هدف اين تحقيق، توصيف و تحليل چند فرايند واجي پربسامد در لهجه اصفهاني و مقايسه آن با فارسي معيار در چارچوب نظريه بهينگي است که نظريهاي نوين در واجشناسي است. اين پژوهش به شيوه توصيفي ـ تحليلي انجام شده و در گردآوري دادهها از روش ميداني استفاده شده است. بدين منظور، ده ساعت از مکالمه گويشورانِ بين سي تا پنجاه سال ضبط و سپس اين دادهها آوانويسي و دستهبندي شده است. بدين ترتيب، با بررسي دادهها در چارچوب اصول واجشناسي بهينگي، مهمترين محدوديتهاي حاکم بر صورتهاي بهينه در لهجه اصفهاني فارسي معيار مشخص شده است. از مهمترين فرايندهاي موجود در اين لهجه، فرايند تبديل واکه به غلت، هماهنگي واکهاي و ناهمگوني همخوان و واکه مطالعه شده است. بررسيها نشان ميدهد صورتهاي بهينه در لهجه اصفهاني و لهجه معيار متفاوت است و در اکثر موارد محدوديتهاي نشانداري بر صورتهاي بهينه لهجه اصفهاني حاکم است، درحالي که در لهجه معيار، محدوديتهاي پايايي در سلسله مراتب محدوديتها بر بقيه تسلط دارند.
والنتین آلکسیویچ ژوکوفسکی این کتاب را طی سه سال سفر از سال ۱۸۸۳ تا ۱۸۸۶ گردآوری کرده است. کار ژوکوفسکی شامل سه جلد است: جلد نخست به اشعار فولکلور منطقه کاشان میپردازد که در حقیقت رساله دکتری او نیز بوده است. جلد دوم به لهجههای سمنان، اصفهان و شیراز اختصاص دارد و جلد سوم به طور اختصاصی به اشعار فولکلور بختیاری چهارلنگ و هفت لنگ میپردازد. ارزش کتاب ژوکوفسکی در این است که اولین کتاب جامعی است که در مورد گویش بختیاری صورت گرفته است.
بارزترین ویژگی در لهجه اصفهان که وجه امتیاز و تشخیص آن با سایر لهجههای شهرستانهای ایران میباشد، اضافه کردن حرف «س» در آخر کلمات به جای «است» میباشد. در این کتاب به دستور زبان اصفهانی و فرهنگ لهجه اصفهانی پرداخته شده است. بخشهای این کتاب عبارتند از: دستور زبان، صرف افعال، قوانین تطور، حروف الفبا، اصوات، اوزان، اعداد و ملحقات.
مقاله حاضر تلاشي است، در پيگيري برخي از مفاهيم بديع دانش زبانشناسي نوين در آرا حکيم ناصر خسرو قبادياني بلخي که از رهگذر بازخواني يکي از آثار منثور وي با عنوان جامع الحکمتين حاصل آمده است. ابتدا ضمن واكاوي فصل «اندر نطق و كلام و قول» و برخي فصلهاي ديگر كتاب، ديدگاههاي ناصر خسرو را در باب زبان يك به يك معرفي كردهايم و آنگاه با مقايسه تطبيقي آرا ياد شده با نظريههاي نوين زبانشناسي و بحث درباره پيامدهاي نظري و روش شناختي مفاهيم مورد نظر، به طور غيرمستقيم بر اهميت و عمق انديشههاي زباني حكيم بلخ تاكيد نمودهايم.
یکی از عناصر زبرزنجیری مهم در زبان، آهنگ است و برای شناخت بهتر آن میتوان از بررسیهای صوتشناختی کمک گرفت. در این مقاله، به بررسی صوتشناختی آهنگ پارهگفتارهای پرسشی در گونههای فارسی اصفهانی و فارسی محاوره تهرانی در چهارچوب مدل آوایی خیزان، افتان و پیوستگی تیلر(2009) پرداختهایم. برای انجامدادن این تحقیق، برای هردو گونه، دو مرد و دو زن را در نظر گرفتیم. این افراد پنج جمله پرسشی را بیان کردند و درنهایت، چهل پاره گفتار بهدستآمده را تجزیه و تحلیل کردیم. برای انجامدادن تحلیلهای آماری، از روش طرح آزمایشها در نرمافزار SPSSاستفاده کردیم و نتایج نشان داد که در گونههای بررسیشده، مقادیر دیرش عناصر افتان و خیزان، تقریباً مشابه است؛ ولی دامنه زیروبمی عناصر خیزان و افتان در گونه فارسی اصفهانی، نسبتبه گونه فارسی محاوره تهرانی، بزرگتر است.