بسیاری از واژههای رایج در زبان فارسی امروز در طول تاریخ دستخوش تحولاتی بودهاند. برخی از این تحولات مربوط به فارسی میانه است و برخی دیگر ـ تا آنجا که نویسنده اطلاع دارد ـ در فارسی دری داده و اثری از کاربرد آن در فارسی میانه دیده نمیشود. از جمله این تحولات، دگرگونیهایی است که در پسوند «ـَ نده» روی داده است. حذف g پایانی آن از جمله این تبدیلات است؛ ضمن آنکه تحولاتی نیز در خوشه nd موجود در این پسوند روی داده است. این مقاله به تحولات پسوند «ـَ نده» در فارسی دوره رشد و تکوین میپردازد.
تحقیق حاضر با اتخاذ روش تحلیلی ـ توصیفی و تبیین برخی از ویژگیهای فعال آوایی و فرایندهای واجشناختی گویش مازندرانی میپردازد. منظور از فرایندهای فعال، فرایندهای واجی از قبیل فرایند تشدید عارضی، همگونی و تضغیف یا نرمشدگی است. گویش مازندرانی در حاشیه سواحل جنوبی وجنوب غربی دریای خزر رایج است. از دیگر گویشهای خزری میتوان گیلگی، تالشی، تاتی و سمنانی را نام برد. در گردآوری دادههای این تحقیق، دادههای زبان پهلوی از فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته دیوید نیل مکنزی و ترجمه مهشید میرفخرایی و دادههای زبان مازندرانی مبتنی بر تحقیق میدانی نگارنده است که خود گویشوار این گویش است.
بررسی و دستهبندی واژگان مرکبی که در آنها جزء دوم، ستاک مضارع فعل است در دو زبان سغدی و فارسی و مقایسه این کلمات در دو زبان مذکور هدفی است که در این مقاله پیگیری شده است. پژوهش در مورد این ترکیبات، که یکی از پربسامدترین دستههای واژگان مرکب در زبان های هند و ایرانیاند، نمونهای است برای نشاندادن وجوه اشتراک و افتراق واژگان مرکب در دو زبان سغدی و فارسی و گامی است هر چند کوچک، برای بررسی گسترده تطبیقی سایر مقولات دستوری در این دو زبان.
یکی از قدیمیترین کتابهای مستقل درباره داستانهای پیامبران، «قصص الانبیای نیشابوری» است که در مجموع، مشتمل است بر داستان پیامبران، احوال خلفای راشدین، خاندان عباس، یزید و حجاج بن یوسف. کتاب منسوب است به ابواسحاق ابراهیم بن منصور بن خلف نیشابوری. تاریخ نگارش آن بنا به حدس مصحح، قرن پنجم هجری است. این کتاب مشتمل است بر 5 صفحه فهرست مطالب و 6 صفحه مقدمه و 2 صفحه تصویر نسخههای خطی و 478 صفحه متن و یک صفحه غلطنامه و در پایان 10 صفحه فهرست اعلام. این کتاب از نمونههای پرارزش نثر کهن دری به شمار میرود و از نظر اشتمال بر لغات و ترکیبات نادر و کهن فارسی شایسته توجه است. اهمیت دیگر قصص الانبیاء در آن است که آثار گویش مؤلف یا کاتب همراه با اختصاصات زبانی ویژهای در آن دیده میشود. از آنجاییکه در برخی موارد ثبت و ضبطهای نسخه اساس در متن چاپی انعکاس نیافته است و از آنجا که ثبت و ضبط این موارد میتواند جنبههای مبهمی از سیر تحولات تاریخی زبان فارسی را آشکار کند، لذا نگارنده بر آن شده تا این موارد را طی این رساله عرضه نماید.
در تفسیر ابوالفتوح رازی «رئاء الناس» به «برده مردمان» برگردانده شده است: «وَالَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاءَ قَرِينًا»؛ مصححان این متن در حاشیه آوردهاند: «کذا: در اساس و وز (بدون نقطه)؛ شاید کلمه تصحیفی از «بدیده» باشد. در نسخههای «آج»، «لب»، «فق» به جای این کلمه آمده است: «برای نمایش». با توضیحی که در پی میآید، درمییابیم «برده» تصحیف «بدیده» نیست، بلکه صورتی است «بروده». «بروده» مرکب است «به» (حرف اضافه) + «رود» (= روی) + «ه».