در این نوشتار، با گذری بر مطالب و موضوعات موجود در کتابهای دستهای از خاورشناسان پیرامون ادبیات عربی؛ سبک تاریخ ادبیاتنویسی و گرایش فکری و شیوه کار آنان، مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. شناخت روش کار آنان در این زمینه، به ما کمک میکند تا دیدگاههای ویژه ایشان را بهتر بشناسیم و ضمن درک جایگاه «تاریخ ادب عربی» در مطالعات خاورشناسان؛ سهم و نقش آنان را در شناخت درست از گذشته ادب عربی ارج بگذاریم. مهمترین نکته قابل توجه در این باره، شیوه خاورشناسان در تقسیمبندی دورههای ادب عربی میباشد. برای نمونه کارل بروکلمان، تنها به بیان دورههای ادبی و آوردن نام شاعران و نویسندگان و آثار آنان بسنده نکرده است؛ بلکه به بررسی علوم رایج در این دورهها مانند فقه، فلسفه، حکمت، طب، تاریخ اسلام نیز پرداخته است. در حالی که خاورشناسانی مانند گنزالس، تنها به مطالعه و تحقیق آثار آدبی در یک دوره پرداختهاند و کوشش خود را بر روشنکردن جزییترین نکات ادبی در دوره مورد نظر متمرکز کردهاند.
مضمون کتاب به طور عام نقد و تاریخ ادبیات عربی و به طور خاص بررسی سبکهای شعر عربی از حیث هنر و صنعت شعری است که از آغاز تا پایان عصر عثمانی را در بر میگیرد
هذا الکتاب عرض فیه للأدب فی العصر الجاهلی بألوانه المختلفة الشعر، والنثر، کما عرض عصر صدر الاسلام، والعصر الاموی، والعباسی، والاندلسی، و ذلک الکتاب بالحدیث عن الادب فی عصر الحدیث، بفنونه الادبیه التی جدت فیه، والکتاب فی مجمله تأصیل للصورة الادبیة فی هذه العصور و هو من الکتب القلیلة التی جمعت الحدیث عن العصور الادبیة.
نقد ادبی که شاخهای از ادبیات بهشمار میآید، دانشی است که به شرح ارزیابی و داوری پیرامون آثار ادبی میپردازد. ادب عربی از دیرباز با نوعی «نقد ادبی» آمیخته بوده است. در این میان «تاریخ ادب قدیم عرب» به جهت داشتن پیشینهای گرانقدر، سرشار از معلومات و دانستنیهای ادبی و انتقادی است. ابن سلام از راویان و منتقدان قدیم عرب است که با نوشتن کتاب «طبقات الشعراء» تاریخ ادبیاتنویسی و نقد ادبی را در ادب عربی پایهریزی نمود. او در کتاب خود استفاده از روش طبقهبندی، بیان اصل و نسب شاعران، بیان ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی آنان و نقد و بررسی اشعار را مورد توجه قرار داده است. مهمترین نکته در طبقاتالشعراء، بکارگیری شیوههای گوناگون در نقد اشعار است که میتوان از شیوههای زیر نام ببرید: 1. مقایسه شاعر با شاعران هم طبقه او. 2. مقایسه شاعر با شاعران شهر و منطقه او. 3. برتری دادن شاعر بر شاعران یک دوره. 4. برتری دادن شاعر به جهت استفاده نیکو از یک صنعت بلاغی. 5. برتری دادن شاعر به جهت داشتن استعداد شعری. 6. ستودن شاعر به جهت داشتن استعداد شعری. 7. گزینش و برتری دادن قصیدهای از شاعر. این روشها گرچه ریشه در نقد ادبی دوره جاهلی و اموی دارد، ولی مورد استقبال منتقدان دورههای پس از ابن سلام نیز قرار گرفت و باید اعتراف نمود که برخی از اصول آن، در دوره معاصر همچنان کاربرد بسیاری دارد.
نمايشنامههاي توفيق الحکيم، پدر نمايشنامهنويسي عرب، افزون بر اينکه از ژرفترين مضامين انساني برخوردار است، در قالب زيبايي هم نوشته شده است. وي با بهرهگيري از عناصري مانند گفت و گو، اسطوره، طنز، اقتباس از داستانهاي قرآني و آوردن نثري موزون و روان، کوشش کرده است تا نمايشنامههاي خود را به شکلي دلنشين و جذاب ارایه کند. طبعا شناخت بيشتر از سبک ادبي ايشان، ميتواند براي دستيابي به فهم بهتر مضامين نمايشنامههاي او به خوانندگان کمک کند. براي آمادهسازي اين مقاله، نمايشنامههاي توفيق الحکيم مورد مطالعه قرار گرفت، سپس ويژگيهاي سبکشناسي هريک، در انتقال محتوي و تاثيرگذاري بر خوانندگان استخراج شد و در پايان بررسي با جمعبندي و تحليل آن ويژگيها، سبک ادبي و بياني ايشان در نگارش نمايشنامهها، روشن گرديد.