مقايسه زبانها يا زير نظامهاي آنها فرايندي است كه حاصل آن ميتواند هم به افزايش آگاهي ما درباره ساخت زبانها، شباهتها و تفاوتهاي آنها منجر شود و هم در تحقق اهداف كاربردي در فعاليتهاي مربوط به حوزه زبان، به ويژه در ترجمه و آموزش زبان موثر واقع شود. وقتي صحبت از مقايسه دو چيز میشود، بيشتر پيبردن به شباهتهاي آنها مطمح نظر است، اما در مقابله بيشتر پيدا كردن تفاوتها مد نظر است. فرض بنيادي در تجزيه و تحليل مقابلهاي زبانها آن است كه وقوع برخي خطاهاي زباني نظام مند ازسوي فراگيران زبان خارجي، نتيجه دخالت الگوهاي زبان مادري و يا زبان اول آنها در فرايند يادگيري است. مقاله حاضر به مقابله يكي از زير نظامهاي دو زبان فارسي و ژاپني، يعني ساخت صوتي آنها ميپردازد. فارسي و ژاپني، به خانوادههاي زباني متفاوتي تعلق دارند، اما شباهتهاي زيادي در فهرست صوتي آنها مشاهده ميشود. هر چند كه در اين ميان تفاوتهايي هم وجود دارد.
این کتاب چهارمین بخش و پایانی دگرگونیهای آوایی واژگان در زبان فارسی است. این بخش مربوط به قلب، افزایش و کاهش آوایی در واژگان میشود ادغام با آن مفهومی که در زبان عربی وجود دارد، در زبان فارسی نمیتواند نقشی داشته باشد؛ زیرا در زبان عربی هر گاه در واژهای ادغام شود، تلفظ کلمه مشدد شده و معنی آن عوض میشود؛ اما در زبان فارسی چنین موردی دیده نمیشود. مثلا در واژههای پادزهر و دوستدار که به صورت پازهر و دوستار درمیآیند، نمیتوان آنها را از مقوله ادغام دانست؛ زیرا نه تلفظ آنها مشدد میشود و نه معنی تغییر مییابد که این موارد در مقوله کاهش آوایی آورده شده است.
پژوهش حاضر با هدف آشکار ساختن تفاوتهای نظام آهنگ زبان فارسی و نظام آهنگ زبان ژاپنی، برای استفاده در گسترههای زبانشناسی مقابلهای و آموزش زبان انجام پذیرفت. نخست یک توصیف مرجع از نظام آهنگ هریک از دو زبان در چارچوب نظریه تحقیق برگزیده شد و نظام آهنگ دو زبان در قالب این دو توصیف مطالعه و مقابله شد و تفاوتی ساختاری بین دو زبان در قالب یک فرضیه برای تحقیق مطرح شد که عبارت بود از وجود تکیة زیر و بمی هستهای Nuclear Pitch Accent (NPA) در فارسی و عدم وجود آن در ژاپنی. سپس دادههایی که نماینده کلیه ساختهای نواختی وکلیه الگوهای آهنگی دو زبان بودند، جمعآوری شد و از پنج دانشجوی زبان ژاپنی در ایران و پنج دانشجوی زبان فارسی در ژاپن خواسته شد تا تمامی دادهها را در محیط آزمایشگاهی بخوانند. پس از بررسی و تجزیه و تحلیل منحنیهای زیر و بمی پارهگفتارهای ضبط شده، مشخص شد که در هر گروه آهنگی فارسی یکی از گروههای تکیهای دارنده تکیه زیر و بمی هستهای است و برجستهتر از سایر گروهها ادراک میشود. درحالیکه در زبان ژاپنی تکیه واژگانی کلیه کلمات در کلام تظاهر مییابند و هیچ واحدی برجستهتر از سایر واحدها تولید و ادراک نمیشود.
در زبانشناسی مقابلهای اعتقاد بر این است که ساخت ها و الگوهای زبان مادری فراگیران، در روند یادگیری زبان خارجی اثر گذارند و منشا بسیاری از خطاهای زبانی به شمار میروند. از اینرو آگاهیهای حاصل از مقابله ساختهای دو زبان، به دستاندرکاران آموزش زبان خارجی و افرادی که متون و مطالب درسی را تهیه میکنند کمک میکند تا هم بطور مستقیم و هم غیرمستقیم تفاوتهای دو زبان را به فراگیران یادآور شوند و نسبت به خطاهای زبانی که به طور ناخودآگاه مرتکب میشوند آگاه کنند. همچنین با استفاده از دادههای حاصل از مقابله زبانها معلمان زبانهای خارجی میتوانند در تمرینهایی که برای فراگیران در نظر میگیرند بر مشخصههای متفاوت زبان خارجی تاکید بگذارند تا فراگیران بر به کارگیری این مشخصهها تسلط کافی پیدا کنند. در همین زمینه مقاله حاضر به مقایسه مشخصههای زبر زنجیری دو زبان فارسی و ژاپنی اختصاص دارد. در این پژوهش، نویسنده میکوشد بر اساس مراحل کار در زبانشناسی مقابلهای ابتدا مشخصههای زبرزنجیری را در زبانهای فارسی و ژاپنی توصیف کرده و سپس ضمن مقایسه آنها پیشبینیهایی را درباره مشکلات دانشجویان فارسی زبان در یادگیری تلفظ و گفتار زبان ژاپنی انجام دهد