یکی از نکات قابلتوجه در نسخه یگانه سفینه تبریز (کتابت میان سالهای 721-736 ق)، وجود اثر چند مهر از دورههای مختلف است. در این گفتار، مهرهای یاد شده به منظور دست یافتن به نکاتی احتمالی در باب سفرها و سرگذشت سفینه و ردیابی مالکان آن، بررسی و شناسانده است شدهاند. مهرهای موجود در سفینه چهار نوع متفاوتاند و دست کم وجود پنج مالک از دورههای ایلخانی تا قاجاری را نشان میدهد. مهمترین و قدیمترین این مهرها متعلق به دوره ایلخانی است. این مهر صنوبری شکل و به رنگ قرمز و با قطر 2/3*3 س م میباشد که متن آن پاک شده است و در جایجای سفینه تبریز، بهویژه در بیشتر انجامهها و نیز به صورت پراکنده در حواشی نسخه (حدود 150 بار) زده شده است و توجه هر بینندهای را به خود جلب میکند. از میان اندک آثار باقیمانده از حروف در برگهای 46،47.246،260 و بهویژه مواردی چون برگ 59.64.85،112 و 348 که نقش وارونه اثر مهر در صفحه مقابل در لابلای خطوط بازمانده و در هنگام امحاء متن مهر از چشم پاک کننده دور مانده است، میتوان نقش مهر را چنین بازسازی کرد: (و فقیه/ مدرسه/ بهاییه) در ادامه مقاله چهار مهر دیگر موجود در نسخه سفینه تبریز معرفی شده و نمونههایی از آن مهرها در چند نسخه دیگر شناسانده شده است.
این کتاب، پژوهشی است براساس شواهد مهرشناسی عصر ساسانی که به بررسی مهرهای مربوط به چهار "سپاهبد" در آن عصر اختصاص دارد. سپاهبد به معنای فرماندهی سپاه، منصبی نظامی بود که هریک در بخشی از قلمروی ساسانیان انجام وظیفه میکردند. بررسی این مهرها برای اواخر دورهی ساسانی اهمیت به سزایی دارد. تا زمان خسرو انوشیروان، ایران دارای منصبی به نام "ایران سپاهبد" بود که از زمان انوشیروان تشکیلاتی شامل چهار سپاهبد جای این منصب را گرفت. مهرهای بررسی شده در کتاب بیشتر گل مهرهایی است که کالاها را با آن ممهور میکردهاند. این مهرها نامهای سپاهبدان و عنوانهای دقیق قلمروهایی که به آنها واگذار شده بود و همچنین عناوین اندک نظامی را که تاکنون ناشناخته بوده در اختیار مینهد. در پایان کتاب تصاویری از مهرهای بررسی شده و مشخصات آنها آمده است.
در مجموعه سفینه تبریز چندین رساله یا سند تاریخی وجود دارد که یکی از آنها نامهای ارزنده در باب چگونگی جلوس آرپا خان، آخرین پادشاه ایلخانی ایران، است که این مقاله به معرفی و توصیف و نقل آن میپردازد. این نامه که در دو صفحه پایانی سفینه تبریز(ص 733 و 734) جای دارد، نوشته خواجه غیاث الدین محمد(مقتـ.736 ق)، یکی از فرزندان خواجه رشید الدین فضل الله همدانی، است که در زمره رجال سیاسی برجسته اواخر عصر ایلخانیان در ایران بوده و در سال 726 ق، به وزارت سلطان ابوسعید برگزیده شده و در حوادث اخیر عصر ایلخانان نقش مهمی داشته است. وی که به هنگام مرگ سلطان ابو سعید وزارت او را بر عهده داشت، چون ابو سعید فرزندی نداشت، برای تعیین جانشین او شورایی تشکیل داد و آرپا خان را که از امرای مغول بود، با شرایطی به جانشینی او برگزید. در باب چگونگی به قدرت رسیدن آرپا خان روایات گوناگونی در دست است و این نامه از اسناد منحصر تاریخی این عصر است که غیاث الدین وزیر در فاصله کوتاه سلطنت آرپا خان و پیش از کشته شدن، به برادرش ـ خواجه مجد الدین ـ نوشته و در آن چگونگی گزینش آرپا خان و شرایط خود را به روشنی شرح داده است. ابوالمجد تبریزی یکی دو ماه پس از نگارش و تنها دو روز مانده به قتل خواجه غیاث الدین به نقل این نامه پرداخته که نشان میدهد وی در سال 736 ق در قید حیات بوده و مرگ او در سالهای پس از آن رخ داده است. همچنین وی با رجال سیاسی و دیوانی عصر خود ارتباط نزدیک داشته و نزد آنان مقرب بوده است، بهگونهای که توانسته به برنامه مهم و نسبه محرمانه وزیر قدرتمند دست یابد. شاید هم خود او نزد غیاث الدین وزیر قرب و محرمیت تام داشته و وزیر نگارشنامه را به خود او واگذار کرده بوده است. در این نامه چهار شرطی که خواجه غیاث الدین وزیر برای انتخاب آرپا خان مقرر داشته ذکر شده است: 1) از طریق راستی و عدالتپروری و مردمدوستی عدول نکند و هوی وهوس بر طبیعتش غلبه نیابد 2) با همه مردمان و رعایای کشور از مغول و فارس، لشکری و مردم عادی به یکسان رفتار کند و در گسترش عدلوداد بکوشد. 3) دین اسلام را عزیز بدارد و قوانین آن را اجرا کند، زیرا در غیر این صورت ممکن است مردم، او را بر دین مغولان بپندارند و از اطاعتش سر باز زنند. 4) هنگامی که به سلطنت رسید، وی را از خدمت معاف کند تا خانهنشین شود.
در این مقاله ضمن معرفی، بازخوانی و بررسی یک پارهسند دوره ایلخانی، به تبیین و اصلاح برخی از ویژگیهای سندشناسی این دوره پرداخته شده است. این پارهسند، کهنترین سند سازمان اسناد و کتابخانه ملی به تاریخ 726 قمری است که به شکل طومار است. این سند از صدر به اندازه یک بند افتادگی دارد. خط سند به رسم رایج این دوره، شکسته تعلیق است. بر روی سند، چهار مهر شامل دو آل تمغا (مهر قرمز) و دو قراتمغا (مهر سیاه) و در پشت سند شش مهر کوچک، ظاهرا همه به خط ایغوری، به شکل مربع، مستطیل و بیضی دیده میشود. این مهرها کهنترین نمونههای مهرهای شخصی است و شاید حاکی از سنت متفاوت مراحل ثبت و ضبط اسناد در ناحیه فارس باشد. از بررسی این نیمسند و دیگر اسناد این دوره، شیوه مهرگذاری در اسناد ایلخانی تبیین شده است. زدن آل تمغا بر سند یک سنت مغولی است. جایگاه مهر اصلی بر بخش تاریخ سند و سربندهاست. مهرهای عمال دیوانی در تأیید سند در پشت آن آورده میشود. این پارهسند کهنترین نمونه این کاربرد را نشان میدهد. این سند در محلی به نام کوهک (ظاهرا در فارس) صادر شده و صادرکننده آن با توجه به قراین موجود امیر چوپان، امیر الامرای سلطان ابو سعید ایلخانی(حکـ.716-736 ق) است. مضمون سند خارج دانستن یک روستا از املاک خاصه دولتی(اینجو) و اثبات ملکیت آن برای یک شخص است. در این مقاله کوشش شده است تا با مقایسه این سند با اسناد همدوره، خصوصا اسناد متعلق به بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی، شکل کامل سند بازسازی گردد. در پایان نیز متن بازخوانی شده سندی دیگر از امیر چوپان ارائه گردیده است.
در این مقاله به بررسی، ریشهیابی و سیر تحول یکی از آداب کتابت در اسناد دوره اسلامی ایران پرداخته شده است. جداکردن بخش کوچکی از گوشه سمت راست پایین اسناد و یا ایجاد انحراف در اضلاع چهارگوش سند به منظور باطل کردن شکل مربع و دفع نحوست تربیع نجومی سنتی کهن در اسناد دوره اسلامی است. براساس نمونههای موجود اسناد در دورههای پیش از صفوی، صفوی و قاجار میتوان چهار شکل کندن، بریدن، نشاندادن نقص با کج کشیدن خطوط جدول و تاکردن گوشه پایین سند را ارائه کرد. در این تحقیق، برای اسناد دوره پیش از صفوی یکصد سند از مجموعه اسناد متعلق به بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی به صورت اتفاقی بررسی گردیده و برای اسناد دوره صفوی و اسناد دوره قاجار نیز به چند مجموعه سند چاپ شده بسنده شده است. در این مقاله همچنین اشاراتی که در متون کهن، به ویژه در کتب انشا و ترسل و برخی منابع منظوم به این رسم شده ارائه گردیده است. این باور در فرهنگ مردم دوره معاصر نیز وجود داشته است. در مورد دلایل انجام این عمل در اسناد، یعنی ایجاد نقص در شکل چهارگوش کاغذ، بیشترین تأکید متون بر نحوست تربیع است و در منابع و متون کهن دوره اسلامی شواهد بسیاری مبنی بر وجود اعتقاد به نحوست تربیع نجومی وجود دارد.