این مقاله پیرامون نقش و جایگاه زن در زمینههای ذهنی و آثار دو شاعر بزرگ در عرصههای ادبیات فارسی و عربی است. در حقیقت زن همواره در شعر این دو شاعر دارای نقشی محوری و تعیینکننده بوده است، آن چنان که بسیاری از تفکرات سیاسی، اجتماعی، ادبی و زیباییشناسی این شاعران در خطاب به همسران خود که در واقع معشوقهای آنان نیز بودهاند تجلی مییابد. «آیدا» و «بلقیس» دو زنی هستند که در زندگی «احمد شاملو» و «نزار قبانی» بسیار تأثیر نهادهاند تا آنجا که این شاعران بسیاری از مکنونات و منویات خود را از راه عشق به این دو زن بیان میکنند. حضور و ظهور این زنان در کلیت آثار شاعران این نکته را بیش از پیش مبرهن میسازد که هر کدام از آنها برای شاعرخود دارای ارزش و اهمیتی خاص هستند. احمد شاملو بهترن عاشقانههای زبان فارسی را برای همسر و معشوقش آیدا سروده است و نزار قبانی در شعری که پس از مرگ همسرش و در رثای او مینویسد ارزشهای پنهان زنی را برای آیندگان برملا میسازد که تنها شاعر قادر به درک آنها بوده است. صاحب این قلم کوشیده است تا گوشههایی از رابطه تنگاتنگ عشق به معشوقی که در جایگاه همسر نیز هست را ذکر شواهی از اشعار این دو شاعر بزرگ آشکار نماید.
آنچه در شعر معاصر صورت گرفته است، نشان میدهد این عرصه از دو مشخصه جالب توجه برخوردار است: الف) دستاوردهای افتخارآمیز شعر در نواندیشیهایش که با طرح حق و حضور و شأن انسان همراه است؛ ب) وجود برخی از عوامل و عناصر و زمینههای بازدارنده و کهنه و سنتی که با ارزشهای نو هماهنگ نیست و به میزان همین ناهماهنگی نیز «درک حضور دیگری» را دشوار یا محدود میسازد. این آمیختگی و دوگانگی از همان هویت ویژه فرهنگی نتیجه میشود که درون شاعران ما نیز شکل گرفته و به گونهای تجربی در زبان آنها متبلور شده است. رویکرد تازه به درک حضور دیگری و طرح مسائل انسانی و گرایش به ارزشهای جمعی و فردی انسانی، یک نواندیشی تفکیکناپذیر از شعر معاصر بوده است. آنچه نویسنده در این کتاب به آن پرداخته، درک تصویری است که از انسان در اشعار کهن تا امروز ایران ارائه شده است. نویسنده در این مسیر به شباهت و تفاوتهایی که میان درک و دریافت شاعران معاصر از این قضیه وجود داشته، پرداخته و سیر تکامل اندیشه مدرن در جهان نیز از جمله مسائلی است که مورد تجزیه و تحلیل وی قرار گرفته است. در این راستا شاعران کلاسیک و چهار شاعر معاصر (نیما، شاملو، اخوان، فرخزاد) زیر ذرهبین محمد مختاری قرار گرفتهاند و درک حضور دیگری، مسائل متنوع انسانی و ارزشهای جمعی و فردی، به عنوان عاملی تفکیکناپذیر از شعر معاصر مطرح شدهاند.
این کتاب دربرگیرنده اشعاری از شاعر معاصر احمد شاملو میباشد. عناوین اشعار بدین ترتیب است: نامه، که زندان مرا بارو مباد، عقوبت، صبوحی، رستگاران، فصل دیگر، سرود برای مرد روشن که به سایه رفت، پدران و فرزندان. شعر اول به سال 1323، دومین در سال 48 و اشعار دیگر در سال 49 سروده شدهاند.
اين مقاله درباره يکي از مهمترين و محوريترين شخصيتهاي شاهنامه ـ سياوش ـ است. داستان اندوهناک سرگذشت سياوش بخش مهمي از شاهنامه را به خود اختصاص داده به گونهاي که تاثير آن بر حوادث و داستانهاي بعدي شاهنامه انکار نشدني است. ميتوان به قطع اذعان کرد که زيباترين و گيراترين داستان شاهنامه است که فردوسي بر اساس اصول تراژدي و داستاننويسي آن را به رشته تحرير درآورده است. در اين نوشتار به بررسي نقش آيينها در داستان سياوش پرداخته شده است. ردپاي بسياري از آيينهاي کهن در داستان قابل تشخيص است که استاد سخن بخوبي از عهده اداي معناي آن در قالب تراژدي جذاب و ماندگار برآمده است؛ آيينهايي که تا به حال نيز در قالب رسوم و سنتهاي نوروزي مانند حاجي فيروز و سوگ سياوش در جامعه جريان دارد. سياوش نه تنها شخصيتي اساطيري بلکه شخصيتي ديني است که در بسياري از متون ديني کهن مانند اوستا و بندهشن و... به وي اشاره شده است. پژوهش پيش رو سعي ميکند در حد امکان به بررسي آيينهاي مرتبط با سياوش: «حاجي فيروز»، و «سوگ سياوش» و ارتباط سياوش با خداي شهيد شونده نباتي در تمدن بين النهرين )دموزي) بپردازد.
مقاله حاضر پیرامون بررسی چهره و موقعیت سیاوش به عنوان یکی از شخصیتهای محوری حماسه ملی ایران، در اساطیر، اوستا، متون پهلوی و یافتههای باستانشناسی است. اتیمولوژی سیاوش و بحث در خصوص جایگاهش در اسطورههای ایرانی و شناخت کهنالگوی بین النهرینی او ـ دموزی در پنج حوزه «آیینها»، «نخستین انسان»، «مساله شهادت»، «گیاه خون سیاوشان» و «سوگ سیاوش» نیز از جمله مواردی است که در این پژوهش مورد نظر بوده است. توجه به موقعیت سیاوش در آیینهای ایرانی و تداوم کارکردهای اجتماعی او در قالب سنتهایی همچون «حاجی فیروز»، «جشن نوروز»، و «مراسم کشتن خروس» از مولفهها و شاخصههایی به شمار میآید که در ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر مورد بررسی قرارگرفته است. حضور سیاوش در متنهایی همچون اوستا، بندهش و مینوی خرد همان حضوری است که او در اساطیر و شاهنامه فردوسی دارد، لذا مهمترین عملکردهای او در این متون نیز مورد نظر بوده است. ساختار مرکزی و اندیشه محوری در هر کدام از فصول یاد شده بر مبنای نظر «مهرداد بهار» مبنی بر «ایزد نباتی» بودن سیاوش است، بدیهی است که مقولههای شهادت، گیاه خون سیاوشان و سوگواری همه متاثر از این نظر میباشد.