا مراکزی که عهده دار مطالعه امکانات جدا کردن "صورت" از "معنی" است معرفی شود؛ تا روشن گردد که دشواریهای این امر چیست و چرا در قرن اخیر مساعی فراوان برای جدائی "صورت" از "معنی" بکار رفته است. در بخش دو باید به خاطر سپرد که "معنی" و مطالعه آن از دشواریهای کنونی دنیای ماست. از زمانی که قدرت فلسفه و استقلال سرزمینهای آن به انقراض گرائیده و به مرزهای آن تجاوزاتی شده، فلسفه از یک واحد مستقل به اجزاء پاره پاره درآمده و هر جزء آن به علمی وابسته و مرتبط شده است. ناچار "معنی" و "دلالت" هم توان حفظ تمامیت نیافته و علوم دیگر سرپرستی و اداره آن را عهده دار شده است. از این جاست که هر چه درون "دلالت" و " معنی" را بیشتر بشکافند، مشکلات آن ظاهرتر و فزون تر می شود تابجائی که اکنون این دشواری به صورت یکی از پیچیده ترین معماهای عصر ما درآمده و علم امروز در مقابل آن درمانده گشته است. در فصل سوم کتاب به صنعت شاعری دیگر او که تکرار یک صامت در آغاز دو یا چند کلمه یک بیت است توجه گردیده است. در این فصل کوشش شده تا ارتباط میان صامتهای تکرار شده در اول کلمات یک بیت با "معانی" مورد نظر شاعر نشان داده شود. در این فصل اشاره شده که امرسون بارها و با نظم خاص صامت آغازی کلمات یک بیت را با مقاصد مختلف مربوط کرده است ولی کمتر کسی متوجه این ارتباط شده است. در فصل چهارم مطالعه کلمات مرکب شعر او مورد توجه است. برای اینکه باز "سبک" امرسون در ساخت و بافت کلمات روشن شود. هزاران کلمه مرکب شعر او بررسی گردیده و نحوه و "سبک" پیوستن کلمات مرکب او مثل شیوه اتصال دو اسم، اسم و صفت ، اسم و قید، صفت و اسم، فعل و اسم نظائر این ترکیب ها طبقه بندی شده است. بعدا "سبک" او در اتصال کلمات با شیوه شاعران دیگر در ترکیب و ساخت کلمات مرکب مقایسه گردیده است. کوشش شده تا توجه خواننده باصالت "سبک" او در اصل کلمات معطوف شود. زیاده بر یکصد و ده مورد دیده شد که آنها را باید اثرات خلاقیت او در سکه زنی کلمات مرکب در واژگان انگلیسی دانست. در فصل پایانی به کاربرد کلمات و خصوصیات دستوری امرسون از باب اسم و صفت و قید و طرز پیوستگی و ارتباط آنها به یکدیگر توجه شده تا از این راه بتوان وجه دیگر از "سبک" او را دسته بندی کرد.
این مختصر مقدمهای است بر کتابی بنام The Mythology of Imperialism به قلم جونا رسکین که درباره ردیارد کیپلینگ، جوزف کانراد، ای. ام. فارستر، دی. اچ. لارنس و جویس کاری و آثارشان نوشته شده است. کتاب توسط محبوبه مهاجر در سال 1351 ترجمه شد و انتشارات شبگیر آن را به چاپ رساند.
ابن هاني (320- 363 هـ.ق) يكي از بزرگترين شاعران شيعي و متبحرترين شاعر اندلسي است، كساني كه در كتب مختلف ادبي، مختصري از ابن هاني نگاشتهاند، وي را به سبب افراط در مدح متهم به كفر و ارتداد نموده و بيبند و بار شمرده و معتقدند كه دست به كارهاي حرام ميزده است. و عدهاي بيان ميدارند او تا زماني كه در اندلس ميزيسته هيچ اعتقادي به مذهب شيعه اسماعيلي نداشته است، و مرگ او را ناشي از ميگساري و اعمال ناشي از آن شمردهاند. اين مقاله بر آن است تا به ابهامها و اتهامها و سوالهاي برآمده از آنها پاسخ گويد.
مقامات بدیعالزمان همدانی (متوفی 398 هـ.) از جمله شاهکارهای داستانی ادبیات عربی قدیم است. قهرمان داستان مقامات همدانی ادیب دورهگردی است که با روشهای گوناگون و با بهرهگیری از هوش عاطفی خود، گفتمانش را محقق میکند. عملکرد قهرمان مقامات را میتوان برای تحقق گفتمان خود و اثرگذاری بر گفتهخوانان، از زوایههای گوناگون مورد تحلیل قرار داد. بهرهگیری از هوش عاطفی، یکی از ویژگیهای روانشناختی در تحقق و موفقیت قهرمان مقامات همدانی است. این پژوهش میکوشد با روش توصیفی ـ تحلیلی به این سوال پاسخ دهد که قهرمان داستان مقامات همدانی برای خلق گفتمان خود و تأثیرگذاری بیشتر آن در مخاطبان از چه ابعاد روانشناختی استفاده کرده است. از اینرو، برای پاسخ به این سوال ابتدا مراحل خلق گفتمان قهرمان مقامات همدانی با مراجعه به نظریات تحلیل گفتمان، بررسی شد، سپس ابعاد مختلف هوش عاطفی در این مرحله به تفصیل مورد تحلیل قرار گرفت. از جمله یافتههای پژوهش این است که قهرمان مقامات از یک سو با خویشتنداری و خود کنترلی، اعتماد به نفس و تظاهر به داشتن وجهه اجتماعی بالا، در فراهم کردن شرایط مناسب برای خلق گفتمان خود کوشیده است و از سوی دیگر با استفاده از ارزشهای دینی و فرهنگی گفتهخوانان، تلاش میکند تأثیر گفتمان خود را در آنان بیشتر کند.