چون «مصاحبه» در شماره ششم آشنا ـ به استثناء چند اشتباه چابی ـ بسیار خوب تنظیم و چاپ شده بود، لذا طبق قول خود توضیحات خود را درباره شاعر نابغه ادامه میدهیم. اما پیش از ورود به مطلب لازم است دو نکتهای که در مطلب قبلی از قلم افتاده بود را توضیح دهم. اول اینکه در هنگام وفات پروین، مختاری رئیس کل شهربانی بود و نیز واژه «خوب» چندی تکیه کلام پروین بود.
شاید بعضی ها تصور نمایند که آثار بجای مانده فرهنگی از ادوار مختلف و زمانهای متفاوت فقط مربوط به مردان بوده و زنان هیچگونه نقشی در آفرینش ادب و فرهنگ نداشته اند در صورتیکه زنان زیادی در این جهان پهناور آفرینندگان آثار بزرگی شده اند. وقتی در آثار و احوال بانوان شاعره این کشور شعر و ادب پرور مطالعه می نمائیم و بزرگانی چون رابعه، مهستی و پروین اعتصامی را مانند ستارگان درخشانی در آسمان ادبیات کشور مشاهده می کنیم بر خود می بالیم که در کنار مردان نام آور میدان شعر و ادب بودند زنانیکه کم از مردان نبوده و مایه مباهات و افتخار این سرزمین بوده اند. صاحب لباب الالباب وقتی از رابعه قزداری سخن به میان میآورد گوید: رابعه اگر چه زن بود اما به فضل بر مردان جهان بخندیدی، فارس هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر پارسی بغایت ماهر...
شاید بعضی ها تصور نمایند که آثار بجای مانده فرهنگی از ادوار مختلف و زمانهای متفاوت فقط مربوط به مردان بوده و زنان هیچگونه نقشی در آفرینش ادب و فرهنگ نداشته اند در صورتیکه زنان زیادی در این جهان پهناور آفرینندگان آثار بزرگی شده اند. وقتی در آثار و احوال بانوان شاعره این کشور شعر و ادب پرور مطالعه می نمائیم و بزرگانی چون رابعه، مهستی و پروین اعتصامی را مانند ستارگان درخشانی در آسمان ادبیات کشور مشاهده می کنیم بر خود می بالیم که در کنار مردان نام آور میدان شعر و ادب بودند زنانیکه کم از مردان نبوده و مایه مباهات و افتخار این سرزمین بوده اند. صاحب لباب الالباب وقتی از رابعه قزداری سخن به میان میآورد گوید: رابعه اگر چه زن بود اما به فضل بر مردان جهان بخندیدی، فارس هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر پارسی بغایت ماهر...
مثنوی تفسیر قرآن کریم است. مولانا در مقام همدلی و فهم باطنی قرآن، مثنوی را تصنیف کرده است. حتی اگکر ظاهراً در ابیات مثنوی تصریحی به آیات قرآن نشده، باز هم مولانا در جان خویش به قرآن توجه داشته و متذکر معانی و لطایفش بوده است. سرچشمه این کتاب ابیات مثنوی و کلیات شمس است که نویسنده به تناسب معنای آیات در یک ماه رمضان (احتمالاً حدود سال 1330 شمسی) در حاشیه قرآن مجید نوشته بود. این کتاب افزون بر اینکه فضل تقدم در تطبیق ابیات مثنوی با قرآن دارد، از چند جهت دیگر نیز حائز اهمیت است: یکی اینکه تنظیم و ترتیب مطالب بر اساس قرآن است نه مثنوی، یعنی در واقع ابیات مثنوی با قرآن تطبیق داده شده است. دیگری اینکه اشعاری از کلیات شمس نیز در این تطبیق آورده شده و آخر اینکه ابیاتی در آن آمده که ازحیث ظاهری انطباقی با آیات قرآن ندارد ولی معنا چنین است.
این کتاب که به صورت دو جلد در یک مجلد گردآوری شده، افزون بر گذری بر زندگی ایرج میرزا، به اشعار او نیز پرداخته است. بخشهایی از اشعار چاپنشده، اندرزهای ایرج، مرآت الجمال، شعرهای انتقادی ایرج، وصف الحال شاعر، شعر و نثر شاعران، عارفنامه، تجلیل ایرج از شاعران و بزرگان معاصر، مطایبات و .... بخشهایی هستند که در این کتاب به آنها پرداخته شده است.