«دوره» در مطالعات تاريخي، مفهومي نظام بخش است و مورخان علوم و هنرها را در طبقهبندي اطلاعات تاريخي ياري ميكند. در اغلب كتابهاي تاريخ ادبيات «دورهبندي»، اساسيترين پايه بخشبندي و فصلبندي است. دورهبندي در علوم ادبي مانند بلاغت نيز روايي و كاربرد يافته است؛ ازجمله شوقي ضيف تاريخ بلاغت عربي ـ اسلامي را به ادواري تقسيم كرده است. در اين مقاله طرحي براي دورهبندي تاريخ بلاغت فارسي پيشنهاد شده است. نظام بلاغت نظري فارسي دراصل از زبان عربي گرفته شده؛ اما كيفيت و كميت اقتباس در ادوار زماني مختلف يكسان نبوده است. گاهي بلاغيهاي فارسي نويس خود نيز نوآوريهايي داشته و گاه از نظام بلاغت نظري ساير تمدنهاي مجاور ازجمله بلاغت هندي در بررسي زيباييهاي سخن فارسي بهره گرفتهاند. برمبناي عصر زندگي نويسندگان کتابهاي بلاغت فارسي و شباهت و يكساني رويكردهايي كه در نگارش كتابها و رسالههاي بلاغي در پيش گرفتهاند، در اين نوشته چهار دوره متفاوت را بازشناختهايم:1. دوره بومي سازي (از قرن پنجم تا هفتم هجري) كه دوره آغازين بلاغت فارسي است و سه كتاب مهم ترجمان البلاغه، حدائق السحر في دقايق الشعر و المعجم في معايير اشعار العجم را دربرميگيرد. 2. دوره شرح و تقليد (از قرن هشتم تا پيش از دوره معاصر) كه عصر شرحنويسي بر كتابهاي دوره بوميسازي است. 3. دوره هنديگرايي (مقارن با رواج سبک هندي) كه در آن فارسينويسان هند و سبك هندي ميكوشند سخن فارسي را به ميزان نظام بلاغي برگرفته از هندي برسنجند. 4. دوره بلاغت مدرسي (دوره معاصر) كه دوره متاخرتر است و كتابهاي درسي بلاغت فارسي را شامل ميشود.
موضوع کتاب زیباییهای سخن اثر سید محمود خیری شامل انواع شعر و زیباترین صنایع و بدایع در اشعار و شرح حالی از شعرای نامی و نمونه ای از آثار و گفتار و اشعار زیبا و تالیفات آن است که برای همه علاقمندان به شعر و ادبیات پارسی به ویژه دانش آموزان و دانشجویان رشته ادبی در دبیرستانها و دانشکده ها و طالبان کنکور مناسب است
این کتاب با عنوان بدیع (بر بنیاد آثار سعدی) از سه بخش مجزّا تشکیل شده است که عبارتند از: بخش اول؛ شامل بدیع لفظی که در این بخش سی و هفت آرایه بدیعی لفظی آمده است. بخش دوم؛ بدیع معنوی که در این بخش چهل و شش صنایع بدیعی معنوی آمده است. بخش سوم؛ تکمله: با توجه به اینکه بعضی از صنایع بدیعی در آثار سعدی به کار نرفته لذا برای کامل شدن آرایه های بدیعی کتاب چند آرایه بدیعی در بخش سوم با عناوین: تشریح-توجیه (محتمل الضّدّین)-توشیح-حذف-لغز-مادّه تاریخ-و معمّا آمده است.
اصطلاح فصاحت که در سنت بلاغت عربی ـ اسلامی همواره در همنشینی و ارتباط با اصطلاح بلاغت به کار رفته است، به وضوح و روشنی در زبان اشاره دارد. چارچوب نظری فصاحت گروهی از خطاها را شامل میشود که باید از آنها دوری کرد. ملاکهای این چارچوب اغلب سلبیاند و فقط فصیح را از غیرفصیح جدا میکنند. در این نوشته میکوشیم ضمن به دستدادن توصیفی مجمل، اما روشن از مجموعه دیدگاههای سنتی در باب فصاحت و مسائل مرتبط با آن، به کمک یافتههای زبانشناسی اجتماعی چارچوب جدیدی برای فصاحت پیشنهاد کنیم. در این چارچوب، ملاکها ایجابی خواهند بود و ما را قادر خواهد ساخت تا الگوهای مختلف زبان اعم از کلمه، کلام، دستگاه خط و مانند آن را به شیوه موثرتری ارزیابی و درباره فصاحت آنها داوری کنیم. چارچوب نظری جدید پنج ملاک دارد: اصالت، زیبایی، کفایت، کارایی و قابلیت پذیرش. تفکیک این ملاکها برای فهم بهتر جنبههای مختلف فصاحت است و این ملاکها در مقام کاربرد در نقد زبانی با هم در تعاملاند و با هم عمل میکنند. پیشنهاد چارچوب جدید به معنای رد و کنار نهادن چارچوب سنتی نیست. هدف اصلی، رفع محدودیت های آن چارچوب قدیم و احیای مفهوم فصاحت برای کاربست در انتقادهای زبانی در دوره معاصر است.
در مطالعات تاریخی و ادبی، دورهبندی ایدهای سامانبخش به شمار میرود که اطّلاعات تاریخی ـ ادبی را در محور درزمانی طبقهبندی میکند؛ امّا کاربست آن در تاریخ ادبی، انتقادهایی نیز برانگیخته است. این نوشته، به طرح و بررسی نقدهای وارد بر دورهبندی در تاریخ ادبی و بازاندیشی آن میپردازد. مباحث انتقادی مربوط به دورهبندی در دو دسته جای میگیرند: گروهی اصل عمل دورهبندی را زیر سؤال میبرند و آن را فاقد روایی در مطالعات ادبی میشمارند. دستهای دیگر از منتقدان، بیش از آنکه اعتبار اصل دورهبندی را زیر سؤال ببرند، به بازاندیشی و اصلاح کاربرد آن نظر دارند. تحمیل چارچوبی ایستا بر پویایی فرهنگی و ادبی، اثر یکسانساز و تضاد با یگانگی آثار ادبی، آمیختن تاریخ انواع مختلف ادبی، عدم انطباق با واقعیّت، یکدستی و انسجام ساختگی انگارههای تغییر و تکامل، مسائل اصطلاحات دورهبندی و توصیفگرهای آن، زمانپریشی، سالها و قرنهای گمشده، نادیده گرفتن فاصله تولید و خوانش ادبی، دور منطقی، نادیده گرفتن گروههای قومی و جنسیّتی و تسلّط مفاهیم دورهای بر اندیشه منتقدان ادبی از مهمترین نقدهایی است که بر ایده دورهبندی و کاربست آن در تاریخ ادبی وارد شده است. بازاندیشی دورهبندی نیز علاوه بر اینکه مبتنی بر یافتههای جدید تاریخی و ادبی است و گاه به بازتعریف حدود زمانی دورهها تمرکز دارد، در چارچوبهای مختلفی در جریان است: رویکردهای فمنیستی، توجّه به گروههای قومی و نژادی و بازتعریف دوره ادبی بر بنیاد مفاهیم جدید انتقادی.