ادبیات دفاع مقدس ادبیاتی معناگراست و به همین جهت پیام و محتوا در آن اهمیت به سزایی دارد. یکی از محورهای معنایی در شعر دفاع مقدس «بصیرت و زمان آگاهی» است که در سه تقسیم «تحذیر و تذکر»، «اعتراض» و «حسرت و واگویه». در این مقاله تشریح و بازنموده شده و در طلیعه بحث گوشههایی از «زمان آگاهی» در شعر گذشته ایران و جهان بیان شده است. این مقاله نشان داده است که شعر دفاع مقدس به عنوان شعر معناگرا و به حکم بصیرت و زمان آگاهی، ناهنجاری های جامعه را گوشزد می کند و در راه اصلاح کجی ها و جبران برخی کاستی ها قدم برمی دارد.
شعر دفاع مقدس، ماهیتاً با شعر آیینی بخصوص سیره و فرهنگ اهل بیت عجین است. امام رضا (ع) به عنوان تنها امامی که در ایران مدفون است طبعتاً رفتار سیاسی، برخوردش با حکام جور و غاصب عباسی، معاشرنش با توده مردم و تأثیرگذاری عمیقش بر مردم ایران، الگوی عملی برای همه ایرانیان به ویژه رزمندگان دفاع مقدس است. از مضامین نسبتاً عامی همچون حرم، گنبد و گلدسته، ضریح، زیارت، توسل، سبز و دخیل گرفته تا مفاهیم خاصی مثل کبوتران حرم، ضامن آهو، غربت، مشهد حتی صرف نام رضا و جواد، همه و همه کافیست تا نه تنها ذهن بلکه دل هر عاشق ایرانی اهلبیت را به سوی خراسان و خورشید این سرزمین امام رضا (ع) سوق بدهد. شاعران معاصر عموماً و شاعران دفاع مقدس خصوصاً این واژهها را دستمایه ساخت مضامین خود قرار دادهاند به گونه ای که درونمایه بخش زیادی از اشعار مقاومت را فرهنگ رضوی تشکیل میدهد. در این نوشتار به بررسی این مضامین پرداخته میشود.
بر اساس نظريه هليدي (1994)، نامگذاري مضامين و انتخاب واژگان، عاملي تعيينکننده در شکلگيري فرانقش انديشگاني زبان به شمار ميرود. در پژوهش حاضر، نامگذاري مضامين دفاع مقدس را در شعرهاي قيصر امين پور بررسي کردهايم؛ بدين منظور، نامگذاري مضامين دفاع مقدس را از شعرهاي اين شاعر استخراج کرده و آنها را در دو بخش سالهاي دفاع مقدس و سالهاي بعد از دفاع مقدس، به صورت جداگانه و در دو حوزه معنايي صريح و ضمني تفکيک کردهايم. مقايسه نتايج به دست آمده نشان ميدهد که در شعرهاي آغازين، نام گذاري مضامين، با انتخابهايي صريح آغاز شده است؛ ولي پس از آن، کم کم، انتخابهايي ضمني مطرح شده است. اين گزينشهاي ضمني در آغاز، با انتخابهايي از فرهنگ سنتي و ادبي صورت گرفته و کم کم در سالهاي مياني دفاع مقدس، به انتخاب واژگاني از مسائل اجتماعي رسيده است. در سالهاي پاياني دفاع مقدس، توجه به جنبههاي عرفاني، بيشتر نمود يافته است. در شعرهاي بعد از دفاع مقدس، نامگذاريها با نوعي نگاه عرفاني ـ فلسفي همراه بوده و نامگذاري مضامين، بسيار انتزاعيتر شده است.
مفاخره که از فروع نوع ادبی حماسه به حساب میآید، یکی از بنمایههای مضمونی شعر فارسی، بلکه ادبیات جهان به شمار میرود. البته در این میان برخی شاعران به فراوانی از آن سود میبرند که طالب آملی یکی از این چهرههاست. طالب آملی با نازش به خود و شیفتگی به شعر خویش، در خودستایی و برتریجویی مبالغه کرده است. در این مقاله، گونههای مختلف فخر طالب در بیش از ده تقسیم بررسی و دلایل مفاخرهی شاعر نیز به تمامی بیان شده است و این نکته چشمانداز تازهای برای این مقاله رقم زده است. همچنین سخن در «ضد فخر یا واسوخت از فخر» مبحث جدیدی است که در مقاله حاضر و با توجه به شواهد متعدد آن در شعر طالب آملی، مورد توجه قرار گرفته است. سخنستایی و فخر به فضایل اخلاقی، از برترین مفاخرات طالب آملی است.
مطالعه و پژوهش در متون فرهنگي و نتايج تفسيري كه از واكاوي ساختارهاي احساسي و ارجاعات درون متني آنها حاصل ميگردد، همواره مورد توجه پژوهشگران و صاحبنظران علوم انساني و منتقدان ادبي بوده است. آثارمنتخب منثور و منظوم اين نويسندگان غربي و شرقي، عمدتا احساسگرا، سرشار از عشق و زيبايي و ملهم از عواطف دروني آنها است. به همين دليل، با وجود آنکه اين آثار از لحاظ شيوه نگارش با يکديگر متفاوتند، جملگي آنان از حيث مضمون شباهت بسياري به اشعار غنايي دارند. هدف از اين تحقيق، بررسي نهادهاي ادبي همچون شعر و رمان به عنوان صورتهاي فرهنگي مختلف گرفته از حس دروني نويسندگان آنها و در عين حال ارتباط آنها با گسترش بيعدالتي، تحكيم قدرت و تسلط كشورهاي مبدا يا بزرگ شهرهاي امپراطوري است. در پژوهش حاضر، روش تحقيق به شيوه اسنادي است كه با استفاده از منابع كتابخانهاي به بررسي احساسات عدالتخواهانه اين نويسندگان در آثار منتخبشان ميپردازد. نتايج اين پژوهش نشان ميدهد که به رغم تفاوتهاي اساسي در شيوه و لحن اين نويسندگان، وجه مشترك آنان در جبههگيري بر عليه اروپا محوري و احساس انزجار و تنفر آنها نسبت به گسترش بيعدالتي به سرزمينهاي پيراموني ميباشد. البته، ذكر اين نكته لازم است كه در موضعگيري كنراد و فورستر نسبت به بيعدالتي نوعي دوگانگي مشهود است كه ريشه در باورهاي نژادپرستانه محيط فرهنگي آنان دارد. اين امر خود از موارد تفاوت آنها و تمايز فرهنگي اين دو نويسنده نسبت به نويسنده شرقي دو است.