این رساله از بهترین مظاهر کوشش ثمربخش یونسکو است. این کتاب صورت مجلس مذاکرات و مباحثات ورزیده ترین معلمان جغرافیای همه عالم است. نویسندگان کتاب به مجموع این جلسات با کمال تواضع نام "استاژ" یعنی دوره کارآموزی داده اند ولی میدانیم که بزرگترین و مهمترین معلمان که غالبا استادان دانشگاه و بازرسان فنی و مربیان این دوره استاژ را بوجود آورده اند. نویسندگان کوشیده اند که تعلیم جغرافیا را منطبق سازند به نوترین روش های آموزش که آن را روش علمی نام نهاده اند...
ابوعمر احمد بن محمد بن عبد ربه قرطبی تولدش در دهم ماه رمضان سال 246 هجری بود و در 18 جمادی الاولی از سال 328 هجری درگذشت. از موالی آزاد شده خلفای اموی اندلس است و از شعراء و ادباء نامی آن سرزمین بشمار می رود بهترین و معروفترین کتابهای او عقدالفرید است که در چهار مجلد تالیف شده و مشتمل بر 25 کتاب است که هریک از این کتب را بنام یکی از سنگهای گرانبها نامیده و کتاب سیزدهم را (الواسطه) نام نهاده است و در واقع خواسته است نظم و ترتیب کتاب با نامش مطابقه کند. کتاب العقد که بعدها کلمه (الفرید) به آن افزوده شده و امروز معروف به کتاب "العقد الفرید" است یکی از کتابهای ادبی گرانبها است و بهترین نمونه انشاء دو قرن سوم و چهارم اندلس است. کتاب نامبرده مجموعه نفیسی است از اخبار و حکایات و نوادر و سیر و تواریخ و انساب قبایل عرب و خطبه های مردان نامی اسلام و مختصری از فن شعر و سایر ابواب ادب.
نمادپردازی نزد تی. اس. الیوت کارکرد ویژهای دارد. الیوت زبان شعر را زبان ویژهای میداند که از تناقض، طنز، ابهام، اسطوره و نماد بهشیوهای بهره میجوید که تصویری عینی و محسوس بهدست دهد. این شیوه، همان کاربرد نماد در قالب نظریه بههمپیوستگی عینی است که نخستینبار، او آن را مطرح کرد. این نظریه ابعاد گوناگون دارد. جنبه نخست آن به شخصیتزدایی شاعر مربوط است که اساس و پایه مکتب نقد نو را تشکیل میدهد. دیگر، پیوند نزدیک آن با نماد است که آن را به مرزهای مکتب سمبولیسم نزدیک میسازد؛ و سوم، کاربرد سنّت در شعر است که بر جنبه نوکلاسیکی این نظریه نظارت دارد. ادونیس شاعر و منتقدی است که غیرمستقیم از نظریه او تأثیر پذیرفته است. این جُستار، نخست نظریه بههمپیوستگی عینی الیوت را تبیین میکند؛ آنگاه اصول و پایههای نظریه را نزد ادونیس بررسی کرده؛ به نمودهای عینی و واقعی آن میپردازد؛ در پایان آن دو را منتقدانی عینگرا و از پیشگامان مکتب نقد نو، معرفی کند.
از گذشته بسيار دور، تحقيق و نگارش درباره اعجاز قرآن توجه دانشمندان بسياري را به خود جلب کرده است. مفسران و فقها و متكلمان و محدثان هر يك بر پايه ديدگاههاي خاص خود سالهايي از عمر خويش را صرف تحقيق و تدبر در اعجاز قرآن كردهاند و نتيجه پژوهشهاي خويش را به صورت كتابهاي مستقل و غير مستقل در اختيار امت اسلام قرار دادهاند. اما راهي كه در اين نوشتار در راستاي اعجاز قرآن در پيش گرفته شده، بررسي ساختار زباني آن است. با رشد و گسترش مباحث زبانشناسي در حوزههاي تئوري و کاربردي، دانشمندان جهان عرب نيز به ارزشهاي اين دانش پي برده و قوانين و شيوههاي آن را به دقت مورد بررسي قرار دادند. اما بيشتر اين تلاشها پيرامون متون شعري و نثري انجام ميشد و قرآن کريم به عنوان يک زبان از اين مطالعات زباني بويژه در زمينه زبانشناسي نوين بيبهره بود. در اين جستار تلاش ميشود تا از ديد زبانشناسي و تنها به عنوان يک متن زباني به قرآن کريم پرداخته شود. در تحليل يا تفسير زبانشناسي نميتوان قرآن را از يک جنبه زباني فهميد بلکه بايستي همه جنبههاي زباني را لحاظ کرد؛ و اين همان شيوه تحليل شمولي همه جانبه است. اما اين پرسش به ذهن ميرسد که آيا واقعا ميتوان از راه تحليل زباني به ارزش و مفاهيم بلند قرآني دست يافت؟ به ديگر سخن آيا ميتوان قرآن را به شيوه تحليل زبانشناسانه مورد بررسي قرار داد؟