اين مقاله به بررسي تركيب «كار چراغ خلوتيان» در غزلي از حافظ با مطلع: ساقي بيا كه يار ز رخ پرده برگرفت كار چراغ خلوتيان باز در گرفت اشاره ميكند در بيشتر شرحهايي كه با موضوع شعر حافظ در دست است، اين تعبير به معني «رونق گرفتن كار» و با توجه به ديگر واژگان بيت به معني «روشنشدن خلوت عاشقان با چهره نوراني معشوق» آمده است. در مقاله حاضر با ارايه شواهدي از متون ادب فارسي نشان دادهايم كه يكي از معاني واژه كار به معني پارچه و بافته شده (منسوج) است كه در اينجا ميتواند به معني فتيله چراغ باشد؛ بنابراين كار چراغ يعني فتيله چراغ، كه در اين صورت ميان بالا رفتن حجاب از چهره معشوق با بالا آمدن فتيله چراغ به خلوت نشستگان تشبيهي زيبا، به وجود ميآيد. همچنين نشان دادهايم كه در سراسر ديوان حافظ واژه كار با واژهگان ديگري كه مرتبط با پارچه است مانند طراز، بخيه، پرده، نقش، كارگاه و … به تناسب همراه شده است.
سخنان مرد اخلاص و عمل و علم، علی (ع) پس از قرآن کریم پشتوانه فکری بسیاری از نویسندگان و شاعران بوده است. مانند کتب و رسایلی که صاحبان ذوق و شاعران فارسی زبان با به نظم درآوردن مضمون سخنان آن امام همام، ساخته و پرداختهاند. رساله حاضر نیز به جای آن که سخنان حکمت آموز علی (ع) را ترجمه و شرح کند و احیانا مفهوم آن را به گونهای به رشته نظم کشد، آن را با اشعار دلپذیری از حکیم فردوسی و سخنان نغزی از دیگرناموران تالیف و ترکیب کرده است. مولف در جستجویی پیرامون سخنان علی (ع) در متون فارسی به کتاب "مطلوب کل طالب من کلام علی بن ابی طالب" رشیدالدین وطواط رسید از آنرو درصدد تصحیح آن به این شیوه برآمد
این کتاب مجموعه مقالات نجف سرکوهی است که شامل سه بخش به نامهای 1. شعر 2. داستان 3. در برابر روایت انحصاری تاریخ میشود. نویسنده در بخشهایی از این کتاب مقالاتی با عنوان: شعر نیما پس از 28 مرداد؛ سپهری، عارفی غریب در دیار عاشقان؛ فروغی تازه در پنج شعر فرخزاد؛ تکرار، فرمالیسم و بحران شعر فارسی و ... را به رشته تحریر درآورده است.
در اينکه سخن گفتن از حماسهسرايي و گذشته پهلواني و اسطورهاي ايران زمين ويژگي برجسته و اصلي در سبک خراساني است ترديدي نيست و در اين دوره درخشان، ياد کرد از ايران باستان و حماسههايش تا قرن پنجم با شدت و سرعت ادامه دارد و پس از آن رو به کاستي مينهد. با فرارسيدن قرن ششم و گشودهشدن فضاي مذهبي، عقلي و عرفاني پيش روي اهل ادب، توجه به حماسه باستاني و ملي ايران نه تنها کم رنگ شد بلکه برخي از شاعران به نفي پهلوانان و قهرمانان حماسي و برتر شمردن اسوهها و نمونههاي مذهبي پرداختند و آنان را بر قهرمانان شاهنامه ترجيح دادند. فضاي شعر ستايشي نيز به گونهاي پيش رفت که در نظر برخي شاعران، فضايل و خصايل ممدوح برتر از ويژگيهاي رستم و ديگر پهلوانان حماسي تلقي شد. مقاله حاضر نگاهي اجمالي به دنياي شاهنامه در سبک عراقي (قرنهاي ششم تا هشتم) خواهد داشت و ارزش تعليمي شاهنامه را از نظر شاعران و اديبان بررسي خواهد کرد.
افصح المتکلمين سعدي شيرازي، خداوندگار غزل عاشقانه پارسي است که توفيق يافته است عاليترين و زيباترين احساسات آدمي را با محوريت عشق و دوستي به زبان شعر بيان کند و در اين راه کسي را ياراي رقابت با او ـ در نوع خود ـ نيست. اين غزلها البته به واسطه گرايش شيخ به اخلاق و آدميت و نيک رفتاري، که در «گلستان» و «بوستان» و مواعظ به آنها توجه بيشتري داشته است ـ از رويکردهاي اخلاقي و انسانساز خالي و بيبهره نيست. مقاله حاضر بر آن است تا رگه هايي از گرايش به اخلاق در غزل عاشقانه سعدي را نشان دهد و بر اين نکته تاکيد کند که اخلاق در آثار سعدي بر پايه عشق است و دوستي و عشق نيز بر بنياد اخلاق و انسانيت است. در اين صورت شيخ توفيق يافته است به بهانه مضامين عاشقانه و احساسي، تعليم اخلاق مردمي را هم در مکان توجه قرار دهد.