دایره واژگان به کار رفته در یک نوشتار اعمّ از شعر و نثر، از آشکارترین ویژگیهای سبکی آفریننده آن به شمار میآید. کلمات، همان خشتهایی هستند که ساختمان یک اثر ادبی را به وجود میآورند؛ اما روشی که شاعر/ نویسنده در چینش آنها به کار میبرد، میتواند منعکسکننده شخصیت ادبی ویژه و وجه تمایز او باشد. تردیدی نیست که این ویژگی تنها یکی از عناصر سازنده سبک شاعر/ نویسنده است، اما میتوان با بررسی و ارزیابی آن، پرده از برخی رازهای نگارشی اثر هنری و سبک و سیاق آن برداشت. مقاله حاضر با تکیه بر روشی آماری نشان میدهد که تنوع دایره واژگان در شعر سه شاعر عربی به این ترتیب است که در شعر ابن هانیء بیشترین و در شعر احمد شوقی کمترین گوناگونی یافت میشود و شعرمتنبّی بر مبنای این محاسبه بین آن دو قرار میگیرد. انطباق نتیجه تحقیق بر فرضهای مورد نظر نگارنده، کارآیی شیوه آماری به کارگرفته شده را تأیید میکند.
فصل اول کتاب که دهها صفحه را فراگرفته است، وظیفه بحث در "سبک" و "سبک شناسی" را تقبل کرده است. در معرفی این مباحث به نظر رسید که بهتر است بسیاری از کلمات مثل "ادبیات" و "معنی" مجددا مورد رسیدگی تازه قرار گیرد و یکبار دیگر این کلمات از نظر "زبانشناسی" بررسی شود. بعدا سعی شد تا مراکزی که عهده دار مطالعه امکانات جدا کردن "صورت" از "معنی" است معرفی شود؛ تا روشن گردد که دشواریهای این امر چیست و چرا در قرن اخیر مساعی فراوان برای جدائی "صورت" از "معنی" بکار رفته است. در بخش دو باید به خاطر سپرد که "معنی" و مطالعه آن از دشواریهای کنونی دنیای ماست. از زمانی که قدرت فلسفه و استقلال سرزمینهای آن به انقراض گرائیده و به مرزهای آن تجاوزاتی شده، فلسفه از یک واحد مستقل به اجزاء پاره پاره درآمده و هر جزء آن به علمی وابسته و مرتبط شده است. ناچار "معنی" و "دلالت" هم توان حفظ تمامیت نیافته و علوم دیگر سرپرستی و اداره آن را عهده دار شده است. از این جاست که هر چه درون "دلالت" و " معنی" را بیشتر بشکافند، مشکلات آن ظاهرتر و فزون تر می شود تابجائی که اکنون این دشواری به صورت یکی از پیچیده ترین معماهای عصر ما درآمده و علم امروز در مقابل آن درمانده گشته است. در فصل سوم کتاب به صنعت شاعری دیگر او که تکرار یک صامت در آغاز دو یا چند کلمه یک بیت است توجه گردیده است. در این فصل کوشش شده تا ارتباط میان صامتهای تکرار شده در اول کلمات یک بیت با "معانی" مورد نظر شاعر نشان داده شود. در این فصل اشاره شده که امرسون بارها و با نظم خاص صامت آغازی کلمات یک بیت را با مقاصد مختلف مربوط کرده است ولی کمتر کسی متوجه این ارتباط شده است. در فصل چهارم مطالعه کلمات مرکب شعر او مورد توجه است. برای اینکه باز "سبک" امرسون در ساخت و بافت کلمات روشن شود. هزاران کلمه مرکب شعر او بررسی گردیده و نحوه و "سبک" پیوستن کلمات مرکب او مثل شیوه اتصال دو اسم، اسم و صفت ، اسم و قید، صفت و اسم، فعل و اسم نظائر این ترکیب ها طبقه بندی شده است. بعدا "سبک" او در اتصال کلمات با شیوه شاعران دیگر در ترکیب و ساخت کلمات مرکب مقایسه گردیده است. کوشش شده تا توجه خواننده باصالت "سبک" او در اصل کلمات معطوف شود. زیاده بر یکصد و ده مورد دیده شد که آنها را باید اثرات خلاقیت او در سکه زنی کلمات مرکب در واژگان انگلیسی دانست. در فصل پایانی به کاربرد کلمات و خصوصیات دستوری امرسون از باب اسم و صفت و قید و طرز پیوستگی و ارتباط آنها به یکدیگر توجه شده تا از این راه بتوان وجه دیگر از "سبک" او را دسته بندی کرد.
راویان و ناقدان ادب عربی در اینکه قصیده «بانت سعاد» از زیباترین و مشهورترین قصاید عربی است، اجماع و اتفاق دارند و اعتقاد به اینکه در زبان عربی هیچ قصیدهای به این درجه از اعتبار و اعتنا و اشتهار نرسیده، از مسلمات میشمارند. اوج اشتهار و مزیت این قصیده عربی که مورد اقبال و اهتمام بسیاری از لغویان و نحویان مستشرقان بوده و در شرح و ترجمه آن به زبانهای مختلف و در تضمین و تخمیس و تشطیر آن عنایت خاص و سعی بلیغ به کار بستهاند، مورخان آن را جزء سیرت رسولالله آوردهاند. در این کتاب این قصیده به انضمام قصایدی چند از ابوالعلاء معری و متنبی با شرح لغات و مفردات و ترکیب و ترجمه ابیات آورده شده است.
تحلیل تجربه شعری ابوفراس در قصیدهای از رومیات او و تببین عناصر سازنده آن از جنبههای بلاغی، دلالی و نحوی اساس این گفتار را تشکیل میدهد. در این جستار طبیعت ویژه قصیده در گزینش شیوه تحلیلی به کار گرفته شده مؤثر بوده و رسیدن به نتیجه تحقیق را هموارتر ساخته است. این مقاله از شیوه تحلیل گفتمان شعری که تکنیکی مؤثر برای کشف مقاصد نهان و آشکار شاعر است مدد جسته و به دنبال آن است که دامنه تاثیر کیفیت روحی و عاطفی شاعر را در ایجاد یکپارچگی بین عناصر سروده، شیوه بیانی قصیده، نوع چینش واژگان و ساختار ترکیبات شعری وارسی کند و به عبارتی دریابد که آیا «انرژی یا عاطفه شاعر در قالب شعری او تجلی یافته است»؟ نیز در صدد فهم این حقیقت است که آیا میتوان با بررسی عناصر و مؤلفههای موجود در شعر به نیت اصلی سراینده و کانون عاطفی او پیبرد؟ نتیجه تحقیق به خوبی رابطه عمیق بین ذهن و زبان الهام بخش ابوفراس را در قصیده نمودار میسازد و نشان میدهد که چگونه احساس عمیق درد اسارت موجب یگانگی معماری بیانی با لحن عاطفی و فضای روانی شعر شده و نظم و معنی را به سازشی پایدار آورده است.
ابوفراس حمداني شاعر با احساس قرن چهارم هجري است كه در زندان روميان، چكامهاي در سوگ مادرش به نظم كشيد و بارودي، شاعر باذوق قرن سيزدهم هجري است كه در روزگار تبعيد، به ياد همسر فقيدش اشك حسرت ريخت و طرح چامه اي باشكوه را در انداخت. اين دو چكامه از جمله باشكوهترين سوگ سرودهاي اين دو سراينده و ادبيات عربي است. تحليل ساختاري و محتوايي اين دو اثر جاودان و قرار دادن آنها در ترازوي نقد و موازنه، چشمانداز كلان اين نوشتار را تشكيل ميدهد. پژوهش حاكي از آن است كه اين دو اثر شايان، با برخورداري از وحدت موضوعي و صدق هنري، عواطف دردآلود، دغدغههاي رواني و شرايط ناگوار حاكم بر زندگي دو سراينده محنت كشيده را به نيكويي و در نمايي هنري به تصوير ميكشند. دلالت ساختار سرودهها بر احوال و احساسات دو سراينده كه در سطح گزارهها، واژگان و حروف، نمودار شده، از جمله شباهتهاي دو چكامه است. اختلاف بين اين دو چامه نيز، برآمده از تفاوت بين شرايط و روحيات سرداري است گرفتار كه در سوگ مادرش، اشك ميريزد و امير رانده شدهاي كه داغدار همسر خاك نشين خويش است.