صاحب نظران و منتقدان ادب عربی در بررسی زمینههای پیدایی جمعیتهای ادبی در ادب معاصر عرب کمتر به نقش شاعران کلاسیک جدید در تجدد و نوآوری توجه نمودهاند. اما به نظر میرسد اختلافنظر منتقدان در مورد سبکهای ادبی آنها تحولات و دستارردهای عظیمی را به ارمغان آورده است به طوریکه شاید با جرأت بتوان گفت که اگر این اختلاف نظرها در عرصه ادبی عصر حاضر بروز نمیکرد برخی از جمعیتهای ادبی اثرگذار معاصر هرگز پا به عرصه وجود نمیگذاشت. در این مقاله ما سعی نمودهایم تا ریشهها، علائم و نشانههای نوآوری را در آثار و اندیشههای سه تن از شاعران کلاسیک جدید یعنی محمود سامی بارودی، حافظ ابراهیم و به ویژه احمد شوقی نقد و بررسی کنیم. صاحب نظران و منتقدان ادب عربی در بررسی زمینههای پیدایی جمعیتهای ادبی در ادب معاصر عرب کمتر به نقش شاعران کلاسیک جدید در تجدد و نوآوری توجه نمودهاند. اما به نظر میرسد اختلاف نظر منتقدان در مورد سبکهای ادبی آنها تحولات و دستارردهای عظیمی را به ارمغان آورده است به طوریکه شاید با جرأت بتوان گفت که اگر این اختلاف نظرها در عرصه ادبی عصر حاضر بروز نمیکرد برخی از جمعیتهای ادبی اثرگذار معاصر هرگز پا به عرصه وجود نمیگذاشت. در این مقاله ما سعی نمودهایم تا ریشهها، علائم و نشانههای نوآوری را در آثار و اندیشههای سه تن از شاعران کلاسیک جدید یعنی محمود سامی بارودی، حافظ ابراهیم و به ویژه احمد شوقی نقد و بررسی کنیم.
قصیده بُرده سروده بوصیری مشهورترین مدیحه نبوی عربی در 161 بیت در ده بخش پیرامون فضائل و ویژگیهای درخشان پیامبر گرامی اسلام می باشد. این اثر شکوهمند از همان آغازین سالهای پس از سرایش مورد توجه گسترده ادیبان، شاعران، هنرمندان و توده عظیم امّت مسلمان در سراسر جهان قرار گرفت که ترجمه و شرح برده به زبانهای مختلف فارسی، ترکی، اردو، انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، اسلاوی و بوسنیایی از نشانه های این اقبال جهانی است. در عصر حاضر احمد شوقی مصری در معارضه با بُرده قصیده ای بنام نَهجُ البُردَه در 190 بیت سروده است. هدف این نوشتار شرح تطبیقی دو قصیده ذکر شده است. شرح تطبیقی نیازمند اطلاعات و مطالعات فراوانی است، لذا پس از توضیحات کافی پیرامون مدائح نبوی، ضمن گذری اجمالی بر زندگی، احوال و افکار، آثار و اسلوب سرایندگان قصائد، تلاش شده، ابیات برده و نهج البرده با قلمی روان ترجمه و سپس شرح گردد. آنگاه به مقایسه هر دو قصیده و نقد هر یک با معیارهای علمی و ادبی رایج پرداخته شده. نتیجه تحقیق و تطبیق، برتری برده بوصیری را به وضوح تمام نشان می دهد.
میرزا عبدالقادر بیدل که با نوآوریهایش جانی تازه به کالبد شعر پارسیدری دمید، در افغانستان به دلایل پیدا و پنهان محبوبترین شاعر این کشور است. راست گفتهاند که اشعار دلانگیز او ورد شبانه و درس سحرگاه، در مدرسه و خانقاه این دیار میباشد. شاید نزدیکبودن زبان بیدل به زبان مردم افغانستان یکی از این دلایل باشد و به همین سبب هم بود که عملاً بیشترین سهم را درمطالعات بیدلشناسی، پژوهشگران افغانستان به خود اختصاص دادند. فهرست عناوین کتاب عبارتند از: زیست نامه بیدل، بیدل و افغانستان، شعر بیدل پژواک ندای زمان اوست، ستایشگر برادری و برابری ملل، سیمای انسان در شعر بیدل، تمایلات جوانمردی در نحوه زیست و سخن بیدل.
در حوزه زبانشناسي و نظريههاي ادبي، زبان فارسي و عربي معاصر سخت متاثر از ترجمه است. با مقايسه كتابها و مقالات فارسي و عربي در حوزه نقد ادبي در مييابيم كه مترجمان عرب زبان به رغم ترجمههاي متعدد براي هر اصطلاح، عملكرد مقبولتري دارند. شايد از دلايل اين موفقيت قابليت اشتقاقي زبان عربي باشد. اصطلاح «intertextuality» در زبان عربي به «التناص»، «تداخل النصوص»، «التفاعل النصي» و معادلهاي ديگري ترجمه شده و به ترتيب، به معناي «دادوستد متون»، «تداخل متون» و «تعامل متون» است، اما اين اصطلاح در زبان فارسي به «بينامتيت» ترجمه شده كه دربردارنده مفاهيم موجود در اين نظريه نيست. در اين مقاله با مقايسه معادلهاي فارسي و عربي اصطلاحات مربوط به نظريه «بينامتني»، وجوه موفقيت يا ناكامي مترجمان فارسي و عربي را نقد و بررسي ميكنيم.