تحلیل گفتمان انتقادی مفاهیمی همچون قدرت و ایدئولوژی را در تحلیل وارد می‌کند و با به‌کارگیری ساختارهای گفتمان‌مدار، بین ایدئولوژی و نحوه بیان آن ارتباط برقرار می‌کند. مسئله اصلی این تحقیق یافتن شیوه‌های متفاوت بازنمایی کارگزاران اجتماعی مختلف در روایت «میان دیروز و فردا» اثر ابراهیم گلستان (1384) است. هدف این پژوهش کشف رابطه بین دیدگاه‌های فکری ـ اجتماعی (ایدئولوژیک) با ساختارهای گفتمان‌مدار در روایت مذکور است؛ بنابراین سعی کرده‌ایم با تحلیل کیفی گفتمان و به‌کارگیری مؤلفه‌های جامعه‌شناختی ـ معنایی ارائه شده توسط ون لیوون (1996) و انطباق آنها با برش داستانی موردنظر، بین پیام نهفته در متن که بر پایه ایدئولوژی خاصی سامان یافته است و نحوه بیان آن ارتباط برقرار کنیم و توجیه لازم برای شکل‌گیری پیام نهفته در متن را ارائه دهیم. حاصل پژوهش نشان می‌دهد مؤلف به‌منظور تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب و شرایط سیاسی ـ اجتماعی پیرامون متن و دیدگاه‌های فکری ـ اجتماعی وی کارگزاران اجتماعی مختلف را به شیوه‌های متفاوتی بازنمایی کرده است.

منابع مشابه بیشتر ...

589ce0ed2680f.PNG

«داستان کلان» به مثابه ژانری جدید در شکار سایه، اثر ابراهیم گلستان

لیلا صادقی

پدیده‌ها دارای دو ساختار خرد و کلان هستند. ساختار خرد به اجزای یک اثر و زنجیره‌ی جمله‌ها در گفتمان می‌پردازد و ساختار کلان در سطحی بالاتر به پردازش اثر که پیرنگ یا مفهوم کلی اثر را شامل می‌شود. در اثر تعامل میان این دو ساختار، ساختار دیگری ایجاد می‌شود که داستان کلان نامیده می‌شود. این ساختار عبارت است از داستان‌های غیر مرتبطی که دارای ساختارهای طرح‌واره‌ای مشابهی هستند، به طوری که ساختار کلان فضای طرح‌واره‌ای پیرامتن با فضای دیگر متون موجود در یک اثر ادغام شده و به فضایی جدید منجر می‌شود. پرسش این پژوهش چیستی داستان کلان و چگونگی کارکرد آن در گفتمان داستانی است و اینکه چگونه ساختارهای خرد و کلان برای ساختن یک داستان واحد با یکدیگر سازگار می‌شوند؟ فرضیه‌ی این پژوهش وجود ساختاری است که در اثر تعامل ساختار کلان و خرد در “شکار سایه”، اثر ابراهیم گلستان رخ می‌دهد و به مثابه‌ی لایه‌ای عمل می‌کند که ساختارهای ازهم گسسته را به‌واسطه‌ی استفاده از ابزارهای پیرامتنی به هم پیوند می‌دهد و رمان‌گونه‌ای متشکل از داستان‌های کوتاه شکل می‌دهد. پیوند این داستان‌ها به واسطه داستانی‌ ناگفته که همان داستان کلان است، شکل می‌گیرد و در نتیجه، جامعه‌ای را به تصویر می‌کشد که همه افراد آن علی‌رغم تفاوت‌هایشان، الگوی یکسانی را در زندگی خود تکرار می‌کنند و آن انتخاب راه غلطی است که منجر به بیهودگی و پوچی می‌شود. از ویژگی‌های بارز داستان کلان، روایت داستان به‌واسطه ساختار و چیدمان اثر و نه به واسطه‌ بیانگری است.

586b31ce2ee7a.PNG

بازنمایی جنسیت در رمان رازهای سرزمین من

زینب صابرپور

در این مقاله، رمان رازهای سرزمین من، از حیث نحوه‌ی بازنمایی شخصیت زنان بررسی کرده‌ایم. از روش‌های انتقادی تحلیل گفتمان برای بررسی متن و نیز از نظریات سیمون دوبووار در باب جنسیت برای تبیین یافته‌ها استفاده کرده‌ایم. تحلیل رمان به این روش نشان می‌دهد یکی از ویژگی‌های مهم نحوه خاص تصویر زنان در این رمان، تغییر در جفت تقابلی زنانه است؛ به این معنا که دوگانه‌ اثیری/ لکاته که هدایت آن را پررنگ کرده، در اینجا به دوگانه مادر انقلابی/ «نشمه سلطنتی» بدل شده است؛ ویژگی دیگری، پررنگ کردن نقش سیاسی زنان در انقلاب، تأکید بر اهمیت حضور زنان و نیز اقتدار و روشن‌بینی و آزاداندیشی سیاسی آنهاست. در این‌جا ایدئولوژی نهفته در متن، مسئله زنان و ارزش‌داوری‌ها و پیش‌فرض‌های رایج درباره آنها را بدل به مسئله‌ای سیاسی و طبقاتی بدل کرده و بر خوانش نویسنده از تاریخ (موضوع اصلی رمان) اثر گذاشته است. استعاره‌ سرزمین به مثابه مادر، به شکل ذهنیتی اسطوره‌ای بر متن حاکم است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

58ad130379962.PNG

استعاره و پیرنگ در اندیشه پل ریکور

مرتضی بابک معین

دو اثر بزرگ ریکور یعنی استعاره زنده و زمان و گزارش را در اثر دوقلو و همسان به شمار می‌آورند. این همسانی را باید در کارکرد یکسانی دانست که ریکور برای استعاره و پیرنگ قائل است و می‌توان این کارکرد مشترک را مبتنی‌ بر ترکیب عناصرنامتجانس دانست. همین ترکیب عناصر نامتجانس است که در استعاره و پیرنگ نوعی بداعت معنایی ایجاد می‌کند. مقاله حاضر ضمن پرداختن به نگاه ریکور به استعاره و مسئله ارجاع استعاری از یک‌سو و مطرح کردن محاکات سه‌گانه و مسئله پیرنگ‌سازی از سوی دیگر بر آن است تا نشان دهد چگونه ریکور بین استعاره و پیرنگ‌سازی داستان ارتباط برقرار می‌کند و برای انها کارکردی مشابه در نظر می‌گیرد.

فنون ادبی/بلاغت (بیان، بدیع، معانی) پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله
57d390946bfca.PNG

بررسی تطبیقی فرایند‏های واژه‏ سازی در دو دهۀ 1340 و 1370ش در ژانر سیاسی مطبوعات

آتنا پوشنه

در این مقاله، بر‏اساس فرایندهای واژه‌سازی بائر (1983) در هسته نظری پژوهش، فرایندهای واژه‌سازی را در برخی متون سیاسی روزنامه‌ها در دو دهۀ 1340 و 1370ش بررسی و مقایسه کرده‌ایم. این تحقیق به ‏روش توصیفی و تحلیلی، و با استفاده از دو شیوۀ آماری توصیفی (جدول‏‌ها و نمودارها) و استنباطی (آزمون خی‌دو) انجام شده است. بررسی‌ها و شواهد آماری بیانگر آن است که در این دو دهه، میان توزیع فرا‏وانی فرایندهای قرض‌گیری، ترجمۀ قرضی، ترخیم، تبدیل و تکرار در ژانر سیاسی مطبوعات، تفاوت معناداری وجود ندارد؛ در حالی که میان توزیع درصد فرا‏وانی فرایندهای ترکیب، اشتقاق، ترکیب - اشتقاق و سرواژه‌سازی در دو دهۀ یاد‏شده تفاوتی معنادار دیده می‌شود. از آنجا که بائر تنها به فرایندهای واژه‌سازی در زبان انگلیسی پرداخته و تعدادی از فرایندهایی که در زبان فارسی به کار می‌روند، در این چار‏چوب جای نگرفته‌اند و از سوی دیگر، در مقالۀ حاضر، بررسی این فرایندها در مطبوعات فارسی‌زبان مورد نظر است، به ذکر فرایندهای واژه‌سازی در زبان فارسی نیز توجه کرده‌ایم.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های زبان‌شناسی
مقاله