مناسبت هگل در گستره نظریه هنر، کمتر از دیگر زمینهها مورد تردید است. به استثنای چند دههای در سده نوزدهم، دوره سخنرانیهای او درباره زیباشناسی (هگل هرگز اثری درباره فلسفه هنر ننوشته است) به گونهای مداوم، تأثیری شایسته توجه بربحثهای مربوط به مسائل بنیادی زیباشناسی و کاربردهای آن داشته است. این امر را، میتوان با توجه به دو ویژگی نظریه او توضیح داد.
اینکه جریانهای بزرگ اندیشه معاصر از افکار هگل سرچشمه میگیرد، امری است که همه میدانند و همگان به آن معترفند. ولی اینکه واقعا آن افکار چه بود و کسانی که خود را به هگل نسبت میدهند تا چه حد از فلسفه او الهام گرفته و رهنمودهای آن را محترم شمردهاند، داستان دیگری است که هنوز میتواند و باید مورد بحث واقع شود. چون سه فلسفه اصلی از فلسفههای معاصر بسیار مزورانه خود را منسوب به هگل میدانند، شاید چنین تصور رود که اندیشههای کتاب «نمودشناسی ذهن» واقعاً کاربرد خود را در این فلسفهها یافته و هرچه را میتوانسته است در خود داشته باشد، به صورت قطعی بیروه داده است، ولی هرگز چنین نیست و دلیل واضح آن این است که هیچیک از این فلسفهها در وضع و حالی نیست که بتواند قانون اندیشه هگلی را که درک و بیان حقیقت نه همچون یک جوهر بل همچون یک ذهن اندیشنده است، پاس بدارد. بزرگترین فیلسوفان سنت ما بعد الطبیعه غربی ،از پارمندیس و افلاطون و ارسطو گرفته تا دکارت و کانت و هگل اصحاب اصالت ماهیت بوده اند و حذف و طرد «وجود»از مابعدالطبیعه منجربه ایجاد ما بعد الطبیعه هایی نا منطبق با نظام وجودی عالم شده و حتی اگزیستانسیالیسم معاصر با دعوی بازگشت به وجود از درک حقیقی وجود بازمانده و شبحی تهی را جانشین آن کرده است. در این میان تنها یک فیلسوف از این آزمون سرافراز بیرون آمده است و او کسی نیست جز...تحلیل های ژرف و موشکافانه نویسنده از فیلسوفانی همچون افلاطون ،ارسطو،ابن سینا،ابن رشد،آکویناس،کانت،هگل و کی یر کگارد به این کتاب عمقی در خور توجه داده است. گئورگ ویلهلم فریدریش هگل ؛ فیلسوفی آلمانی در ۲۷ اوت ۱۷۷۰ میلادی در اشتوتگارت، واقع در جنوب غربی آلمان، به دنیا آمد. از کودکی در زمینههای گوناگونی مانند ادبیات، فلسفه، و موضوعات مختلف دیگر، به مطالعه میپرداخت و در این کار از حمایت و تشویق مادرش - که سهم فراوانی در پرورش فکری وی در کودکی داشت - برخوردار بود. پدر او از کارمندان دولت بود.
کتاب ذیل چهار بخش به این شرح سازمان یافته است .بخش نخست به تعریف و تاریخچه زیباشناسی و زیباییپرستی، سپس زیبایی در قرآن و حدیث اختصاص دارد .در بخش دوم رابطه عرفان اسلامی با زیبایی شناسی و زیبایی پرستی بیان میشود .و بخش سوم به معرفی عناصر مکتب جمال در عرفان اسلامی میپردازد .در بخش چهارم پارهای از آراء شخصیتها و بزرگان مکتب جمال (نظیر :عطار، احمدو محمد غزالی، مولوی، بن عربی، حافظ و جامی) عرضه میگردد .