هدف نوشتار حاضر، نشان‌دادن مبناي اصلي روايت بر اساس عنصر حرکت است، حرکتي به سوي خاستگاه واقعي و منشا اساطيري قهرمان ـ خاستگاهي عجين شده با نور ـ که با گذر از موانع و ستيز با آنان ـ به تعبير يونگ نبرد با سايه ـ امکان‌پذير مي‌شود. چگونگي گذر از اين موانع با ياري پير که واسطه آشتي بين دو جنبه به ظاهر متضاد و ناهمگون قهرمانان و راهنمايي قهرمانان در بند و هبوط يافته به خاستگاه مينويشان مي‌گردد، ميسر مي‌شود. جذابيت عبور از موانع، شامل سرسپاري، تجربه استعلاي حيات و مساله بازگشت جاودانه است. بدين منظور مبناي روايت را با ياري از ساختار هفتگانه‌اي که در حوزه ريخت‌شناسي وجود دارد ـ البته با اندکي تفاوت ـ نشان داده‌ايم، سپس به چگونگي پيوند اين عناصر با انگاره‌ها و باورهاي اساطيري و مبحث توتم پرداخته‌ايم.

منابع مشابه بیشتر ...

589cdfddb1a09.PNG

حافظ و سایه: مکالمه‌گرایی از ساخت متن تا ساخت اجتماع

مجید بهره‌ور

ماجرای پایان‌ناپذیرِ سخنِ حافظ به معمّایی هنری بدل شده است و از کندوکاوِ کلام او مضمون‌ها پرداخته‌اند و می‌پردازند؛ به‌ویژه غزل‌های هوشنگ ابتهاج (ﻫ‌. ا. سایه) نظایرِ متنی و فرامتنیِ فراوانی از غزل حافظ در خود دارد که حاکی از گفت‌وگوی درونی و تاریخی با هنر و اندیشه حافظ است. هدف از این نوشتار، طرحِ منطقِ گفت‌وگویی و کاربرد نظریه ادبی ـ اجتماعیِ متن از میخائیل باختین در سنّتِ جوابگوییِ شعر فارسی با مطالعه رویکرد ابتهاج به حافظ است که همچنین می‌تواند نقدی بر نظر برخی در بابِ سیرِ قهقرایی و سبکِ تقلیدی یا بازگشتیِ شعر ابتهاج باشد. در مجموع با بررسی سنّت فوق بر پایه آرای ساخت‌گرایانی چون رولان بارت و ژولیا کریستِوا، غزل‌های مکالمه‌بنیاد و نیز حافظانه سایه، تحلیلِ بینامتنی و گفتمانی می‌شود. اجمالاً باید گفت که مکالمه‌گراییِ ابتهاج از نشانه‌های متنی تا سطحِ اجتماع در نوسان است. از سویی ارجاع‌های بینامتنیِ او غالباً به محور همنشینیِ سخنش، از جمله بازتولیدِ رمزگانِ زبانی، شیوه بیان و موسیقیِ شعرِ حافظ، محدود گشته است و از دیگر سو، گفتمان تاریخیِ او به‌ویژه در سه قطبِ جامعه، انسان و عشق، جدالی با سخن حافظ دارد.

589976d4c58e4.PNG

استعاره مفهومي نور در ديوان شمس

مینا بهنام

در اين مقاله با استفاده از نظريه‌شناختي استعاره معاصر، كاركردهاي استعاره نور و خوشه‌هاي تصويري مرتبط با آن يعني خورشيد، آفتاب، شمع، چراغ و... در غزل‌هاي مولوي تبيين مي‌شود. از رهگذر بررسي نور در ديوان شمس درمي‌يابيم که شناخت و معرفت مقوله‌اي بصري است و به عنوان انگاره استعاري اوليه در ژرف ساخت اين اثر نمودار مي‌شود؛ مولوي با توجه به اين انگاره و انگاره ثانوي «جهانِ غيب نور است»، نور را به مثابه خدا، انسان کامل، مکان، خوراک و شراب، وجود، هدايت و اميد و نيز وسيله‌اي براي تبيين مقوله فنا و بقا برمي‌شمارد. اين انگاره‌هاي استعاري براي تحليل و تبيين مقولات انتزاعي موردنظر مولوي بستري مناسب است و انسجام درون‌متني غزل‌ها را در پرتو ايده‌اي واحد و انگاره‌اي نخستين به تصوير مي‌كشد.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5833f916f138b.PNG

نگاهي به اثرپذيري اشعار شفيعي کدکني از آثار قدما

فاطمه مدرسی

استاد محمدرضا شفيعي کدکني، محقق، منتقد و پژوهشگر زبان و ادبيات فارسي، از شاعران موفق و صاحب سبک نسل دوم شعر نيمايي به حساب مي‌آيد. او تاکنون با انتشار 12 دفتر شعري که در قالب دو مجموعه آيينه‌اي براي صداها و هزاره دوم آهوي کوهي به چاپ رسانده، برگي از دفتر قطور شعر معاصر را به خود اختصاص داده است. اين پژوهش ميزان اثرپذيري اشعار شفيعي را از آثار قدما مورد بررسي قرار داده است. برخي از منتقدان معتقدند که شفيعي بيشتر شعرساز ماهري است تا يک شاعر، چراکه اشعار او از مضامين، ترکيبات، واژگان و صورخيال تکراري و قدمايي پر است. يافته‌هاي تحقيق بيانگر اين واقعيت است که هرچند رگه‌هاي ژرفي از سروده‌هاي بزرگاني چون حافظ، مولانا، سعدي، رودکي و ... و نيز نشانه‌هايي از شعر شاعران معاصر همانند اخوان ثالث، شاملو و ... در اشعار او ديده مي‌شود، اما خلاقيت شفيعي در اين بين نقشي مضاعف عمل کرده، چنان که او را از ورطه تقليد صرف رهانيده است و اين انتقاد جز در مواردي نادر بر قامت اشعار او راست نمي‌آيد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران
مقاله
58030f7cc7db8.PNG

متناقض‌نمايي در شعر فروغ فرخزاد

فاطمه مدرسی

متناقض‌نما يا پارادوكس در شعر، هم در حوزه زبان و هم در حوزه معنا باعث آشنايي‌زدايي و برجستگي كلام مي‌شود. اين شگرد ادبي از ديرباز مورد توجه شاعران بوده است؛ در شعر معاصر، به تبع پيشينه آن در ادبيات كلاسيك فارسي و نيز با آشنايي و توجه به ادبيات غرب، مورد استقبال شاعران معاصر قرار گرفت. فروغ فرخزاد در دو مجموعه واپسين شعر خود از متناقض‌نمايي براي برجسته‌سازي و ايجاد ابهام هنري كه جلب توجه مخاطب را در پي‌ دارد، استفاده ي زيادي مي‌كند فروغ اين شگرد شعري را براي اهدافي هم چون معناگريزي، ايجاد بار عاطفي، بيان طنز، ريشخند و ... به كار مي‌گيرد. اين شيوه تاثير زيادي بر خواننده دارد و زيبايي خاصي را مي‌آفريند. در اين مقاله متناقض‌نمايي در شعر فروغ در دو بافت مورد بررسي قرار گرفته است: 1) بافت زباني كه بيشتر باعث اختلال در زبان مي‌شود، 2) بافت موقعيت كه علاوه بر زبان، باعث آشنايي‌زدايي در معنا و پيش فرض‌هاي قراردادي ذهن جمعي مي‌شود. نمونه‌هايي از شعر فروغ كه با اين شيوه بياني به كار رفته، آورده شده است. اين جنبه از شعر فروغ علاوه بر معناگريزي و ايجاد ابهام نشانگر يكي از وجوه زيبايي شعر اوست.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله