به نظر مي‌رسد مباحث و مطالعات تجربه ديني و عرفاني بيشتر در چنبره مباحث محتوايي گرفتار و محصور مانده است؛ حال آنکه يکي از اصلي‌ترين راه‌هاي رسيدن به درون‌مايه و ماهيت اين نوع تجارب، از رهگذر توجه دقيق و موي‌شکافانه به زبان آن ميسر است. ضرورت اين امر در دنياي کنوني که زبان به مسئله کانوني متفکران بدل شده، امري اجتناب‌ناپذير است. تجربه ديني و عرفاني تجربه‌اي ناآشنا و غريب، استحاله‌اي عظيم در نحوه نگرش به خدا، جهان و انسان است که لاجرم زبان را به پهنه جديد و غريبي وارد مي‌سازد و تفاوتي ماهوي بين زبان عرفاني با ساير زبان‌ها ايجاد مي‌کند. عرفان‌پژوهاني چون استيس، ويليام جيمز و اتو براي تجربه عرفاني اوصاف و خصايصي برشمرده‌اند. اما آنچه در صورت‌بندي خصايص و اوصاف تجربه عرفاني در نسبت با زبان مهم‌تر به شمار مي‌رود، عبارتند از: بيان‌ناپذيري، متناقض‌نمايي و هنري‌بودن زبان در تجربه عرفاني. هدف اين نوشتار که در ضمن ادبيات عرفاني فارسي را نيز به استشهاد مي‌گيرد، بررسي همين ويژگي‌هاست.

منابع مشابه بیشتر ...

635fcb3ba5ac0.jpg

منشاء زبان

جیمز لودوویسی

زبان مجموعه ای قراردادی از سمبل های صوتی است و چیزی نیست که به طریقی ناگهانی به وجود آمده باشد. تکامل زبان با تکامل خود انسان همگام بوده و تحقیق در پیدایش آن با تحقیق در زندگی انسان توام است. بسیاری براین باورند که همه زبانها از یک زبان اصلی منشعب گردیده و به تدریج شباهت خود را به زبان مادری از دست داده است. همه کسانی که با زبان یا آموزش آن سروکار دارند به احتمال زیاد این داستان کتاب مقدس را شنیده اند که: وقتی تمامی ساکنین کره زمین از یک زبان واحد چند کلمه ای استفاده می کردند انسانها در یک دشت بزرگ گرد هم آمدند و گفتند: بیایید برای خود شهر و برجی به بلندای آسمان بسازیم، و بدین ترتیب برای خود نامی باقی گذاریم. آنگاه خداوند به شهر و برج آنها درآمد و گفت"اگر انسان با داشتن یک زبان واحد بتوان برای اولین بار این چنین کار خطیری را انجام دهد بی شک بعدها نیز می تواند هر تصمیم دیگری را نیز عملی نماید. از این رو زبانشان را در هم و برهم می کنم تا قادر به درک گفتار یکدیگر نباشند".و آنگاه خداوند آنها را به سراسر کره خاکی پراکند تا بدین ترتیب آنها از ساختن شهر خویش صرفنظرکنند. این برج را برج بابل نامیدند. زیرا خداوند زبان آنها را درهم و برهم کرده بود...

628f85a5b8330.png

راه رستگاری

احمد کسروی

احمد کسروی در این کتاب کوشیده تا برخی واژگان اصیل پارسی را که امروزه در معنی دچار تحریف شده‌اند، شناسایی کرده و معانی آن را به شکلی درست بازگو کند. از جمله تمایر بین واژگان کیش و دین که امروزه هر دو به یک معنی به کار می‌روند؛ اما در گذشته هر یک معانی خاصی را داشته‌اند. این کتاب را یکی از پخته‌ترین آثار ادبی ـ تاریخی کسروی دانسته‌اند. همچنین در این کتاب برخی دیدگاه‌های نویسنده در باب مسائل اجتماعی و فلسفی دین، همچنین مفهوم و شیوه‌های رستگاری بازگو شده است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5839fb319efc2.PNG

نگاهي به زبان عارفان از چشم‌اندازهاي معرفت‌شناسي و زبان‌شناسي

حمیدرضا سلیمانیان

در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامي، به واسطه تعدد و تنوع نظام‌ها و مکاتب‌شناختي، زبان‌هاي گوناگوني مجال ظهور يافته است. به نظر مي‌رسد زبان عرفاني تفاوتي فاحش و ماهوي با زبان ساير حوزه‌هاي معرفتي دارد. آگاهي نسبت به اين امر کم و بيش در آثار گذشتگان وجود داشته است، به صورتي که آن را «زبان اهل راز» خوانده‌اند. اما امروزه توجه به رمز و رازهاي اين زبان بر اساس پيشرفت‌هاي معرفت بشري در شاخه‌هاي گوناگوني چون فلسفه زبان، زبان‌شناسي و... امري ضروري و اجتناب‌ناپذير است. محور عمده اين نوشتار وابستگي زبان به شرايط تجربي هر زندگي و نوع نگاه به هستي است که رنگ و بوي ويژه خود را به زبان مي‌بخشد و زبان عالم و عابد و عارف را از هم جدا مي‌سازد. تجربه جهان با حواس باطني، گسستن از عقل و قوه نطق و اراده، برخورد عاطفي با هستي و زندگي در زمان حال، شاخصه‌هاي زيست عرفاني است که لاجرم نشانه‌شناسي زبان عرفاني، رابطه لفظ و معنا در زبان عرفاني و معني‌شناسي زبان عرفاني را از لوني ديگر مي‌سازد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عرفانی
مقاله
571d27e9d286f.PNG

همگرايي هنر و عرفان در فرهنگ ايراني اسلامي با نگاهي به ادب فارسي

حمیدرضا سلیمانیان

آميختگي هنر و عرفان در دامن فرهنگ و تمدن ايراني اسلامي از مباحث مهمي است که حتي بدون فهم آن، فرهنگ ايراني اسلامي توصيف‌ناپذير است. فرهنگ و جهان‌بيني حاکم بر جامعه ايران به هنر نيز مثل بسياري از مقولات ديگر، رنگ قداست بخشيده و از اين جهت آن را ديوار به ديوار و حتي همسان با آميزه‌ها و تعاليم عرفاني قرار داده است. پژوهش حاضر ضمن مطالعه ميزان اين تاثير، نيز به مدد شناخت واژگاني و اتيمولوژي هنر و عرفان در ادبيات فارسي، که مهم‌ترين پهنه تجلي اين مقولات است، در پي بيان اين فرضيه است که هنر در اين فرهنگ بدرستي چيزي از جنس عواطف ديني و عرفاني است و از مباني زيبايي‌شناسي غرب جداست. يکي از مهم‌ترين اشتراکات بنيادين در هنر و عرفان ايراني اسلامي که آن را از مبانيِ هنر غربي جدا مي‌سازد، همانا شان معرفت‌شناسانه آن است، لذا در ادامه جهت تبيين اين امر، همساني‌هاي اين دو مقوله در نحوه کسب معرفت و استشعار به آن مورد بررسي قرار گرفته است.

هنر/مطالعات عمومی پژوهش‌ها/پژوهش‌های عرفانی
مقاله