این مقاله رابطه میان تصویر شاعرانه با نگرش و عاطفه را به بحث گذاشته است و سهگونه ارتباط میان ذهن شاعر با شیئ معرفی میکند: همسانی، یگانگی و حلول. در حالت همسانی، «من شاعر» با شیئ (موضوع) همراهی و همدلی میکند و پیرامون آن میچرخد، و در حالت یگانگی، «من» احساسش را در شیئ (موضوع) میآمیزد و به شیئ حیات و حس و شخصیت میبخشد. در حالت حلول، «من» و شیئ در هم ذوب میشوند. این سه حالت در واقع، درجات مختلف ارتباط ذات شاعر با اشیاء را نشان میدهد. نگرش نیز ساخت پنهان ذهن و شخصیت انسان است. در کار هر هنرمند بزرگ یک ایده مسلط وجود دارد که بر سراسر آثار او سایه میافکند و در لابهلای تصویرها، در فرم، ساختار، مفهوم و مضمون آثارش حضور دارد. این ایده مسلط در این مقاله «نگرش» نامیده شده است. شاعری که نگرش خلاق و فردی دارد درونمایه مسلط و منسجمی بر تصویرها و زبان او سایه میافکند. همه آن عناصر را میتوان خوشههای یک «استعاره» بزرگ به حساب آورد. یک «استعاره مرکزی» یا یک ذهنیت واحد که تمام ساختها و تصویرهای فرعی بر گرد آن استعاره مرکزی میچرخد. کشف این استعاره در حکم یافتن کلید ورود به ذهن و شخصیت هنرمند است.
کتاب السیره الفلسفیه مشتمل بر بیان سیرت و روش فیلسوفان و دفاع از طریقه ی زندگی علمی و عملی شخصی زکریای رازی است. رازی در کتاب خویش از روش و سیرت علمی خود دفاع کرده و بر این باور است رساله ی سیرت فلسفی پاسخی روشن است به کسانی که دانشمندان را فقط به خاطر آنکه از امکانات مادی حاکمان استفاده کرده و رساله ای را به نام آنان کرده اند. رازى در اين كتاب نه تنها از روش و سيرت علمى خود دفاع كرده، بلكه نشان داده است كه روش عادلانه و سيرت فاضلانه دانشمندان و فيلسوفان در برابر اربابان قدرت و خداوندان مال و مكنت چگونه بايد باشد و رساله سيرت فلسفى، پاسخى گوياست به كسانى كه بزرگان و دانشمندان بزرگ را فقط بهخاطر آنكه از امكانات مادى اميران و حاكمان استفاده كرده و كتاب يا رسالهاى را به نام آنان كردهاند، تشنيع مىكنند. موضوع كتاب، چنانكه ظاهر عنوان آن مىنمايد، تنها شرح آراى اخلاقى محمد بن زكرياى رازى نيست، بلكه اهميت خاص آن از اين بابت است كه رازى در آن از شخص خود گفتگو مىكند و از سيره خويش و پسنديده بودن آن مدافعه مىنمايد؛ چه اين دانشمند حكيم پس از رسيدن به مراحل شيخوخيت، كسانى را ديده است كه منكر مقام فلسفى او بوده و سيره اخلاقى او را مورد سرزنش و انتقاد قرار مىدادهاند.....
شعر در لغت به معنی دانش و آگاهی است. اما اینکه اصطلاح شعر از چه زمانی به وجود آمده و سرودن شعر از کی آغاز شده است، مدرک قابل توجهی در دست نیست. قدما تنها تعریفی که برای شعر کردهاند، این است که شعر کلامی است که دارای وزن و قافیه باشد. نویسنده در این کتاب ضمن گفتارهایی، مطالبی را درباره شعر و شاعری به خواننده ارائه داده است. مطالبی از قبیل چیستی شعر، تصویر، صنایع معنوی در شعر، قالبهای شعری، و تعریف قالب نیمایی.
هدف این کتاب آن است تا تصویری از نقد ادبی، دیدگاهها، نظریهها و اندیشههای رایج در جامعه ادبی فارسیزبانان در فاصله سالهای 900 تا 1200 هـ.ق را ارائه دهد. در این تحقیق به مسائل عمده ادبیات و نقد ادبی در متون فارسی نظری افکنده شده و نویسنده کوشیده تا دیدگاههای انتقادی و اندیشههای مؤثر در ذوق زمان و روند خلاقیت ادبی عصر صفوی را بررسی کند.
اين مقاله سخن منثور صوفيانه را در دو گونه متقابل ردهبندي ميکند: يکي سخن مغلوب و ديگري سخن متمکن. دو اصطلاح مغلوب و متمکن را برخي از صوفيان در آثارشان به کار بردهاند. بنياد تفاوتهاي اين دو گروه از متنها عبارتانداز: خاستگاه معرفتي، منبع آگاهي، محتواي متن و نقش و کارکرد زبان. متنهاي متمکن منطبق بر آگاهي گروهي و ايدئولوژيک و حاوي مفاهيم اجتماعي و عقايد گروه صوفياناند، وضعيتي را سازماندهي و تثبيت ميكنند و زبان در آنها نقش تنظيمكنندگي دارد. دسته دوم متنهاي مغلوباند که مولود تجربههاي شخصياند و جهانمتني و تصويري تازهاي ميسازند. از لحاظ دلالي، متن مغلوب گشوده و تاويلپذير است و قطب استعاري زبان در آن غلبه دارد؛ اما متن متمکن در شمار متنهاي بسته است. مقاله در پايان، سير دگرديسي زبان نثرهاي صوفيانه را از جانب کلام متمکن به سوي کلام مغلوب بيان ميکند.