تاریخ ادبیات فارسی، سرشار از تأثرات حقایق عرفانی از لطایف و ظرایف شعر و ادب فارسی و نیز ادبیات فارسی از اندیشههای متعالی و بلند عرفانی است. اما به راستی این کنشها از کجا آغاز میشود، چه هنگام به اوج و شکوفایی خود میرسد و تا کجا دامن میکشد؟ این مقاله میکوشد با بررسی اجمالی آثار چهار شاعر بزرگ و عارف نامدار، حکیم سنایی غزنوی، شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، مولانا جلال الدین رومی و لسانالغیب حافظ شیرازی، تحول و تکامل شعر عارفانه و تأثیر متقابل شعر و عرفان در ادبیات فارسی را باز کاود و از این رهگذر به نتایج تازه و جدیدی برسد.
در مقاله پیش رو به معرفی و توضیح اصطلاح «باده سپندانی» پرداخته شده است. شاعران فارسی زبان در چند بیت به این نوع باده اشاره کردهاند، اما تاکنون معرفی دقیقی از آن ارائه نشده است. این باده که با استفاده از سپندان (=خردل) به عمل میآمده، ظاهراً گیرایی کمتری داشته است، و همین امر باعث شده که در برخی مذهبهای اهل تسنن این نوع باده، نه به صراحت بلکه به تلویح، حلال انگاشته شود. بیگمان حنبلیان آن را حرام و حنفیان حلال میشمردهاند، اما در باب شافعیان و مالکیان ظن غالب بر تحریم است. معنای دقیق بیتهایی که این اصطلاح در آنها به کار رفته و آگاهی از خصایصی که در کتابهای عجایب و ادویه به سپندان نسبت داده شده، همچنین استناد به فقه مذهبهای اهل تسنن، ما را در یافتن تصویر روشنی از باده سپندانی یاری داده است.
در روزگار ما وقتی محققی امین تصحیح انتقادی متنی از متون کهن را تعهد میکند، بر آن است که صورتی از آن را عرضه دارد که عین نوشته مؤلف، یا تا حد امکان به آن نزدیک باشد، بعلاوه به همراه متن منقح، تجدیدنظر احتمالی مؤلف، خطا و تصرف کاتب یا کاتبان و کاستیها و مبهمات آن نیز نموده و گشوده شده باشد. پیداست که برای مصحح، پس از یافتن نسخه یا نسخههای متن و تشخیص اعتبار آنها، انتخاب اصیلترین و صحیحترین صورت وقتی میسر است که وی فارغ از خویشتن با مایههای اندیشه مولف الفت گیرد و به گونه زبان و شیوه سخن او خود کند و این حال گذشته از مقدماتی ضروری به بردباری و امانت داری ممتازی نیاز دارد.
ترکيببند دوازدهبندي محتشم کاشاني در رثاي امام حسين (ع) از جمله معدود اشعاري است که مرتبه و شاني والا يافته و سراينده خويش را بر مسند شهرت نشانده است. در اين مقاله عوامل توفيق محتشم در سرودن دوازده بند و قبول عام آن، از جنبههاي صوري و محتوايي مورد بررسي قرار گرفته است. جنبه صوري شامل: انتخاب قالب مناسب، انتخاب وزن مناسب، انتخاب رديف فعلي و تناسب خانهها و سطرها. جنبه محتوايي شامل: گزارش واقعه کربلا، انسجام مطالب، لحن حماسي، هالهاي از تقدس گرداگرد دوازده بند و الگوي مناسب و همچنين براي اولين بار تاثير ترکيب بند جمال الدين عبدالرزاق اصفهاني (وفات 588 هـ.ق) بر دوازده بند محتشم کاشاني، مطرح گرديده است.
«عرایس البیان فی حقایق القرآن» از مهمترین مصنّفات روزبهان بقلی از عارفان پر آوازه قرن ششم است که علی رغم جایگاه حائز اهمیّتی که در تاریخ تفاسیر عرفانی و شناخت عرفان عاشقانه دارد در پرده گمنامی مانده و در پژوهشهای گذشته و اخیر جز اشارهای فهرست وار، از آن نشانی دیده نمیشود. تجربه صوفیانه روزبهان، مهمترین پیش فرض وی در برخورد با متن قرآنی و مبنای تأویلات عرفانی او از آیات الهی است. تبیین مفاهیم و معانی آیات قرآن که در نتیجه چنین تجربهای برای روزبهان حاصل شده، جز به واسطه شگردهای خاص بیانی که سرشار از نقش و تصویر و عاطفه است امکان پذیر نبوده که این امر موجب آمیختگی تأمّلات روزبهان با تصاویر خیالی و زبان مجازی شده است. از این رو نثر روزبهان در تفسیر عرایس البیان، همچون نثرهای شاعرانه، سرشار از صور خیال است. بررسی کاربرد و استخدام صور خیال و تبیین مبنا و علّت کاربرد آنها در تفسیر عرایس موضوعی است که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.