داوری درباره ارزشهای شاهنامه، بر عکس آنچه به نظر میرسد، بسیار دشوار است، زیرا هرگونه داوری ستایشآمیز حمل بر مبالغه و تعصب خواهد بود. شاهنامه مجموعه منسجمی از اساطیر باستانی و روایات تاریخی سنتی و داستانهای پهلوانی است. شاهنامه داستان رویارویی خصال نیکان و بدان است. شاهنامه در واقع در اجزا پیامی مشخص ندارد، ولی در نهایت شاهنامه تبدیل به پیامی کلی میشود. منابع شاهنامه پراکنده و متعدد بوده، فردوسی با نبوغ خود مطالب اضافی و حوادث تکراری را حذف کرده و داستانهای مستقل و پراکنده را وحدت و انسجام بخشیده است. فردوسی در سرودن شاهنامه هرگز اصول مورد قبول فرمانروایان روزگار سامانیان و غزنویان را رعایت نکرده است. از میان آثار جاودان ملی بیتردید میتوان آثار چهار شخصیت بزرگ یعنی فردوسی، سعدی، مولوی و حافظ را با شکوهترین اثار ملی به شمار آورد. این چهار تن مظهر و منادی ضمیر ناآگاه، آگاه و زبرآگاه انان ایرانی هستند. شاهنامه کتابی همگانی است، اگر آن را به صحنههای تنگ بکشانند، احترام و همگانی بودن آن از میان خواهد رفت.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
درکتاب مسائل عصر ایلخانان توجه عمده نگارنده به مسایل زیر معطوف بوده است: تحلیل و ترکیب وقایع پراکنده و کوشش برای رفع ابهامات و روشن ساختن نکات و زوایای تاریک و مطرح ساختن مسائل مهم و علل و نتایج عمده وقایع تاریخی و عنایت محتاطانهتر به دیدگاه فلسفی در بررسی حوادث و اجتناب مطلق، در حدود امکان و بدون تعصب، از آراء و احکام سنتی در تاریخ تحمیل شده است و تنظیم و ارائه آگاهیهای منسجمی درباره چند مساله در حاشیه مباحث اصلی از قبیل مساله تاریخ نویسی و معرفی منابع تاریخ و مکمل تاریخ در عصر مغول و تیموری و استقصای ممکن درباره ارزش و کم و کیف چند اثر بزرگ تاریخی و مقلدان شاهنامه در این دو دوره تقریبا پیوسته و بالاخره بازنگری بدون تعصب بر اساس تحلیل دقیق و به کمک اسناد و مدارک در تعیین جهات مثبت و منفی و ارزشهای وقایع و حوادث.
این کتاب مجموعه چهار تحقیق مستقل درباره دوره ایلخانان است: الف) دین و مذهب در عهد ایلخانان ایران؛ ب) تصوف در دوره ایلخانان؛ ج) جامعالتواریخ و تاریخنویسی در دوره ایلخانان؛ د) مقلدین شاهنامه در دوره مغول و تیموری و تاریخ منظوم شمسالدین کاشانی. قسمت اول و دوم در حقیقت مکمل تاریخ سیاسی مغول و مقدمهای برای ورود در مباحث مربوط به تاریخ اجتماعی آن دوره محسوب میشود. قسمت سوم و چهارم شامل تحقیق نسبتاً دقیق و کمسابقهای درباره تاریخنویسی در دوره مغول و ارزش و اهمیت جامعالتواریخ و مؤلف واقعی آن و مسئله رابطه جامعالتواریخ با خواجه رشیدالدین و همچنین مقلدین شاهنامه در دوره مغول و تیموری و تاریخ منظوم شمسالدین کاشانی است.