از آنجایی که در مشرق زمین و بخصوص ایران، همواره مدار حکومت بر اراده خدایگانهای مستبد میگشته، شاخه مهمی از ادبیات شکوایی را حبسیه یا زنداننامهها تشکیل داده است. در اقسام شعر غنایی که بیشتر اجزایش را شکایت و حسب حال(بث الشکوی) تشکیل میدهد، این قسمت در کتاب «شعر بیفروغ، شعر بینقاب» دکتر زرین کوب، جزو مرثیه قرار گرفته است. چه رثاء نوحه و ندبه بر مرده و فقدان چیزی است که وجودش برای ما، گرامی باشد و در اینجا سخن در سوگ آزادی و حریت از دست رفته است. حسبیه، فغان و فریاد انسان یست که در مغازه کوهها یا سیاه چالهای محصور به میلههای آهنی، در زیر شکنجه همجنسان دیو سیرت خود، دست و پا میزند و با عفریت گرسنگی و فقر و آلودگی دست به گریبان است.
کتاب 43 مرثیه از 32 شاعر با رباعیاتی راجع به حضرت علی اصغر (ع) از محمدصادق امیدواری خراسانی در سال 1362در شهر قم منتشر شده است
قالب های شعری مشخص در ترانه های مردم تاجیک، دو بیتی به ویژه رباعی است. این قالب شعری از دیرباز در قلمروهای نفوذ شعر فارسی جایگاه اجتماعی خاصی داشته است. چینی کیفیتی در ادبیات تاجیک نیز وجو دارد.....
ترکيب «پري مار» در ادبيات منظوم فارسي، براي اولين بار در «حديقه الحقيقه و شريعه الطريقه» سنايي غزنوي ديده ميشود و بعد از وي، اين ترکيب را فقط خاقاني شرواني به کار برده است. در متون منظوم ديگر، اثر و نشاني از آن نيست. در ادبيات منثور فارسي نيز، اين ترکيب به صورت «مارپري» در «داراب نامه» طرسوسي آمده است. با بررسي اين ترکيب، ميتوان به هماننديهاي آن با اسطوره «گرگن مدوزا» از اساطير کهن يونان و «دهاک» (= ضحاک) اسطوره ايراني دست يافت. نوشته حاضر در حد توان در روشنگري اين مساله کوشيده است.
يكي از تصورات رايج، اما قطعا نادرست در مورد نظريه و نقد ادبي، آن است كه نظريه و نقد ادبي را فقط در متون معاصر ميتوان اعمال كرد. حال آنكه نقد يك ابزار علمي است و هر متن ادبي، خواه كلاسيك و خواه معاصر، از ديدگاه مدرنيستي قابل نقد و بررسي است. يكي از گونههاي ادبي كه در طول سال هاي اخير دستخوش تغييراتي مهم بوده است داستان كوتاه است و شكلي نوين از روايت داستاني كه هر روز، كوتاه و كوتاهتر ميشود، مينيماليسم (minimalism) است كه آن را در زبان فارسي «خردگرايي» و «حداقلگرايي» ناميدهاند كه داراي ويژگيهايي مشترك است. در ادبيات غني كلاسيك فارسي، چه در نثر و چه در نظم، حكايتها و داستانهايي فراوان وجود دارد كه از جهاتي بسيار قابل انطباق با خصوصيات داستانهاي ميني ماليستي است. مقاله حاضر ميكوشد با ارائه و بررسي نمونههايي از داستانهاي بسيار كوتاه ديوان كبير مولانا، ويژگيهايي را كه براي سبك مينيماليسم برشمردهاند تبيين نمايد.