»رمان در داستان» ژانري است که در آن داستان‌هاي کوتاه يک مجموعه به شيوه‌هاي متفاوت با يکديگر در ارتباط قرار مي‌گيرند و با اسم‌ها و طبقه‌بندي‌هاي متفاوتي حدودا از 1914 شکل گرفته، اما در ايران از 1348 با مجموعه داستان آذر، ماه آخر پائيز آغاز به حيات مي‌کند و سپس نوعي جديد در اين ژانر به نام «داستان کلان» با مجموعه داستان شکار سايه شکل مي‌گيرد. موضوع اين پژوهش ارائه تعريفي از داستان کلان به عنوان ژانري فرعي از «رمان در داستان» است که به ساختارهاي طرح واره‌اي مشابه موجود در داستان‌هاي متفاوت يک اثر گفته مي‌شود و از پيرامتن اثر به متن داستان‌هاي متفاوت منتقل شده، درنتيجه به واسطه بازسازي طرح واره‌اي و ارائه چيدمان متني خاص باعث انسجامي زيرساختي در کل و ايجاد داستاني کلان ناشي از مجموع کل داستان‌هاي اثر مي‌شود.

منابع مشابه بیشتر ...

58a089c88e9e0.PNG

استعاره‌‏‏‏هاي جهتي قرآن با رويکرد شناختي

عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا, خدیجه حاجیان

هدف از نگارش اين مقاله، بررسي زبان شناختي استعاره جهتي در قرآن با توجه به رويكرد نظريه معاصر استعاره است. اهميت اين تحقيق در اينجاست كه استعاره بخش مهمي از ارتباط‌هاي گفتاري و كلامي را تشكيل مي‌دهد و آن قدر طبيعي وارد زندگي ما مي‌شود كه ممكن است در عمل جلب توجه نکند. استعاره در زبان دين نيز كمتر از ساير صورت‌‌هاي زباني نيست. در استعاره‌هاي جهتي، نظامي کلي از مفاهيم با توجه به مفاهيمي از نظامي ديگر سازمان‌بندي مي‌شود. استعاره‌هاي جهتي، مفاهيم را با اعطاي صورت مکاني در جهات متقابل به يکديگر مرتبط مي‌کنند. اين جهت‌هاي مکاني، قراردادي يا دلبخواهي نيستند؛ بلکه بر مبناي تجربه‌هاي فيزيکي و فرهنگي انسان‌‏ها شکل مي‌گيرند. وظيفه اين نوع استعاره‌ها بيش از هر چيز، برقراري انسجام در نظام مفهومي ماست. تقابل‌هاي «بالا يا پايين، جلو يا پشت، راست يا چپ، مرکزي يا حاشيه‌اي، درون يا بيرون» همه از اين دست است. اين جهت‌هاي فضايي يا مکاني با تصوير فضاي هندسي‌اي که در ذهن به وجود مي‌آورند، مفهومي جديد و در نتيجه درکي جديد مي‌آفرينند.

589ce0ed2680f.PNG

«داستان کلان» به مثابه ژانری جدید در شکار سایه، اثر ابراهیم گلستان

لیلا صادقی

پدیده‌ها دارای دو ساختار خرد و کلان هستند. ساختار خرد به اجزای یک اثر و زنجیره‌ی جمله‌ها در گفتمان می‌پردازد و ساختار کلان در سطحی بالاتر به پردازش اثر که پیرنگ یا مفهوم کلی اثر را شامل می‌شود. در اثر تعامل میان این دو ساختار، ساختار دیگری ایجاد می‌شود که داستان کلان نامیده می‌شود. این ساختار عبارت است از داستان‌های غیر مرتبطی که دارای ساختارهای طرح‌واره‌ای مشابهی هستند، به طوری که ساختار کلان فضای طرح‌واره‌ای پیرامتن با فضای دیگر متون موجود در یک اثر ادغام شده و به فضایی جدید منجر می‌شود. پرسش این پژوهش چیستی داستان کلان و چگونگی کارکرد آن در گفتمان داستانی است و اینکه چگونه ساختارهای خرد و کلان برای ساختن یک داستان واحد با یکدیگر سازگار می‌شوند؟ فرضیه‌ی این پژوهش وجود ساختاری است که در اثر تعامل ساختار کلان و خرد در “شکار سایه”، اثر ابراهیم گلستان رخ می‌دهد و به مثابه‌ی لایه‌ای عمل می‌کند که ساختارهای ازهم گسسته را به‌واسطه‌ی استفاده از ابزارهای پیرامتنی به هم پیوند می‌دهد و رمان‌گونه‌ای متشکل از داستان‌های کوتاه شکل می‌دهد. پیوند این داستان‌ها به واسطه داستانی‌ ناگفته که همان داستان کلان است، شکل می‌گیرد و در نتیجه، جامعه‌ای را به تصویر می‌کشد که همه افراد آن علی‌رغم تفاوت‌هایشان، الگوی یکسانی را در زندگی خود تکرار می‌کنند و آن انتخاب راه غلطی است که منجر به بیهودگی و پوچی می‌شود. از ویژگی‌های بارز داستان کلان، روایت داستان به‌واسطه ساختار و چیدمان اثر و نه به واسطه‌ بیانگری است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

589ce0ed2680f.PNG

«داستان کلان» به مثابه ژانری جدید در شکار سایه، اثر ابراهیم گلستان

لیلا صادقی

پدیده‌ها دارای دو ساختار خرد و کلان هستند. ساختار خرد به اجزای یک اثر و زنجیره‌ی جمله‌ها در گفتمان می‌پردازد و ساختار کلان در سطحی بالاتر به پردازش اثر که پیرنگ یا مفهوم کلی اثر را شامل می‌شود. در اثر تعامل میان این دو ساختار، ساختار دیگری ایجاد می‌شود که داستان کلان نامیده می‌شود. این ساختار عبارت است از داستان‌های غیر مرتبطی که دارای ساختارهای طرح‌واره‌ای مشابهی هستند، به طوری که ساختار کلان فضای طرح‌واره‌ای پیرامتن با فضای دیگر متون موجود در یک اثر ادغام شده و به فضایی جدید منجر می‌شود. پرسش این پژوهش چیستی داستان کلان و چگونگی کارکرد آن در گفتمان داستانی است و اینکه چگونه ساختارهای خرد و کلان برای ساختن یک داستان واحد با یکدیگر سازگار می‌شوند؟ فرضیه‌ی این پژوهش وجود ساختاری است که در اثر تعامل ساختار کلان و خرد در “شکار سایه”، اثر ابراهیم گلستان رخ می‌دهد و به مثابه‌ی لایه‌ای عمل می‌کند که ساختارهای ازهم گسسته را به‌واسطه‌ی استفاده از ابزارهای پیرامتنی به هم پیوند می‌دهد و رمان‌گونه‌ای متشکل از داستان‌های کوتاه شکل می‌دهد. پیوند این داستان‌ها به واسطه داستانی‌ ناگفته که همان داستان کلان است، شکل می‌گیرد و در نتیجه، جامعه‌ای را به تصویر می‌کشد که همه افراد آن علی‌رغم تفاوت‌هایشان، الگوی یکسانی را در زندگی خود تکرار می‌کنند و آن انتخاب راه غلطی است که منجر به بیهودگی و پوچی می‌شود. از ویژگی‌های بارز داستان کلان، روایت داستان به‌واسطه ساختار و چیدمان اثر و نه به واسطه‌ بیانگری است.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی پژوهش‌ها/پژوهش در ادبیات داستانی
مقاله
58997738785fb.PNG

بررسي عناصر جهان متن بر اساس رويکرد بوطيقاي شناختي در يوزپلنگاني که با من دويده‌اند اثر بيژن نجدي

لیلا صادقی

نقد ادبي به دليل وجود محدوديت‌هايي قادر به اتصال «جهان متن» به جهان خواننده و بررسي همه زواياي متن داستاني نيست. به اين منظور نياز به نظريه‌اي است که هم از ديدگاه علمي و هم از ديدگاه خلاقيت ادبي بتواند وارد فضاي متن شود. نظريه جهان‌هاي متن در بوطيقاي شناختي اين امکان را ايجاد مي‌کند. در اين مقاله به تحليل مجموعه داستان بيژن نجدي به نام يوزپلنگاني که با من دويده‌اند، با توجه به لايه‌هاي مختلف جهان‌هاي متن مي‌پردازيم. پرسش‌هاي پژوهش اين است: آيا نظريه «جهان متن» قادر است عناصري را که به ساخت روايت داستان‌هاي نجدي منجر مي‌شود، شناسايي کند؟ و ديگر اينکه توليد و دريافت جهان داستاني نجدي چگونه از ديگر نويسندگان متمايز مي‌شود؟ فرضيه پژوهش نيز اين است که سه لايه «جهان گفتمان»، «جهان متن» و «جهان زيرشمول» هرکدام بخشي از روايت داستاني را شکل مي‌دهند. در پاسخ به پرسش دوم، فرض بر اين است که نجدي در آثار خود، با ايجاد عناصر مشترک در همه داستان‌ها جهان گفتماني منسجمي ايجاد مي‌کند و بدين سان داستان‌هاي مجزا را به صورتي نامريي به هم مرتبط مي‌کند؛ اين ويژگي او را از ديگر نويسندگان متمايز مي‌کند. با توجه به مطالعه آثار او، هر جهان مي‌تواند جهان‌هاي ديگري را در خود درونه‌گيري کند و به شکل‌گيري فضاي داستاني با شگردهاي مختلف روايي بينجامد. جهان‌هاي زيرشمول به ساخت روايت داستاني با استفاده از فعال‌سازي داستان‌هاي زيرساختي مي‌انجامد که مشخصه اصلي آثار نجدي است.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی پژوهش‌ها/پژوهش در ادبیات داستانی
مقاله