در لغت فرس اسدی زیر واژه «کیاخن» بیت زیر از رودکی به شاهد آمده و «کیاخن» به «آهستگی» و «نرمی» معنی شده است. درنگ آر ای سپهر چرخ‌وارا کیاخن ترت باید کرد کارا این واژه در دو منبع کهن دیگر نیز آمده است؛ یکی کتاب المصادر (تألیف نیمه نخست سده پنجم) اثر ابوبکر بستی است که در آن «سکون» به «کیاخن شدن» برگردانده شده است و منبع دیگر مصادراللغه است که در آن مصدر «الاتئاد» به «کیاخنی کردن» و «آهستگی کردن» معنی شده است. از آنجا که در نسخه‌های کهن اغلب املای «کاف» فارسی و «کاف» تازی از هم متمایز نیست، از منبع‌های یاد شده مشخص نمی‌شود که حرف اول این واژه «ک» است یا «گ». نخستین فرهنگی که این کلمه را با «کاف» فارسی ضبط کرده صحاح‌الفرس نخجوانی است. این فرهنگ نیز مانند لغت فرس این واژه را به شکل مصدر و به معنی «آهسته رفتن» آورده است.

منابع مشابه بیشتر ...

655e10b6c7706.jpg

دیوان رودکی

جعفربن محمد رودکی

ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم متخلص به رودکی و مشهور به استاد شاعران (زادهٔ ۲۴۴، رودک - درگذشتهٔ ۳۲۹ هجری قمری) نخستین شاعر مشهور ایرانی-فارسی حوزه تمدن ایرانی در دورهٔ سامانی در سدهٔ چهارم هجری قمری و استاد شاعران این قرن در ایران است. رودکی، شاعر و استاد سمرقندی نامش بر تارک ادوار شعر فارسی می‌درخشد، هر وقت سخن از نخستین شاعر بزرگ تاریخ ادب فارسی دری به میان آید مسلماً نام رودکی بیش از هر نامی در خاطره‌ها جلوه‌گری می‌کند. این شاعر بزرگ که فضل تقدم او بر همۀ شاعران در اقوال شاعران بزرگ همعصر او و بعد از او دیده می‌شود در زمانی که شعر فارسی دری هنوز مراحل کمال خود را نپیموده بود اشعاری سرود که بعضی از آنها که در معدود اشعار باقی ماندۀ از او، دیده می‌شود با بهترین اشعار بزرگترین شعرای فارسی زبان برابری می‌کند. شعر او علاوه بر جنبۀ کیفی از نظر کمّی نیز از مزیتّی خاص برخوردار بوده است و بالاترین رقم در تعداد اشعار به او نسبت داده شده است ولی متأسفانه از ابیات کثیر او که حتی به یک میلیون و سیصد هزار بیت هم بالغ دانسته‌اند کمتر از هزار بیت او به جای مانده که از این مقدار نیز بعضی ابیات انتسابش به رودکی محل تردید محققان است و یا در دیوان دیگر شاعران نیز دیده شده است. از رودکی دیوانی و مجموعه‌یی به‌جا نمانده است که مورد تحقیق پژوهندگان قرار گیرد و آنچه گرد آمده است مجموعۀ ابیات متفرقی است که از لابلای اوراق تذکره‌ها و جُنگها و کتب علوم ادبی به دست آمده است. نخستین دانشمندی که برای جمع آوری اشعار او همّت گماشت شادروان استاد سعید نفیسی بود که تحقیق گسترده‌یی دربارۀ اشعار وی به عمل آورد و حاصل زحمات ممتد استاد نفیسی کتابی جامع است به نام «محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی» که چاپ اول آن در سال ۱۳۰۹ شمسی انتشار یافت. سپس در سال ۱۹۵۸ میلادی اثر تحقیقی دیگری در تاجیکستان توسط عبدالغنی میرزایف به طبع رسیده است که در پایان کتاب، مجموعۀ اشعار به دست آمدۀ رودکی که زیر نظر ی. براگینسکی جمع آوری شده الحاق گردیده است. این مجموعه اشعار یک بار در مسکو در سال ۱۹۶۴ جداگانه به چاپ رسیده و بار دوم چاپ افست آن در تهران انتشار یافته است. چون دیوان رودکی از قرون گذشته به جای نمانده که مورد تحقیق قرار گیرد بناچار آشنایی با اشعار او جز از طریق آثار یاد شده مقدور نیست. در کتاب حاضر با استفاده از مجموعه‌های مذکور، حواشی و توضیحاتی بر قطعه‌ها و قصیده‌ها و تغزّلات او نوشته شد تا برای دوستداران شعر کهن فارسی و دانشجویان مفید افتد

63f4dd457c126.jpg

گفتگو در شعر فارسی

احمد کرمی

در فن آرایش سخن و صنایع بدیعی "سوال و جواب" را یکی از محسنات بدیع معنوی به شمار آورده اند و آن چنان است که شاعر در بیتی و یا چند بیت و یا بیش از آن، سخن خود را به صورت پرسش و پاسخ موضوع می کند و این تفنن ادبی، گاه چندان به درازا می‌کشد که از آغاز تا پایان یک قصیده طولانی را نیز دربر می‌گیرد. کتاب حاضر که "گفتگو در شعر فارسی" نام دارد بیشترین اشعاری را که تاکنون به شیوه پرسش و پاسخ سروده شده اند، شامل می‌شود.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

58b47f141f87e.PNG

فرّ و بخت

از میان مسئله‌سازترین واژه‌های گنجینه واژگان ایرانی، xarnah lfarnah ایرانی باستان است که قلم‌فرسایی‌هایی گسترده برانگیخته. حتی پس از شرح بسیار روشن نیولی از آخرین وضع موجود، هم‌نوایی درباره بسیاری از ریزه‌کاری‌های ـ ریشه‌شناختی و همین طور معناشناختی ـ این واژه، مانند همیشه اندک است. روشن است که راه نرفته درازی پیش رو است. بهانه نگارنده برای افکندن ریگی دیگر به این شن‌زار، آن است که برای مسئله‌ای قدیمی چاره‌ای به نسبت نو پیش نهد. فکرهایی که در اینجا عرضه می‌شود، هیچ یک آن چنان نو نیستند، اما شاید رویکردشان چنان باشد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عمومی ادبی
مقاله
5896cf46c01d0.PNG

آبخوست هواسیده

یوسف سعادت

پیوند دادن فعل فارسی خوسیدن «خشک شدن» به ریشه ایرانی آغازین ـ Hhaus «خشک شدن» و نیای هندواروپایی‌اش، یعنی ـ h2seus «خشک شدن»، با دشواری‌های آواشناختی روبه رو است؛ ولی روی آوردن به دیدگاه متفاوت الکساندر لوبتسکی درباره عنصر هندواروپایی یاد شده این دشواری را برطرف خواهد ساخت. در پرتو این دیدگاه، می‌توان ریشه‌شناسی‌هایی محتمل‌تر برای واژه‌های فارسی هواسیدن «خشک شدن لب‌ها» و خوست (در آبخوست) «جزیره» و نیز تلفظی محتمل برای خوسیدن پیشنهاد کرد که می‌توانسته [xwas1dan] < [xus1dan] یا [xas1dan] بوده باشد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عمومی ادبی
مقاله