در باب استعاره و صورتهاي گوناگون آن، در کتب بلاغت بحثها و نکتهها آوردهاند و از ديدگاههاي مختلف استعاره را تقسيمبندي کردهاند. يکي از بحث انگيزترين مباحث، موضوع استعاره تمثيليه است که گاهي با عنوانهاي استعاره مرکب و مجاز مرکب بالکنايه نيز تعريف شده است. در بسياري از اين کتابها، اين سه موضوع تحت عنوان يک تعريف آمده و شواهد مشترکي براي آن ذکر کردهاند، اما با غور در اين کتابها و با دقت نظر بيشتر ميتوان تعاريف دقيقتر و روشنتري براي آن ارائه کرد و مرز بين آنها را تفکيک نمود. در اين وجيزه سعي بر اين است که ضمن تطبيق تعاريف ارائه شده در کتب بلاغي در مورد استعاره تمثيليه، موارد تشابه و اختلاف مورد نقد و بررسي قرار گيرد و مرزهاي استعاره مرکب، استعاره تمثيليه و کنايه تا حد ممکن تفکيک گردد تا تعاريف دقيقتري از آنها ارائه شود و شواهد آن در کتب بلاغي در ترازوي نقد قرار گيرد.
یکی از فرهنگهای معروف زبان فارسی که در دوره دوم فرهنگنویسی در هند نوشته شده، «بهار عجم» تألیف لالهتیک چندبهار است. تذکرهنویسان درباره زندگی او سخن چندانی نگفتهاند. این کتاب از جمله فرهنگهای شعری است که حدود ده هزار از مفردات، مرکبات و عبارات و امثله فارسی را دربر دارد و اغلب آنها را بر اساس شواهد شعری معنی نموده است و بین آنها بعضی کلمات عربی و هندی که فارسیان در آن تصرف نموده و به صورت فارسی آوردهاند، نیز دیده میشود. از ویژگیهای این فرهنگ یکی از آن است که بسیاری از ترکیبات فارسی را به عنوان یک مدخل مستقل و غالباً با ذکر شواهد شعری و با استفاده از حدود 200 دیوان شعر و کتاب نثر شرح داده است.
کنایه واژهای عربی است که در زبان فارسی نیز به کار میرود. هر گاه کلمه یا کلام طوری بیان شود که افزون بر معنی لفظی و حقیقی، معنای پوشیدهای نیز داشته باشد و مقصود همان معنای دوم مجازی باشد، از صنعت کنایه استفاده شده است. این کتاب از دو بخش عمده تشکیل میشود: گفتارهای تحلیلی درباره کنایه و فرهنگ کنایات. بخش اول شمال دیباچهای بر علم بلاغت، پیشگفتاری انتقادی ـ تحلیلی درباره پیشینه کنایه، تعریف و شرح کنایه، گفتاری پیرامون کنایه و استعاره تمثیلی، بحثی درباره بلاغت و کاربرد کنایه در ادبیات فارسی با عنوان «چرا کنایه»، تقسیمبندیهای کهن کنایه، کنایه در قلمرو زمان، ژرفاشناسی کنایه و .... است. بخش دوم فرهنگ الفبایی نمونههای متعددی از کنایات فارسی است که در حوزه شعر و نثر فارسی وارد شدهاند.
نویسندگان در این مقاله در یک جستجوی میدانی با بررسی شواهد رایج منظوم و منثور فارسی در سی و دو (32) کتاب بدیعی در دسترس: 1. نشان دادهاند بیشتر شواهد فارسی در این کتابها مشترک است و تنها نمونههای اندکی، از نویافتههای مؤلفان به شمار میرود. 2. اثبات کردهاند در اینباره، نوآوری متأخران بیش از قدما بوده است، هرچند در برخی از آثار معاصران، حتی یک نمونه مثال ابتکاری دیده نمیشود. 3. در جدولی نتایج آماری این جستار (شامل موارد نوآوری، بازآوری و بسامد کاربرد شواهد) را ارائه کردهاند.
بررسی و مطالعه نظاممند ویژگیهای فکری نویسنده، شاعر و هنرمند، از جمله راههای دقیق و علمی است که ما را به دنیای آنها نزدیک میکند. نوشتار حاضر عهدهدار بررسی و تحلیل مقایسهای ابعاد فکری آدم الشعرای شعر پارسی، ابوعبداله رودکی، با عمر بن ابراهیم خیامی نیشابوری، معروف به حکیم عمرخیام در رباعیهای منسوب بدوست. شاید در نظر نخست چنین تصور شود که نتوان میان اندیشههای این دو بزرگ همترازی و تناسبی ایجاد کرد و مقایسه آن دو غریب نماید؛ اما این پژوهش نشان خواهد داد که در حقیقت، بیش از وجوه افتراق، میتوان ابعاد مشترکی را در اشعار این دو بزرگ یافت. روح خیامی که غالبا انعکاسی از اندیشههای پیش از اسلام است، در آثار شعرای پیش از او نیز نشانههایی دارد. نگارندگان این نوشتار نیز با تحلیل دقیق ابیات رودکی و مقایسه آن با تفکر خیامی میکوشند جهان شعری مشترک آنها را روشن سازند. اگر نیک بنگریم، خاستگاه فکری این دو شاعر و اندیشمند یک سرچشمه بیش نیست. این نوشتار به مقایسه و بررسی اجمالی اندیشههای دو شاعر بزرگ یادشده در محورهای بیاعتباری دنیا، حتمیبودن مرگ، اغتنام وقت، نکوهش ریا و فریبکاری، تغییر و دگرگونی، اکسیر شراب، آمیختگی شادی و غم، وارستگی، توصیف طبیعت و ... بررسی میشود.