استبداد ستیزی و شوریدن برخودکامگان تاریخی همچون سلطان و شاه،کارگزاران و عاملان، و وزیران و وابستگان آنها که به مدد زور و تزویر، غاصبانه بر مردم مظلوم فرمانروایی میکرده و موجب استضعاف تودههای مردم و ستمکاریهای فراون شدهاند، از مضامین ارزنده شعر فارسی است. سنایی نیز این مضمون را یکی از محورهای عمده شعر خود قرارداده و نگرشها و نظرات خود را در مورد شاهان و وزیرانی که به عنوان رجال سیاسی و تکیه دهندگان بر مسند قدرت مطرح بودهاند بیان کرده است. این نوشته به بررسی دیدگاههای او میپردازد.
در هر جامعه استبدادزده، حکومتگران مستبد برای انجام آن چه که کرده و میکنند به زمینه پذیرش نیازمندند، و این زمینه پذیرش تنها میتواند بر بستری فرهنگی پدیدار شود. البته میتوان گفت برای مدتی کوتاه با خشونت چیزی شبیه به زمینه پذیرش ایجاد کرد ولی این زمینه بنا شده بر خشونت زودگذر و فانی است و دیر یا زود کاربردش را از دست خواهد داد. از آن گذشته، اعمال خشونت، پیش از آنکه به چنین هدفی دست یابد، حتی برای کوتاه مدت و به طور زودگذر، به حضور و آمادگی ابزار اعمال خشونت نیازمند است. یعنی کوشش در اعمال استبداد، پیآمد وجود تفکر استبدادسالارانه است نه پیشدرآمد آن. در این مجموعه قصد مولف بررسی وجوهی از عامل و یا عوامل موثر د تدارک پیدایش این زمینه پذیرش است. به سخن دیگر این نوشته تنها درآمدی است در شناخت زمینههای استبدادسالاری، و روایت مقابله با این نوع فرهنگ میماند برای فرصتی دیگر.
کتاب چای، گپ و سیاست نوشتههای پراکندهای مربوط به رویدادهای روز است که در سال 1357 و توسط فریدون تنکابنی نویسنده کتاب منتشر شده است
آثار و نوشتههای عارف بزرگ جهان اسلام حضرت مولانا، یکی از مصادیق بارز رمزوارگی زبان عرفانی است که به آت حیات جاودانه نیز بخشیده است. این کتاب کوشش پیگیری است برای نزدیک شدن به فضای ذهنی مولوی و بهدستدادن تأویلهایی از رمزهای دیوان او به گونهای که با جهانبینی و نگرش خاص عارفانه ـ عاشقانه او همسویی داشته باشد یا دستکم مغایرتی نداشته باشد. متن کتاب مشتمل بر مقدمهای در باب موضوع زبان و بیان در عرفان و ادبیات عرفانی است و فرهنگوارهای از رمزهای کلیات شمس تبریزی بر اساس متن مصحح استاد فروزانفر.
عرفان اسلامی بیگمان، از مهمترین عوامل سازنده و شکلدهنده فرهنگ و تمدن ایرانی ـ اسلامی است، از این رو برای آگاهی از بنیانهای فکری و فرهنگی مردم مسلمان این مرز و بوم مطالعه همه جانبه آن، مخصوصا از جهت تأثیری که در زندگی اجتماعی و روابط انسانی و عاطفی مردم داشته است، ضرورت تام و غیرقابل انکار دارد. آگاهی اجمالی از حیات اجتماعی مردم این سرزمین در دورههای گوناگون تاریخی، کافی است تا هر محقق منصف و بیغرضی به نقش حیاتی و مؤثر عرفان اسلامی و تعالیم مثبت و شوقانگیز آن در زمینهسازی و جهتدهی هنر و ادبیات غنی و باشکوه این کشور، پی ببرد و بدان اعتراف کند.