رمان درازناي شب، از جمله رمانهاي واقعگراي دهه چهل محسوب ميشود که جمال ميرصادقي آن را به نگارش درآورده است. اين رمان به بازتاب يکي از چالشهاي مهم جامعه يعني «انقطاع و شکاف نسلي» اختصاص يافته است. اين مضمون اگرچه يکي از کهنه مضمون هاي ادبيات فارسي به شمار ميرود، از آنجا که همواره در تمام اعصار و در ميان اکثر ملل، جريان دارد توجه بسياري را به خود معطوف کرده است. انعکاس اين موضوع مهم اجتماعي در رمان، ميتواند در آگاهي بخشيدن به بسياري از خانوادههاي ايراني که هنوز با اين چالش مواجه نشدهاند، کمک شاياني کند. نويسنده در درازناي شب، اين معضل اجتماعي را در يکي از خانوادههاي سنتي رمانش که نماينده بسياري از خانوادههاي ايراني است، به نمايش گذاشته و عواملي را که به تدريج در محيط خانواده، سبب ظهور و بروز اين شکاف ميشود، با دقت و مهارت خود به تصوير کشيده است. او در اين رمان، نسل جديد و جوان را در برابر نسل بالغ و سنتي قرار داده و انقطاع نسلي را که همان عدم اشتراک ميان تفکرات پدران و مادران با فرزندان است، ترسيم کرده و نشان داده است که چگونه «انقطاع نسلي» ميتواند نسل جديد را در برابر نسل قبلي (نسل بالغ) به شورش وادارد و انقطاع کامل و شکاف نسلي را سبب گردد.
کتاب حاضر، روایت تطور تاریخی ایران پس از عصر صفوی است که با تکیه بر مفهوم زندگی غربزدگی، در فرهنگ شرق و غرب، نگاشته شده و این مباحث را دربردارد: مبانی فرهنگ و هنر در شرق و غرب، زمینههای روابط فرهنگی و هنری ایران و غرب، پیدایی منورالفکری سکولار و روشنفکری دینی، گفتوگویی در باب غربزدگی در مدرنیسم دینی معاصر، مبانی هنر در شرق و غرب، شعر و ادب دنیای نفسانی، غربزدگی در نقاشی سنتی ایران، از نمایش سنتی تا نمایش غربزده، و غربزدگی در موسیقی سنتی ایران. به تصریح نگارنده: “نهضتی که در دوره رنسانس به نهضت اومانیسم یا انسانمداری تعبیر شد. همانچیزی بود که در صورت آدابدانی و بشریت تجلی کرده بود اصل و مبدا جدایی تمدن غرب از تمدنهای شرقی و دینی همین نهضت بود. فرهنگ غرب پس از رنسانس، علیالخصوص قرن هجدهم به سرتاسر عالم توسعه یافت و به منزلهی تنها فرهنگ موجود زندهی عالم تلقی گردید. بدینطریق فرهنگ زندگی غربیان چون الگو و نمونهی اعمال شرقیان. تلقی شد. در ضمن فرهنگمداری غرب، اعتقاد به برتری اروپایی نیز پدید آمده است که یک نظریهی شبه علمی محسوب میشود. داروینیسم که در قلمرو زیستشناسی و تاریخ طبیعی پدید آمد، نظریهی نوید استیلای تمدن غرب بر آسیا تلقی شد. نظریهی استبداد شرقی و قبول ضعف جسمانی و فکری شرقیان نیز که از آوای مونتسکیو و منورالفکران و قبل از آنان، سیاحانی که با اصول و تفکر غربی به شرح و زندگانی اقوام شرق پرداخته بودند، داروینیسم اجتماعی صحه میگذاشت.
"اندیشه نوسازی در ایران "طی پنج فصل ویژه دانشجویان رشتههای علوم اجتماعی فراهم آمده است .نگارنده بر این باور است" :برای بیان چگونگی رشد و توسعه اندیشه نوسازی در ایران، ضرورت طرح و شکلگیری و پیگیری مراحل گوناگون اندیشه توسعه و اثرگذاری عوامل گوناگون بر آن و تطور محتوای و صوری و تلقیهای متعدد از آن ضرورت دارد ."برشهای محوری این کتاب عبارتاند از" :چگونه و تحت چه شرایطی جامعهشناسی توسعه در ایران شکل گرفته است؟"، "دیدگاههای نوسازی در ایران کدام است؟ "و "اندیشه نوسازی در ایران طی چه مراحلی شکل گرفته است؟ "یا آن که "کدام یک از رویکردهای نوسازی با مسائل و مشکلات جامعه ایران مرتبط بوده روند توسعه و یا توسعه نیافتگی را بیشتر و علمیتر تبیین مینماید ."نگارنده برای پاسخ به این پرسشها، مباحث ذیل را مطرح کرده است :تاریخچه بحث نوسازی در ایران، مراحل رشد و افول نوسازی، دیدگاهها و نظریات مطرح در این زمینه، تجربه توسعه در ایران و جهان، و پارادیم توسعه نیافتگی در ایران .وی در نتیجهگیری کتاب خاطر نشان میکند : "اندیشه نوسازی با توجه به وارداتی بودن آن و عدم آمادگی ایرانیان در پذیرش آن زمینه بحران زدگی و در نهایت عقبماندگی تا توسعه و تحول را فراهم ساخته است ."وی مرحله اول نوسازی در ایران را به رابطه روشنفکران، سیاست مداران و تجار ایرانی با غرب برای ورود غرب به ایران میداند و مرحله دوم را افزون بر عوامل قبلی، عوامل سیاسی، اداری و مرحله سوم و چهارم را که در حکومت پهلوی دوم و جمهوری اسلامی است عرصههای جدیدی چون اقتصاد، فرهنگ و سیاست به شمار آورده است .
مقاله حاضر به نقد و تحليل عناصر داستان در گزيدهاي از داستانهاي کودکان اختصاص يافته است. در اين مقاله، پس از مقدمه که اشارهاي به ادبيات و داستانهاي کودکان است، مهمترين عناصر داستان: پيرنگ، شخصيت، درونمايه، زاويه ديد، فضا و صحنه، در بيست داستان از داستانهاي کودکان بررسي شده است. اين داستانها داراي پيرنگي سادهاند؛ به جز يک داستان که پي رنگ آن از دو پي رفت تشکيل شده، پيرنگ همه داستانها داراي يک پيرفت است. شخصيتهاي اين داستانها، يک بعدي، تمثيلي و در بيشتر موارد ايستا هستند. درونمايه داستانها بيشتر مسائل تربيتي و اخلاقي است. نويسندگان با ارائه آميزهاي از واژه و تصوير در داستانها صحنهسازي کردهاند. تمامي داستانها از زاويه ديد داناي کل روايت شدهاند و فضاي آنها آرام و عادي است و همه پاياني خوش دارند.
يكي از نظريههاي مطرح در شاخههاي معنيشناسي، معنيشناسي شناختي است. از جمله ساختها و فرايندهاي مفهومي كه معنيشناسان شناختي به آن پرداختهاند، طرحوارههاي تصويري يا فضاهاي ذهني است. طرحوارههاي تصويري سطح اوليهتري از ساخت شناختي زيربناي استعارهاند كه امكان ارتباط ميان تجربيات فيزيكي ما را با حوزههاي شناختي پيچيدهتري فراهم ميكنند. بر اساس طرحواره حجمي تجربهاي كه انسان از وجود فيزيكي خود مبني بر اشغال بخشي از فضا دارد، درك مفهوم انتزاعي حجم را براي او امكانپذير ميسازد و انسان مظروف ظرفها و مكانهايي ميشود كه داراي حجم هستند و اين تجربه فيزيكي را به مفاهيم ديگر كه به لحاظ جوهري يا مفهومي حجم ناپذيرند، بسط ميدهد و طرحوارههايي انتزاعي از احجام فيزيكي در ذهن خود پديد ميآورد. از طريق طرحواره حجمي ميتوانيم مفاهيم انتزاعي را كه بر بودن چيزي درون چيز ديگر دلالت دارد در قالب مفاهيم و تجربههاي عرفاني مورد بررسي قرار دهيم؛ از جمله مباحثي كه در اين پژوهش بر مبناي طرحواره حجمي مورد بررسي قرار گرفتهاند، موارد مربوط به آيه نور، كلمه توحيد، اطوار دل، اقليم هشتم و شهرهاي زمردين آن و دريا است. بر اساس طرحواره حجمي، انسان به وسيله مفاهيمي كه از تجارب فيزيكي ذخيره شده در ذهن خود دارد ميتواند فضاهاي فراحسي و مفاهيم انتزاعي و بسياري از تجارب و حوادث دروني و عرفاني را تبيين كند. در اين پژوهش ابتدا معنيشناسي شناختي و طرحوارههاي تصويري به طور مختصر تعريف ميشود و سپس درباره مكانها و مفاهيم عرفاني و انتزاعي كه در بعضي از متون عرفاني؛ از جمله مثنوي معنوي بر اساس طرحواره حجمي بيان شدهاند، بحث ميشود.