ايرج ميرزا از شاعران معاصر و نوادگان فتحعلي شاه قاجار است که از يک سو شعرش آميزهاي از لطافت و شيريني و از ديگر سو «هزل و بيسنتي و پردهدري» است. با اين وجود فرهنگ و ادب «اسلامي ـ عربي» از شاخصههاي ويژه شعر اوست که چون خوني در پيکر ديوان او در همه جا جاري است و صبغه ديني در قالب عبارات و مضامين فراوان قرآني و روايي در شعر او خود نمايي ميکند. علاوه بر ابيات عربي از شاعراني چون «ابوالفتح بستي»، «مهلبي»، «ابن قلاقس» و «شريف رضي» و ... مضامين اشعار شاعراني چون «ابن رومي»، «متنبي»، «ابوالعتاهيه»، «بشار»، «ابن حجاج» و ... به وضوح در مطاوي اشعار او ديده ميشود، همچنين ديوان او دهها ضربالمثل عربي را به شکل اقتباس واژگاني و يا گزارشي در دل خود جا داده است. سعي ما در اين مقاله ارايه برخي از اين مضامين و کشف منابع و ماخذ عربي و همچنين ريشههاي ايراني آنهاست که در فرهنگ ايران قبل از اسلام وجود داشته است. از آنجا که احتمال تاثيرپذيري ايرج از اشعار شاعران ايراني قبل از خود منتفي نيست، در پا نوشت به شواهدي از آنها در ادب فارسي نيز اشاره کردهايم.
گنجینه فرهنگ و تمدن کهن سال ایران باستان دانشمندان و پژوهش کنندگان را به تحقیق و تتبع هر چه بیشتر واداشته و هر روز بر دامنه آن افزوده میگردد و در دانشگاههای معتبر جهان شعبه ویژه ای از دروس تحصیلی را تشکیل داده و محققین عمری را در پی جویی آن صرف می نمایند. مستشرقین با بررسی اسناد علمی و مشاهدات عینی، توانسته اند تحقیقات منظمی را دنبال نموده و در دسترس علاقمندان قرار دهند. کتاب حاضر جزئی از این تحقیق به شمار میرود که نویسنده محترم آن سعی نموده است بارزترین آثار را جمع آوری نموده و بنام "گوشه ای از فرهنگ و تمدن ایران باستان" در اختیار ایران دوستان بگذارد. آنچه در این مجموعه گردآوری شده است، نوشته ها و ترجمه هایی است که در مجله های مختلف ادبی و اختصاصی به چاپ رسیده است. این مقالات در طی مدتی کمتر از ده سال از نوشته ها و تحقیقات دانشمندانی که در تمدن و فرهنگ ایران صاحب نظر و متبحر بوده اند و در مجله های مختلف خارجی چاپ نموده اند ترجمه شده اند.
ابوعمر احمد بن محمد بن عبد ربه قرطبی تولدش در دهم ماه رمضان سال 246 هجری بود و در 18 جمادی الاولی از سال 328 هجری درگذشت. از موالی آزاد شده خلفای اموی اندلس است و از شعراء و ادباء نامی آن سرزمین بشمار می رود بهترین و معروفترین کتابهای او عقدالفرید است که در چهار مجلد تالیف شده و مشتمل بر 25 کتاب است که هریک از این کتب را بنام یکی از سنگهای گرانبها نامیده و کتاب سیزدهم را (الواسطه) نام نهاده است و در واقع خواسته است نظم و ترتیب کتاب با نامش مطابقه کند. کتاب العقد که بعدها کلمه (الفرید) به آن افزوده شده و امروز معروف به کتاب "العقد الفرید" است یکی از کتابهای ادبی گرانبها است و بهترین نمونه انشاء دو قرن سوم و چهارم اندلس است. کتاب نامبرده مجموعه نفیسی است از اخبار و حکایات و نوادر و سیر و تواریخ و انساب قبایل عرب و خطبه های مردان نامی اسلام و مختصری از فن شعر و سایر ابواب ادب.
جامی شاعر، نویسنده، عارف و دانشمند نامدار سده نهم هجری دارای آثار متعدّد در نظم و نثر فارسی است. یکی از کتابهای ارزشمند او به نثر، بهارستان است که نویسنده، آن را به شیوه گلستان سعدی نگاشته است. هرچند جامی مدّعی شده که حکایات بهارستان یا دستِ کم حکایات منظوم آن را از کسی نگرفته است و همگی آنها ساخته و پرداخته قریحه اوست، امّا تتبّع در آثار پیشینیان، به ویژه منابع عربی، سرچشمههای حکایات بهارستان را آشکار میسازد. پرسمان بنیادی این نوشتار آن است که آیا جامی در داستانسرایی خویش، به منابع پیشین نظر داشته است یا خیر. بر این مبنا یک روضه از روضههای هشتگانه بهارستان انتخاب و مآخذ حکایتهای آن در متون عربی پیش از جامی کاویده شد. در نتیجه ریشه 21 داستان از 43 حکایت این روضه، یعنی تقریباَ نیمی از آن، در منابع پیشین شناسایی شد. به دیگر سخن میتوان ادّعا کرد که جامی همچنان که سنّت ادبی روزگار وی بوده است، در پردازش حکایتهای بهارستان به حکایتهای مندرج در آثار پیشینیان عنایت ویژه داشته و آبشخور بسیاری از حکایات وی، منابع عربی پیش از عهد وی بوده است.
هدف این مقاله نشاندادن تأثیر حکمتهای خسروانی و اندیشههای ایرانشهری در ادب عربی است. با آنکه این سخن جدید نمینماید، موضوع از زاویه جدیدی مطالعه شده که تا به حال به آن پرداخته نشده است. این مقاله مدعی است علاوه بر حضور گسترده حکمتهای ایرانی در ادب عربی، بخش اعظم بیش از هزار مثل مولدی (غیرعربی) که در منابع عربی وجود دارد، ایرانی است. لذا پس از ترسیم زمینههای تاریخی برای انتقال این اندرزها به ادب عربی، با معرفی دهها نمونه از این امثال که در ایرانیبودن آنها تردید وجود ندارد، راه را برای پژوهشهای بعدی هموار کردهایم. به علاوه برای آنکه تأثیر ادب و فرهنگ ایرانی را در ادب عربی نشان داده باشیم، مضامین مشابه آنها را در ادب فارسی عربی نقل کرده، به امثال و حکم دهخدا ارجاع دادهایم. در م واردی نیز به نقد شرح و تحلیل برخی متون ادب فارسی پرداختهایم تا نشان دهیم تأثیر اندیشههای ایرانی در ادب عربی بیش از آن است که امروز بر اذهان محققان حاکم است و حق فرهنگ و ادب ایران نه تنها از سوی محققان عرب که از سوی اندیشمندان ایرانی هم، جنانکه باید شناخته نشده است.