در این مقاله به نحوه نگرش دستور زایشی و همچنین برخی دستورهای منشعب از دستور زایشی به واژه و مدخلهای واژگانی، از آغاز شکلگیری تا دهه نود میلادی پرداخته شده است. دستور زایشی بیشتر به یک نظریه نحو- محور معروف است و ممکن است سایر جنبههای زبانی که در این نظریه مورد توجه قرار گرفتهاند از دیدهها مخفی مانده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد. این مقاله نشان میدهد که اهمیت واژه و مدخلهای واژگانی در نظریه زایشی همپای دیگر نظریهها از دهه پنجاه میلادی تا اواخر دهه نود به مرور رو به ازدیاد بوده است. شاید بتوان ادعا کرد که در حال حاضر اطلاعاتی که در صورتهای متاخرتر نظریه زایشی و برخی رویکردهای منشعب از آن در مدخلهای واژگانی ارائه میشود کاملترین اطلاعاتی است که میتوان در مدخلهای واژگانی لحاظ کرد. در ادامه مقاله با بررسی یک مدخل واژگانی در سه فرهنگ لغت دو زبانه انگلیسی - فارسی نشان داده شده که در این فرهنگها اطلاعات متفاوتی، چه به لحاظ کمیت و چه کیفیت، در مدخلهای واژگانی ارائه شده که در عین حال حتی در کاملترین فرهنگ نیز این میزان اطلاعات کمتر از اطلاعاتی است که در صورتهای متاخرتر دستور زایشی و برخی رویکردهای منشعب از آن برای مدخلهای واژگانی در نظر گرفته شده است. نتیجه آنکه: با وجود آنکه به دلیل محدودیت فضای فرهنگهای غیر الکترونیکی و فراوانی و حجم زیاد مدخلهای واژگانی در نظریههای یاد شده، ممکن است امکان ارائه مدخلهای واژگانی به صورتی که در این نظریهها آمده وجود نداشته باشد اما این بدان معنا نیست که با الهام از این نظریهها نمیتوان به غنای مدخلهای واژگانی در فرهنگهای لغت افزود. بنابراین راه گرچه دشوار اما پیمودنی است.
فرزند خاک، اثر طاهر بن جلون، نويسنده آفريقايي تبار فرانسوي است. در اين اثر، بن جلون با تداعي خاطرات زادگاه خود و با حذف مرز بين واقعيت و خيال، رماني ميآفريند و دنياي آميخته از هر دو عنصر را به خواننده عرضه ميدارد. آن چه مايه موجوديت اين رمان ميشود، مضمون تراژيک آن است كه مصداق زندگي عيني برخي از مردمان جوامع سنتي است. در اين اثر، بن جلون به طرح موضوع جستجوي هويت در شخصيت داستان خويش كه شباهت بسياري به هموطنانش و جوامع شرقي دارد، ميپردازد. او تنها به واگويه واقعيتهاي عريان جامعه پيرامونش در خلال داستان اكتفا نميكند، بلكه آگاهانه هويت باختگي آنان را مورد انتقاد قرار ميدهد. در اين پژوهش، به موازات بررسي اين مقوله، سعي شده است تا با تحليل اين اثر از حيث موضوع داستاني، شخصيتپردازي و نگاه انتقادي نويسنده به جامعهاش را بررسي كنيم و نتايج «هويت تحميلي» و رويكرد نامناسب برخي از جوامع سنتي را به داشتن فرزند دختر را در خلال اثر مورد مطالعه قرار دهيم.
عطار عارف شاعري است كه با تاليف تذكره الاوليا نقش شگرفي در حوزه ادبيات منثور فارسي احراز کرده و يكي از شيرينترين شاهكارهاي عرفاني ادب ايران را به يادگار گذاشته است. اخلاص مولف به همراه بي پيرايگي زبانش موجب شده است كه تنها كتاب نثر او از برجستهترين آثار تاريخ تصوف ايران شمرده شود و در رديف اسرارالتوحيد محمدبن منور در فرهنگ و شكلگيري و ترويج تصوف از منابع قابل اعتماد قرار گيرد. عطار بيش از محتوا در ساختار اين اثر موثر بوده و چون هدف تعليمي داشته با زباني ساده و رسا به القاي مطلب پرداخته است. شيفتگي او به اقوال عرفا در سراسر كتاب مشهود است. او سخن مشايخ را بعد از آيات و احاديث بهترين راهنماي بشر ميداند و سالكان را با آن چراغ به جانب سعادت جاوداني رهنمون ميسازد و به اين خاطر كتاب خود را بهترين پديده آفرينش قلمداد ميكند. اينجا با نگاهي گذرا به احوال و آثار عطار ابتدا صورت و محتواي تذكره الاوليا و اعتقادات عرفاني مولف كه در لابه لاي اقوال مشايخ نهفته است، ميآيد. سپس ارزشهاي تاريخي، عرفاني و ادبي كتاب و نهايتا شيوه كاربرد آيات و احاديث آن مورد ارزيابي قرار ميگيرد.
انگیختگی بهمعنی وجود سرنخی در صورت، برای رسیدن به معناست و بهطور مستقیم، ما را از صورت به معنا رهنمون میشود؛ بدان معنا که رابطه صورت و معنا همواره یا تنها قراردادی نیست و یا اینکه گاه رابطه قراردادی به رابطه تصویرگونه مبدل میشود. یکی از انواع انگیختگی، انگیختگی درسطح واژههای مرکب است. واژه مرکب شفاف، واژهای است که از مجموع معنای اجزای آن بتوان به معنای کلی دست یافت. درباره انگیختگی، گروهی بر این باورند که واژگان ابتدایی بشر انگیخته بودهاند و با گذشت زمان، بهدلیل رویدادن تغییرهای آوایی ویا دگرگونیهای دیگر، درجه انگیختگی واژگان کاهش یافته است. در این پژوهش، بهصورتی عمیقتر و دقیقتر به این پدیده نگریستهایم و برای بررسی این فرضیه، با انتخاب چهار متن سفرنامه از زمان حال و استخراج 2800 واژه محتوایی از آنها، انگیختگی واژگان مرکب را در این متنها بررسی کردهایم؛ سپس این واژهها را با 2800 واژه استخراجشده از چهار متن در دویست سال پیش مقایسه کردیم تا با بررسیها و مقایسههای آماری دریابیم که از دویست سال گذشته تاکنون، واژگان مرکب زبان فارسی بهسمت انگیختگی رفتهاند یا ناانگیختگی. مقایسه نتایج حاصل از بررسی این دو دوره نشان میدهد که در شمار واژگان مرکب نیمهانگیخته در زبان فارسی، در زمان حال، افزایشی معنادار نسبت به دویست سال پیش صورت گرفته است؛ اما در شمار واژگان مرکب انگیخته، ناانگیخته و در مجموع واژگان مرکب، تغییری معنادار روی نداده است؛ بنابراین شاید بتوان گفت از دویست سال گذشته تاکنون، واژگان مرکب نیمهانگیخته در زبان فارسی، بیشتر بهسمت شفافیت پیش رفتهاند تا تیرگی.
در اين تحقيق، رويکرد معيار را که در چهارچوب ردهشناسي صرفي به دست داده شده است، در زبان فارسي، برخي گويشهاي آن و نيز برخي ديگر از زبانهايي که در سرزمين پهناور ايران، بدانها تکلم ميشود، بررسي کردهايم. در روي کرد معيار، بر خلاف بيشتر روي کردهاي صرفي ديگر که به پديدههاي زباني پربسامد ميپردازند، به پديدههاي کم بسامد نيز توجه ميشود و از منظر اين روي کرد، بسامد کم، دليل اهميت کم نيست؛ بنابراين، بيقاعدگيها يا موارد غيرمعمول که معمولا از سوي ديگر روي کردها کنار گذاشته ميشوند، در اين روي کرد، با توجه به معيارهايي ردهبندي ميشوند و از طريق اين ردهبنديها، صورتهاي ممکن در زبانها مشخص ميشوند. دو پديده مطرح در روي کرد معيار، عبارتاند از: همايندي و صورتهاي مکمل. گر چه اين دو پديده در صرف زبان فارسي، نادرند، مواردي استثنايي از آن را ميتوان يافت. بررسي برخي ديگر از گونهها و زبان هاي موجود در ايران نشان ميدهد که همايندي در صيغههاي فعل در زبانهاي کردي کرمان شاهي، کزيکي، کردي مهابادي، سيستاني، کرمانجي خراساني، کاخکي، خانيکي و فردوسي، پديدهاي غالب و رايج است و در گويشهاي لري و ترکمني هم به صورتي نه چندان متداول وجود دارد؛ اما در گويشهاي تايبادي، کاشمري، رقهاي، شويلاشتي، خوافي، دلبري، رامسري، اصفهاني و کليمي اصفهاني همايندي وجود ندارد. در اين بررسي، سلسله مرتبه صيغگان را به دست آورده و دريافتهايم که برخي معيارها براي تعيين نمونه معيار در صورتهاي مکمل، بر زبان فارسي منطبق است و صورت هاي مکمل نيز به ميزاني اندک در تمام زبانها و گونههاي بررسي شده ديده مي شوند.