توفیق الحکیم، نمایشنامهنویس معاصر مصری که به عنوان پدر نمایشنامهنویسی عربی شناخته شده است، با درک نیاز عصر حاضر به لزوم جستجوی بیشتر در شناخت ابعاد وجودی انسان و کوشش برای پرورش او، درونمایه اصلی نمایشنامههای خود را پرداختن به شخصیت انسان قرار داده است. وی با بهرهگیری از نظریههای انسانگرایی در برخی مکاتب ادبی ـ فلسفی غرب و آمیختن آن با آموزههای دینی و اسطورههای شرقی، بر آن بود تا به طور غیرمستقیم، الگوی مطلوبی از یک انسان را به خوانندگان آثار خود معرفی نماید و بر آنان تاثیر گذارد. در این نوشتار درونمایههای انسانی نمایشنامههای وی مورد بررسی قرار گرفته و کوشش شده تا آن دسته از ابعاد وجودی انسان که مورد توجه توفیق الحکیم بوده است، مورد بازخوانی قرار گیرد.
در بخش نخست کتاب، "ادبیات داستانی" در گستره تاریخ، اسطوره، افسانه، رمانس و رمان به اختصار شرح و تبیین میگردد، سپس مقوله ورود رمان و داستان کوتاه به ادبیات فارسی، با ترجمهها سفرنامههای خیالی، مقالات شبه داستان و رمانهای تاریخی بازگو میگردد .بخش بعدی کتاب مربوط به "پیشگامان انواع جدید داستانی" است که با معرفی کوتاه جمالزاده و مشفق کاظمی پی گرفته میشود . نویسنده در مبحث "نسل اول داستان نویسان" از هدایت، علوی و چوبک و از مختصات آثارشان یاد میکند و در بخش "گروه دوم از نسل اول داستان نویسان" و ویژگیهای داستان نویسی حجازی، دشتی، نفیسی و جواد فاضل را به اختصار برمیشمارد .مباحث بعدی کتاب که شامل ارزیابی کوتاه آثار نویسندگان فارسی است به این موضوعات و شخصیتها اختصاص مییابد : "نسل دوم داستان نویسان :دانشور، آل احمد و گلستان"، "ادامه داستان نویسان نسل دوم :بهآذین و پرویزی"، "رمان تاریخیی مستعان، مسرور، مدرس، سردادور، میمندی نژاد، مطیعی، امیر عشیری، آرین نژاد و آشتیانی"، "نسل سوم داستان نویسان :صادقی، ساعدی، افغانی و مدرسی"، "نسل چهارم داستان نویسان :گلشیری، میرصادقی، فصیح، شهدادی، و ایرانی"، "ادبیات اقلیمی یا داستان نویسی روستا"، "ادامه نویسندگان ادبیات روستا :فقیری، بهرنگی و درویشیان"، "نثر علمی ادبی"، "نمایشنامه نویسی"، "نمایشنامه نویسی در دورههای بعد"، و "ترجمه از زبانهای اروپایی" .
کتاب سه نمایشنامه در آبانماه 1349 با نمایشنامه هایی چون "شیر" از فتحعلی رونقی؛ "کوچ" از هوشنگ کمالی و "آقای ناصری" از امین فقیری توسط انتشارات اداره کل فرهنگ و هنر استان فارس منتشر شده است
نقد ادبی که شاخهای از ادبیات بهشمار میآید، دانشی است که به شرح ارزیابی و داوری پیرامون آثار ادبی میپردازد. ادب عربی از دیرباز با نوعی «نقد ادبی» آمیخته بوده است. در این میان «تاریخ ادب قدیم عرب» به جهت داشتن پیشینهای گرانقدر، سرشار از معلومات و دانستنیهای ادبی و انتقادی است. ابن سلام از راویان و منتقدان قدیم عرب است که با نوشتن کتاب «طبقات الشعراء» تاریخ ادبیاتنویسی و نقد ادبی را در ادب عربی پایهریزی نمود. او در کتاب خود استفاده از روش طبقهبندی، بیان اصل و نسب شاعران، بیان ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی آنان و نقد و بررسی اشعار را مورد توجه قرار داده است. مهمترین نکته در طبقاتالشعراء، بکارگیری شیوههای گوناگون در نقد اشعار است که میتوان از شیوههای زیر نام ببرید: 1. مقایسه شاعر با شاعران هم طبقه او. 2. مقایسه شاعر با شاعران شهر و منطقه او. 3. برتری دادن شاعر بر شاعران یک دوره. 4. برتری دادن شاعر به جهت استفاده نیکو از یک صنعت بلاغی. 5. برتری دادن شاعر به جهت داشتن استعداد شعری. 6. ستودن شاعر به جهت داشتن استعداد شعری. 7. گزینش و برتری دادن قصیدهای از شاعر. این روشها گرچه ریشه در نقد ادبی دوره جاهلی و اموی دارد، ولی مورد استقبال منتقدان دورههای پس از ابن سلام نیز قرار گرفت و باید اعتراف نمود که برخی از اصول آن، در دوره معاصر همچنان کاربرد بسیاری دارد.
نمايشنامههاي توفيق الحکيم، پدر نمايشنامهنويسي عرب، افزون بر اينکه از ژرفترين مضامين انساني برخوردار است، در قالب زيبايي هم نوشته شده است. وي با بهرهگيري از عناصري مانند گفت و گو، اسطوره، طنز، اقتباس از داستانهاي قرآني و آوردن نثري موزون و روان، کوشش کرده است تا نمايشنامههاي خود را به شکلي دلنشين و جذاب ارایه کند. طبعا شناخت بيشتر از سبک ادبي ايشان، ميتواند براي دستيابي به فهم بهتر مضامين نمايشنامههاي او به خوانندگان کمک کند. براي آمادهسازي اين مقاله، نمايشنامههاي توفيق الحکيم مورد مطالعه قرار گرفت، سپس ويژگيهاي سبکشناسي هريک، در انتقال محتوي و تاثيرگذاري بر خوانندگان استخراج شد و در پايان بررسي با جمعبندي و تحليل آن ويژگيها، سبک ادبي و بياني ايشان در نگارش نمايشنامهها، روشن گرديد.