حضور پیشفرضها و پیشدانستگیها پیش از مکتوب شدن یک متن در دستگاه کلان هستی، متشکل از شبکههای دال و مدلول متعددی است که ردیابی، شناسایی و ادراک نهایی یک سوژه را برای اذهان شناسنده دشوار میسازد. برخی روانشناسان مصدر «کاویدن» را پیشنهاد میکنند. خورخه لوئیس بورخس «جهل» بشریت را مطرح میکند تا بتواند عنصر شانس را تعریف نماید و ژاک دریدا، عنصر غیاب را در متافیزیک حضور پیش میکشد. از آنجا که هر یک از دالها، مدلولها و به طور اعم هر یک از نشانهها حتی کوچکترین و نادیدهانگارترین عناصر، دوای هستی (هستن) و در نتیجه قدرت هستند، در زمان مکتوب شدن یک متن قدرت خود را از طرق علمهای تداعی، القاء، سیالیت ذهن مولف و ... به من مولف اعمال میکنند ـ البته نباید چندصداییهای درون ذهنی را که در جایش تقابلی با یکدیگر مواجه میشوند ، بده انگاشت.
جک لندن جزو آن دسته از نویسندگان استثنایی است که از چارچوب ملیت خود خارج شده و به تمامی بشریت مترقی تعلق یافته اند. جک لندن در آثار خود مسائل مختلف و مضامین گوناگونی را مورد بررسی قرار می دهد ولی توجه اصلی او در همه اوقات معطوف به انسان زحمتکش بوده است. به عنوان نویسنده ای دموکرات و اومانیست، لندن با رنگهایی بسیار درخشان انسان فرودست و زحمتکش را با تمامی آرزوها، رویاها، تلاش ها و رنج های جسمی و روحی اش به تصویر میکشد. در آثار برجسته لندن چهره خشن، بی رحم و ریاکار نظام سرمایه داری و سیاست های سراپا سالوسانه آن با ظرافتی هر چه تمام تر عریان شده و ارکان این نظام زیر شلاق شدیدترین انتقادات قرار گرفته است. لندن تنها چاره رهایی از جهنم سرمایه داری را در انقلاب سوسیالیستی می دید و از این نظر در زمان خود شاید تنها نویسنده ای بود که قانونمندی های روند تکامل جامعه را دریافت و آنرا در آثار خود متبلور و متجلی ساخت تصادفی نیست که ماکسیم گورکی او را به عنوان "پیشگام و پیش آهنگ ادبیات کارگری آمریکا" مورد تحسین و تمجید فراوان قرار داد...
مجموعه حاضر که نوعی فرهنگ توصیفی ادبیات و نقد است براساس "واژهنامه اصطلاحات ادبی "اثر ج.آ.کادن، همراه با "واژهنامه فشرده اصطلاحات ادبی "اثر "کریس بالدیک "تدوین گردیده است .به این ترتیب، که از میان واژههای این دو واژهنامه، اصطلاحات و واژههای مهم و رایج به همراه واژههای موجود در عرصه ادبیات و نقد معاصر برگزیده شد تا به نوعی در بردارنده واژگان، مفاهیم و مباحث اصلی در حوزه ادبیات و نقد باشد .در بخش آغازین کتاب نمایه "فارسی انگلیسی " (واژگان اصلی متن با معادل فارسی) درج گردیده، سپس شرح و توضیح واژگان در بخش اصلی کتاب براساس الفبای انگلیسی فراهم آمده است.
در مواجه مخاطب احتمالی و کتاب مذکور، اولین پرسش که در ذهن مخاطب میدرخشد، واژه تیمبوکتو است. با توجه به ابداعی ـ ساختگیبودن این واژه، در هنگام ریشهیابی واژگانی ـ در حالات دیداری و یا شنیداری ـ که به صورت تداعیهای آنی، احتمالی و یا آزاد انجام میگیرد؛ ساختار چند شخصیتی و یا چند ملیتی تیمبوکتو، خاستگاهی آمریکایی، چینی و حتی آفریقایی و یا سرخپوستی را متبادر میسازد؛ همچنین در برآیندشان: تیمبرکتو چیست> کیست؟ و یا کجاست؟ بعبارت دیگر، از همین واژه تیمبوکتو که عنوان رمان را به خود اختصاص داده، فعالیت رمان در ذهن مخاطب: با ایجاد پرسشی چندگانه و ترغیب جهت ادراکش، مولفه تعلیق را اجرا نموده است.
داستان از لحاظ جامعهشناختی و کشف زمانه روایت، زمانی اتفاق میاقتد که اعلام «بیشک خلاف قانون است» و از طرف قوانین قضایی ـ جزایی جامعه آمریکا در متن منسوخ اعلام شده است. با این حال جمعی متشکل از ده نفر که دوستان همپیمان یکدیگر هستند، تصمیم میگیرند یکی از اعضای به نام کلبی را «چون دیگر شورش را در آورده بود» دار بزنند. لازم به ذکر است به سطر«مدتها بود که بعضی از ما دوستمان کلبی را تهدید کرده بودند» در ورودی داستان، بیانگر این مطلب است که در این گروه و یا حزب که در داستان هیچ خطمشی و یا مولفهای از آن ترسیم نمیشود ـ مگر همین که اگر یکی از اعضاء در اهداف گروه تخطی نماید و شورش را در بیاورد. محکوم به مرگ خواهد شد.