مسئله اصلی این پژوهش یافتن شباهتها و تفاوتهای تصویرسازی کارگزاران اجتماعی در دو روایت متفاوت از ماجرای کینخواهی بهمن بوده است. بر این اساس، نویسنده با بررسی مؤلفههای جامعهشناختی ـ معنایی که تئو ون لیوون در الگوی پیشنهادی خود ارائه داده و انطباق آنها بر برشهای داستانی مورد نظر از شاهنامه و بهمننامه، کوشیده است تا به زمینه ایدئولوژیک ورای دو متن دست یابد و تفاوت تاثیرگذاری آنها را نشان دهد. حاصل پژوهش بیان میکند که برخی از شاخههای دو شیوه اصلی حذف و اظهار در هر دو متن تا حدودی به چشم میخورند و پیوستهنمایی، گسستهنمایی، نام بری و طبقهبندی نیز از شگردهایی است که به همراه زیرمجموعههای خود برای بازنمایی کارگزاران استفاده شدهاند. تحلیل دو متن به وضوح نشان میدهد که بهمن در شاهنامه در پی کسب مشروعیت برای هدف خویش است؛ حال آن که در بهمن نامه، اقتدار و فردیت کامل دارد و نیازی به بهرهگیری از شگردهای اقناعی و تاییدطلبانه نیست؛ به همین دلیل، شیوههای تصویرسازی کارگزاران در شاهنامه بیشتر از بهمننامه به کار رفته و در استفاده از آنها تعمد بیشتری دخیل بوده است.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
شاهنامه فردوسی بزرگترین منظومه حماسی و تاریخی ایران و در شمار عظیمترین و زیباترین آثار حماسی ملل عالم است. از شاهنامه افزون بر نسخ خطی گرانبها، چاپهای مختلفی در دست است. این نسخه با حروف متناسب، تصاویر متعدد با فهرست کامل مندرجات و فرهنگ لغات و مزایای دیگر مهیا شده است. در آغاز کتاب نیز مقدمه طبع معروف امیر بهادر در شرح احوال فردوسی که محتوی مقدمه بایسنقری مشهور به مقدمه جدید شاهنامه است و هجونامه معروف فردوسی درباره سلطان محمود و تاریخ و ترجمه سلطان محمود سبکتکین آورده شده است.
در اين جستار از طريق مقايسه عناصر ساختاري اسطوره مزدايي آفرينش با داستان ضحاک از شاهنامه، به اثبات اين فرضيه پرداخته شده است که داستان ضحاک در حقيقت الگوبرداري مجددي از اسطوره آفرينش است. در راستاي اين هدف، نخست خلاصهاي از اسطوره آفرينش در قالب تقسيمبندي سهگانهاي روايت و پس از آن با تقسيم داستان ضحاک به سه پاره مشخص، اين نتيجه مطرح شده است که برشهاي سه گانه داستان ضحاک بر سه دوره سه هزارساله مورد بحث قابل تطبيق است و زروان، اهريمن، اورمزد و کنشهاي آنها به ترتيب در قالب شخصيتها و کردارهاي داستاني جمشيد، ضحاک و فريدون بازآفريني شدهاند.
مطالعه و بررسي آيينهاي سوگواري در شاهنامه و مقايسه آن با آيينهاي سوگواري، كه از ديرباز در مناطقي از ايران برگزار ميشده است، نشان ميدهد كه ميان روايات داستاني شاهنامه و واقعيتهاي تاريخي درباره آيينهاي سوگ، شباهتهايي هست. در اين مقاله بر آنيم تا با بيان اموري كه در برخي شرايط مرگ در اين دو فضا رخ ميدهد، نخست با هشت دليل تاريخي صدق حضور آنها را در ايران باستان يادآور شويم و سپس به بررسي تناقض آنها با قوانين جدي و سختگيرانه مذهبي بپردازيم و در راستاي پي جويي دلايل اين تفاوتها سه پاسخ احتمالي را مطرح سازيم: شمالي ـ شرقيبودن روايتهايي كه اين سوگواريها در آنها موجود است. تاثير خداينامههاي شاهي بر وقايع مربوط به سوگ در شاهنامه و يادآوري نقش زرتشت در تعديل بسياري از آيينها و از جمله سوگواريهاي شديد در ايران باستان.