زبان تاتي از جمله زبانهايي است که از ميان شيوههاي رايج در بين زبانهاي جهان براي نمايش روابط دستوري، از شيوه «حالتنمايي» و «نشاندارکردن وابستهها» در کنار شيوههاي ديگري همچون «مطابقه» استفاده ميکند. اين زبان يکي از زبانهاي ايراني شمالغربي است که گونههاي مختلف آن در برخي روستاها و شهرهاي استانهاي اردبيل، قزوين، زنجان و گيلان به صورت جزيرههاي زباني به حيات خود ادامه ميدهند. گونه مورد بررسي در اين مقاله، دروي (dərav-i) تاتي مورد تکلم در روستاي درو، از توابع شاهرود خلخال است. هدف از اين پژوهش، بررسي نظام حالتنمايي در اين گونه است. با وجود ويژگيهاي کهن اين گونه زباني، تاکنون تحقيقي در مورد نظام حالتنمايي آن انجام نشده است؛ در حالي که اين گونه، به علت مهاجرت بسيار زياد نسل جوان به شهرهاي اطراف و عدم انتقال به نسل بعدي، از زبانهايي است که بسيار در معرض خطر فراموشي قرار دارد.
این کتاب دربرگیرنده فرهنگ تاتی و تالشی است. ترتیب نگارش واژهها بدین گونه است که نخست تاتی و سپس مشابه تالشی هر واژه نوشته و معنی شده است.. هر جا که واژهای به تنهایی نوشته شده باشد، به معنی آن است که تلفظ و معنی آن واژه در تاتی و تالشی یکی است. به سبب تعدد لهجه در هر یک از زبانهای تاتی و تالشی در تدوین این واژهها، چارچوب لهجه رضوانشهری از زبان تالشی و لهجه کلوری از زبان تاتی موردنظر بوده و بدیهی است که نمیتواند شامل کل زبانهای تاتی و تالشی به معنی دقیق کلمه باشد.
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی انواع حالتهای دستوری در وفسی، از زبانهای ایرانی شمال غربی، و بررسی شیوههای حالتنمایی آنهاست. در اینباره، چهارده حالت دستوری در وفسی قابل شناسایی است که از طریق راهبردهای گوناگون زبانی به شرح زیر نشانگذاری میشوند: 1. استفاده از تکواژ به صورت پسوند؛ 2. استفاده از حروف اضافه؛ 3. استفاده از واژهبستها (حروف اضافه وابسته از لحاظ آوایی)؛ 4. استفاده از ترتیب واژگانی؛ و 5. استفاده از ویژگیهای زبرزنجیری. نتایج تحقیق، که در طی جدولهایی در مقاله آورده شده است، نشان میدهد که حالتهای «کنایی»، «مفعولی»، «مفعولی حرف اضافه»، «بهواسطه»، و «ملکی»، در گویش، با استفاده از تکواژهای تلفیقیِ حالت غیر مستقیم؛ همچنین حالت «بهواسطه» (علاوه بر راهبرد پیشین) در ساختهای خاص، با استفاده از واژهبست؛ حالتهای «ازی»، «بایی»، «برایی»، «ابزاری»، «مکانی»، و «حرکتی» از طریق حروف اضافه؛ و حالتهای «فاعلی» و «مطلق» از طریق ترتیب واژگانی و نوع ساختار جمله حالتنمایی میگردند. علاوه بر آن، در نمایاندن حالت »ندایی» در وفسی، از ویژگی زبرزنجیریِ آهنگ خیزان بهره برده میشود.
این کتاب دربردارنده نه گونه از گویشهای تاتی، تالشی و گیلکی است و در آن سه گونه از هر گویش، ضمن توصیف، نخست با همدیگر و در ادامه با گویشهای دیگر و در آخر با زبانهای ایرانی باستان و ایرانی دوره میانه مقایسه شدهاند. حاصل تحقیق نشان از آن دارد که این سه گویش، در بخش فعل بسیار نزدیک به همدیگر هستند؛ یعنی شباهتهای ساخت فعل آنها بسیار و تفاوتشان اندک است. گویش تاتی بیش از تالشی و گویش تالشی بیش از گیلکی ویژگیهای کهن زبانی را حفظ کردهاند و گیلکی ضمن حفظ ویژگیهای فراوان کهن، به دلایل مختلف بیش از دو گویش دیگر تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته است.
گويشهاي ايراني که گاه همپاي زبان فارسي و گاه بيش از زبان فارسي قدمت دارند، ذخايري هستند که با گذشت ساليان دراز ميتوان از دل آنها به فرهنگ غني و پربار ايراني دست يافت و با شناخت هر چه بيشتر اين گويشها ميتوان به شناخت بيشتر زبان فارسي و باروري آن کمک فراواني نمود؛ اما گاه پراکندگي و کمبود منابع در زمينه تعداد کثيري از گويشهاي ايراني نو باعث شده است که نتوان آن چنان که شايسته است درباره آنها نظر داد و به تحليل و طبقهبندي آنها پرداخت و بدان خاطر بايد از هرگونه مواد و پيکره زباني به دست آمده از چنين گويشهايي استقبال کرد. گويش تاتي که در زمينه ارتباطش با زبان آذري و زبانهاي ديگر ايراني، نظرات بسياري ذکر شده، از گويشهايي است که گونههاي فراواني دارد و يکي از آنها تاتي کلاسور (kalāsur) از گويشهاي تاتي آذريايجان است. آنچه از اين گويش در دست داريم، دو مقاله از آقاي احمد اصغري است که در شمارههاي قبلي نشريه دانشکده ادبيات و علوم انساني تبريز چاپ شده بود. بنا به اهميت اين گويش در حال فراموشي و نيز بنا به اين دليل که از اين گويش، مواد زباني قابل اعتماد ديگري در دست نداريم، نگارنده در اين مقاله به بررسي و تحليل آن گويش پرداخته است. آنچه در اين مقاله آمده تحليل مواد قبلي و استخراج ويژگيهاي ديگر گويش تاتي کلاسور از روي مواد زباني ارائه شده است که در دو بخش تنظيم شده است: 1ـ تحليل و بررسي تحقيق قبلي، 2ـ ويژگيهاي ديگر زباني تاتي کلاسور. در بخش دوم مقاله، سعي نويسنده بر آن بوده ضمن برشمردن ويژگيهاي زباني تاتي کلاسور، با گويشهاي تالشي و تاتي خلخال نيز به طور تطبيقي مقايسه شود.